کتاب »خاکریز اقدام و عمل؛ اقتصاد مقاومتی در سیره شهدا» در بردارنده بیش از صد خاطره از سیره شهیدان انقلاب و دفاع مقدس درباره اقتصاد مقاومتی و تولید داخلی است.
به گزارش شهدای ایران، مؤسسه فرهنگی حماسه 17، چاپ چهارم کتاب اقتصاد مقاومتی در سیره شهدا، خاکریز اقدام ر و عمل را با ویراست جدید منتشر کرد.
پس از آنکه راهبر حکیم انقلاب با عنایت به شرایط داخلی و تحولات سیاسی و اقتصادی صحنه بینالملل، سال گذشته را سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نام نهادند، مؤسسه فرهنگی حماسه 17 بر آن شد تا با بهرهگیری از خاطرات و یادمانهای شهدای انقلاب و هشت سال دفاع مقدم، هم یادآور حیات طیبه و زندگی توأم با معنویت آنان باشد و هم نشان دهد که اقدام و عمل در تمامی عرصهها به ویژه زمینه اقتصاد، دور از دسترس نیست. از این رو در پیشگفتار در باره تدوین کتاب چنین آمده است:
با آغاز 1396 و تأکید مجدد رهبر معظم بر موضوع اقتصاد مقاومتی و یکی از نقاط مهم و کلیدی آن یعنی تولید و اشتغال از یک سو اقبال مردم مؤسسات و نهادهای کشور و لشکری به کتاب «خاکریز اقدام و عمل» از سوی دیگر، تصمیم گرفتیم به اندکی تغییراتی در محتوا، با چاپ مجدد برسانیم؛ چنانکه سر فصلها تازه به چاپ مجدد برسانیم؛ چنانکه سرفصل تازهای به نام تولید و اشتعال به ویراست جدید اضافه شد.
آنچه از نظر میگذرد حاصل تلاش و همت مجموعهای است که کوشید تا دیر نشده در جهت تحقق رهنمود زعیم نهضت، اقدام و علمی انجام دهد.
این کتاب شامل پیش گفتار و طلیعه سخن و فصلهای: اصلاح الگوی مصرف، استفاده حداکثری زمان منابع و امکانها، همت جهادی مدیریت جهادی، مدیریت مصرف، تکیه بر ظرفیتهای داخلی، تولید اشتغال و اقتصاد دانش بنیان است.
در ادامه، در خاطرهای از شهید حجت الاسلام عبدالله میثمی در بخش اصلاح الگوی مصرف چنین آمده است:
ملاقات تمام شد و باید برمیگشتیم اهواز و گفتند: ماشین فرمانده سپاه شیراز هست؛ گفت: لازم نیست، با اتوبوس میریم. گفتند: حاج آقا اینطور که نمیشه؛ گفت: اتوبوس دو تا راننده پایه یک داره، یکی خسته شد اون یکی میشینه و دیگه لازم نیست یه نفر به خاطر من بیخوابی بکشه. از طرفی من و چهل نفر دیگه با یه وسیله نقلیه میریم. تو استهلاک ماشین و سوخت هم صرفهجویی میشه.
همچنین در خاطرهای ا ز شهید مصطفی احمدی روشن در بخش همت جهادی مدیریت جهادی آمده است:
هفتهای پنج بار بین نطنز و کاشان و تهران میرفت و میآمد. نه یک ماه و دو ماه، نه یک سال و دو سال؛ هشت سال کارش همین بود. ساعت چهار صبح مینشست توی ماشین و راه میافتاد و گاهی وقتها تازه ساعت یازده شب در جلسهاش شروع میشد.
بعد از ان راه میافتاد و میآمد سمت تهران؛ هفت صبح تو تهران جلسه داشت. خستگی نمیشناخت و به قول بچهها لودری کار میکرد، یک بار حساب کردم، مصطفی شاید در این مدت بیشتر از پانصد هزار کیلومتر رفته و آمده، ده برابر دور کره زمین.
در خاطرهای از شهید محمد علی رجایی نیز درباره مدیریت مصرف و و تولید داخلی چنین میخوانیم:
از در که آمد تو، چیک چیک دوربین عکاسها و خبرنگارها شروع شد. تمامی هم نداشت؛ راست، چپ، بالا و پایین و ... از همه زاویهها میگرفتند و باد دست اشاره کرد تمامش کنند و آن روز حرفهای زیادی برایشان زد؛ از جنس مقاومت از جنس اقتصاد.
ـ بر اساس سیاست غلط رژیم گذشته اکثر نیازهای ما از سایر کشورها وارد میشود. جنگ هم بر مشکلات ما افزوده است. همین فیلمهایی که مصرف میکنید، از خارج وارد میشود.
اگر وظیفه داریم در کلیه امور صرفهجویی کنیم، اگر به مردم میگوییم در زندگی شخصی به صرفهجویی اهمیت دهید، این یک شعار نیست، و ما مسؤولان و شما پیامرسانان باید بیش از دیگران این امر مهم را رعایت کنیم. چه لزوم دارد در یک مراسم این چنینی این همه عکس بگیرید؟ ما تا رسیدن به استقلال اقتصادی راه دور و درازی داریم و چرا ملت تاوان این همه ریخت و پاشهای من و شما را بدهد؟
در ادامه، در مطلبی از شهید حاج حسین طهرانی مقدم درباره تولید و تکیه بر ظرفیتهای داخلی چنین آمده است:
چندتا جوان زیر سی سال بودیم و جمعمان کرده بود دور خودش. میگفت: کاری که شما انجام میدهی برای امام زمانه، برای شیعیان و جان اسلامه. آخرش می رسه به شهادت.
میگفت: کاری که روسها با اون علم و تکنولوژی و با کلی متخصص و پروفسور و چند هزار نیرو توی سی سال انجام دادن، شما پنجاه شصت نفر با حداقل امکانات و توی پنج سال پیش بردید.
خودش را که میدیدیم، تواضعش را، دل سوزاندنهایش را، دلمان گرم میشد و نتیجهاش میشد همین دیگر.
همچنین در خاطره ای از مصطفی احمدی روشن درباره تولید و اشتغال داخلی چنین میخوانیم:
یک قطعه برای سازمان شده بود بحران امنیت ملی؛ این یعنی تحریم. مگر میشد با این تحریمها کار کرد.
آنقدر از آن قطعه وارد کرد تا مدتها کار سازمان را راه میانداخت؛ همه میگفتند:هر کی غیر مصطفی تو اون زمان میخواست این رو تأمین کنه، نمیتونست.
قطعه را به چند تا از بچههای قدیم که میشناختشان داد که از رویش بسازند. زمان میبرد؛ اما مصطفی صبور بود می گفت: «وقتی می تونیم خودمون بسازیم، چرا باید ارز از کشورمون بره بیرون.»
طول کشید اما دست آخر بچهها قطعه را ساختند و تست کردند و جواب گرفتند و حیف دیگر مصطفی نبود پای قرارداد تولید انبوه.
در مطلبی از دکتر مجید شهریاری نیز درباره اقتصاد دانش بیان چنین آمده است:
گفتند: سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران رو به اتمام است.
گفتیم: اینکه چیزی نیست، زمان جنگش که جنگ بود، رفتیم خریدیم، حال که... رفتیم بخریم بهمان ندادند.
نه غربیها نه دیگر کشورها. مانده بودیم با 85 هزار مریضی که تولید دارویشان به سوخت بیست درصد نیاز داشت چکار کنیم و چارهای نبود، باید خودمان دست به کار میشدیم. هم سخت بود؛ هم پیچیده. غربیها حرفمان را جدی نگرفتند و فکر نمیکردند از پسش بربیاییم ولی ساختیم و مجید همان یک نفر بود که توی ایران توانست بسازدش. همه بیخوابیها و دل سوزاندهایش شهریور 89 نتیجه داد و روزی که ایران توانست سر بلندکند، بیانیه بدهد و دنیا را پر کند و بگوید به فناوری تولید اورانیوم بیست درصد دست پیدا کرده.
مؤسسه فرهنگی حماسه ۱۷، چاپ چهارم کتاب اقتصاد مقاومتی در سیره شهدا، خاکریز اقدام و عمل را با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه، در قطع جیبی و ۱۵۷ صفحه به قیمت ۵۰۰۰ تومان منتشر کرده است.