اگر قرار باشد به سادهدلیهای گذشته درباره برجام ادامه دهیم، پس درسهای عبرت آن به چه دردی میخورد.
به گزارش شهدای ایران، اگر قرار باشد به سادهدلیهای گذشته درباره برجام ادامه دهیم، پس درسهای عبرت آن به چه دردی میخورد.این سؤال را روزنامه وطن امروز پیش کشیده و نوشته است: هدف از مذاکرات هستهای چه بود؟ دولت یازدهم با شعار چرخیدن همزمان چرخ اقتصاد و سانتریفیوژها تلاش داشت با مذاکره با قدرتهای جهانی، موضوع هستهای را به گونهای حل کند تا هم صنعت هستهای کشور به رسمیت شناخته شود و به فعالیت خود ادامه دهد و هم با برداشته شدن تحریمها، امکان تجارت بدون محدودیت و تبادلات بانکی با همه کشورهای دنیا فراهم شود.
اما حداقل در زمینه تبادلات بانکی که به نوعی مهمترین گشایش مورد انتظار در قبال انجام تعهدات متعدد ایران بود، به گفته قاطبه کارشناسان دولتی و غیردولتی، اتفاق خاصی رخ نداده و طرفهای مقابل به تعهدات خود عمل نکردهاند.
با گذشت چند ماهی از توافق هستهای و حل نشدن این مشکلات (با وجود انجام تعهدات ایران)، بنا بر اعلام مسئولان اقتصادی کشور، مانع دیگری که بر سر راه تبادلات آزادانه بانکی کشورمان قرار گرفته بود، قرار داشتن ایران در لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی (FATF) بود.
از سال 94 که عدم گشایش تبادلات مالی به قرار داشتن نام ایران در این لیست منسوب شد، دولت توان خود را پس از برجام معطوف به حل این مسئله و رفع ایرادات FATF کرد.
این تلاش در نهایت تیر ماه 95 منجر به توافقی با گروه ویژه اقدام مالی شد که به موجب آن ایران متعهد به انجام «برنامه اقدام» (Action Plan) شد که بدون طی فرآیند مندرج در قانون اساسی به نمایندگی از ایران توسط وزیر وقت امور اقتصادی و دارایی به امضا رسیده بود. به موجب این برنامه ایران متعهد شد برنامه اقدام 43 بندی FATF را انجام دهد تا پس از آن با موافقت این گروه از لیست سیاه خارج شود و بتواند بهراحتی با مؤسسات مالی دنیا تعامل مالی انجام دهد.
تا چند سال قبل علت دشمنیها و تحریمها، فعالیتهای هستهای دانسته میشد و امضای برجام راه حل آن شد. بعد از آنکه ایران به همه تعهدات خود عمل کرد و به خاطر بدعهدیهای طرف مقابل گشایشهای مورد توافق و انتظار حاصل نشد، بهانه جدیدی تحت عنوان انجام معاملات مشکوک و تأمین مالی تروریسم بر سر راه کشور قرار گرفت تا مانع دسترسی ایران به حقوق خود شود. فارغ از اینکه چه تعهدات گستردهای براساس Action plan باید انجام شود که بسیاری از آنها استقلال کشور را خدشهدار میکند و در مقاسه با آنچه بر سر رآکتور اراک اتفاق افتاد، دهها برابر مهمتر است، آیا درس عبرت برجام برای مسئولان کشور این نیست که از کجا معلوم با انجام همه این تعهدات گشایش مورد نظر اتفاق بیفتد؟ مگر اعضای اصلی مؤثر و مؤسس FATF غیر از طرفهای موجود در مذاکرات هستهای هستند؟
آیا میشود مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس همه یکصدا از بیاعتمادی به آمریکا و قدرتهای جهانی سخن بگویند و همزمان در جهت اجرای تعهدات ایران در Action Plan، دربازه زمانی تعیین شده لوایح قانونی را به مجلس بیاورند و با اولویت در دستور کار قرار بدهند و به تصویب برسانند.
آیا مسئولان اعتقاد دارند اگرچه با انجام تعهدات هستهای تحریمهای بانکی برداشته نشد ولی این بار اگر تعهدات مالی و بانکی را انجام دهیم، مشکلات حل میشود؟ اگر چنین نظری داشته باشند، این سطح از سادهلوحی از سوی یک مسئول، قابل هضم است؟ درس عبرت برجام پس به چه درد میخورد؟
با گذشت چند ماهی از توافق هستهای و حل نشدن این مشکلات (با وجود انجام تعهدات ایران)، بنا بر اعلام مسئولان اقتصادی کشور، مانع دیگری که بر سر راه تبادلات آزادانه بانکی کشورمان قرار گرفته بود، قرار داشتن ایران در لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی (FATF) بود.
از سال 94 که عدم گشایش تبادلات مالی به قرار داشتن نام ایران در این لیست منسوب شد، دولت توان خود را پس از برجام معطوف به حل این مسئله و رفع ایرادات FATF کرد.
این تلاش در نهایت تیر ماه 95 منجر به توافقی با گروه ویژه اقدام مالی شد که به موجب آن ایران متعهد به انجام «برنامه اقدام» (Action Plan) شد که بدون طی فرآیند مندرج در قانون اساسی به نمایندگی از ایران توسط وزیر وقت امور اقتصادی و دارایی به امضا رسیده بود. به موجب این برنامه ایران متعهد شد برنامه اقدام 43 بندی FATF را انجام دهد تا پس از آن با موافقت این گروه از لیست سیاه خارج شود و بتواند بهراحتی با مؤسسات مالی دنیا تعامل مالی انجام دهد.
تا چند سال قبل علت دشمنیها و تحریمها، فعالیتهای هستهای دانسته میشد و امضای برجام راه حل آن شد. بعد از آنکه ایران به همه تعهدات خود عمل کرد و به خاطر بدعهدیهای طرف مقابل گشایشهای مورد توافق و انتظار حاصل نشد، بهانه جدیدی تحت عنوان انجام معاملات مشکوک و تأمین مالی تروریسم بر سر راه کشور قرار گرفت تا مانع دسترسی ایران به حقوق خود شود. فارغ از اینکه چه تعهدات گستردهای براساس Action plan باید انجام شود که بسیاری از آنها استقلال کشور را خدشهدار میکند و در مقاسه با آنچه بر سر رآکتور اراک اتفاق افتاد، دهها برابر مهمتر است، آیا درس عبرت برجام برای مسئولان کشور این نیست که از کجا معلوم با انجام همه این تعهدات گشایش مورد نظر اتفاق بیفتد؟ مگر اعضای اصلی مؤثر و مؤسس FATF غیر از طرفهای موجود در مذاکرات هستهای هستند؟
آیا میشود مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس همه یکصدا از بیاعتمادی به آمریکا و قدرتهای جهانی سخن بگویند و همزمان در جهت اجرای تعهدات ایران در Action Plan، دربازه زمانی تعیین شده لوایح قانونی را به مجلس بیاورند و با اولویت در دستور کار قرار بدهند و به تصویب برسانند.
آیا مسئولان اعتقاد دارند اگرچه با انجام تعهدات هستهای تحریمهای بانکی برداشته نشد ولی این بار اگر تعهدات مالی و بانکی را انجام دهیم، مشکلات حل میشود؟ اگر چنین نظری داشته باشند، این سطح از سادهلوحی از سوی یک مسئول، قابل هضم است؟ درس عبرت برجام پس به چه درد میخورد؟
*کیهان