شهدای ایران shohadayeiran.com

ما نمی‌دانیم ایران کدام گزینه را انتخاب می‌کند، چون هیچ سرنخی در دست نداریم که بفهمیم ایران چه مقدار ارزش استراتژیک برای حضور نظامی‌اش در جنوب سوریه قائل است. ایران را با چیزی بهتر از عمل‌گرایی نمی‌توان توصیف کرد؛ اما گاهی در سیاست خارجی ایران، ایدئولوژی بر عقلانیت می‌چربد. نمونه‌های زیادی از این رفتار ایرانی‌ها را می‌توان در جنگ ایران و عراق به‌یاد آورد. شاید نزاع با اسرائیل بر تمام دیگر ملاحظات غلبه کند.
شهدای ایران: خاورمیانه در دوران جدید هیچ‌وقت تا این حد آشوب‌زده نبوده است. آشوب‌ها از بهار عربی شروع شد و به تولد داعش رسید و بعد در چهار کشور عربی جنگ داخلی درگرفت و در آخر به بحران خلیج [فارس] ختم شد. چیزی کم از معجزه ندارد که، در غیاب دیپلماسی آمریکا، این منطقه هنوز درگیر جنگی متعارف نشده است.


سه گزینه پیش روی ایران در سوریه/ درگیری نظامی ایران با اسرائیل محتمل است


اسرائیل می‌خواهد ایران از مرز شمالی‌اش فاصله داشته باشد و اگر از کل سوریه خارج شود هم که چه بهتر. در مقابل، ایران هیچ منفعتی در خروج از سوریه ندارد، به‌خصوص با این همه هزینه‌ی جانی و مالی که برای حفظ اسد تحمل کرده و همچنین به‌خاطر اهداف استراتژیکی که در سوریه و بقیه‌ی منطقه دارد. روسیه، قوی‌ترین بازیگر صحنه‌ی سوریه، پا وسط گذاشته و توافقی دیپلماتیک ارائه کرده تا نگذارد کنترل اوضاع از دست خارج شود. بر مبنای توافق پیشنهادی روسیه، اسرائیل اجازه می‌دهد ارتش اسد کنترل جنوب را بدون مشکل در دست بگیرد و در عوض ایران نیروهایش را از این منطقه خارج می‌کند. مسکو حتی طرحی داده است که طبق آن، به‌جز نیروهای امنیتی خودش، بقیه‌ی نیروها از سوریه خارج شوند و این یعنی خروج ایران، حزب‌الله، ترکیه، و ایالات متحده از سوریه.

این ابتکار روسیه فوایدی در بر دارد، چون می‌تواند شعله‌ی خطرناک‌ترین اتفاق در سوریه را کم کند و نگذارد تنش میان ایران و اسرائیل بالا بگیرد. اما به‌نظر می‌رسد نکته‌ی مهمی از نظر روس‌ها مغفول مانده و آن‌هم موافقت ایران است.

درست معلوم نیست که آیا مسکو قبل از اینکه به فهم مشترک ادعایی‌اش با اسرائیل برسد با تهران مشورت کرده یا نه. اما حتی اگر فرض کنیم با ایران مشورت هم کرده باشد، سخت است باور کنیم جواب تهران مثبت بوده باشد. اسرائیل می‌داند که روسیه نمی‌تواند ایران را وادار به قبول تصمیماتش کند، چون واحدهای نظامی ایران و نمایندگانش همه جا حضور دارند، تعدادشان زیاد است و قوی‌ترین نیروهای روی زمین در سوریه هستند. حتی اگر روسیه بتواند به‌نحوی ایران را راضی کند تا نیروهای تحت کنترلش را تا ۶۰-۷۰ کیلومتری مرز آتش‌بش در ارتفاعات اشغالی جولان عقب بکشد، اسرائیل باز هم اطمینانی ندارد که اگر ایران تصمیم‌اش را تغییر داد یا از این توافق تخطی کرد روسیه بتواند ایران را مجبور به کاری کند. در آخر، با اینکه که پادرمیانی روسیه بسیار مهم است، تصمیم تهران مهم‌ترین مساله است.

ایران سه گزینه دارد که هر کدام مزایا و معایب خود را دارند. اولین گزینه بی‌توجهی به پیشنهاد روسیه و حفظ وضع موجود است. گزینه‌ی دوم عقب‌کشیدن همه‌ی نیروهایش از جنوب سوریه، و در عوض، تقویت حضورش در بقیه‌ی جاها است. سوم، ایران می‌تواند زیرساخت‌های نظامی خود را در سوریه از بین ببرد، اما یک کپی از مدل حزب‌الله لبنان در سوریه ایجاد کند، مثل کاری که در عراق کرد.

با گزینه‌ی اول، ایران تحت فشار هیچ تعهدی نخواهد بود، اما این خطر را در پی دارد که روسیه از ایران دور شود و همچنین، این گزینه جرقه‌ی درگیری بزرگی را با اسرائیل می‌زند. درگیری با اسرائیل ممکن است به دخالت نظامی واشنگتن هم بینجامد، به‌خصوص که دونالد ترامپ دنبال بهانه‌ای است تا ایران را به‌خاطرش تنبیه کند. با این وضعیت، کاری که ایران می‌تواند بکند این است که حملات اسرائیل علیه نیروهایش را تحمل کند و وارد جنگ نشود، و امیدوار باشد که بازدارندگی حزب‌الله و حماس در لبنان و غزه جلوی شدت‌گرفتن حملات اسرائیل را بگیرد. اما معلوم نیست بازدارندگی همیشه جواب بدهد، و اگر اسرائیل سرعت و وسعت و شدت حملاتش را زیاد کند، خیلی بعید است که فرماندهان سپاه پاسداران دست روی دست بگذارند و شاهد ازبین‌رفتن سرمایه‌هایشان در سوریه باشند.

انتخاب گزینه‌ی دوم شاید خشم اسرائیل را تا مدتی دفع کند، اما موضع ایران را تضعیف می‌کند؛ و به‌هرحال، از دیدگاه اسرائیل، اصل مشکل را هم حل نمی‌کند. اسرائیل گفته است هیچ سازه‌ی نظامی ایرانی را در سوریه تحمل نمی‌کند. یعنی احتمالاً تا وقتی ایران و نمایندگانش فعالیت‌های‌شان را در سوریه متوقف نکنند، اسرائیل دست از حملاتش برنمی‌دارد. تهران به این نکته فکر خواهد کرد که چرا باید در مقابل دشمنی کوتاه بیاید که تا وقتی به تمام اهدافش دست پیدا نکرده راضی نمی‌شود. وقتی هدف‌های اسرائیل حداکثری و غیرقابل‌مذاکره هستند، تهران با خودش این‌طور حساب می‌کند که محکم‌ایستادن و مجبورکردن اسرائیل به مصالحه بیشتر به نفعش تمام می‌شود.

گزینه‌ی سوم عملاً خطر جنگ با اسرائیل را حذف می‌کند، چون تمام خواسته‌های اسرائیل را برآورده می‌سازد، اما تمام امید ایران را، برای اینکه بتواند در سوریه قدرت سخت داشته باشد و از منافع این قدرت سخت بهره ببرد، نقش بر آب می‌کند، و ایران نخواهد توانست توان بازدارندگی‌اش را به سوریه گسترش دهد. البته ایران تلاش می‌کند در سوریه قدرت نرم خود را افزایش دهد تا نفوذش را در این کشور حفظ کند، اما وقتی پای سربازانش روی زمین آنجا نباشد، حفظ این قدرت نرم کار سختی می‌شود.

اگر روحانیون ایران و دیگر عوامل ایرانی در سوریه حضور نداشته باشند و نتوانند کسی را تامین مالی کنند و آموزش بدهند و مسلح کنند و تغییر مذهب بدهند، ایجاد حوزه‌های انتخابی شیعی در کشوری سنی‌مذهب و تحت حکومت علویان (اگر اسد در قدرت بماند) غیرممکن می‌شود. در آخر اینکه، ایران بدون داشتن قدرت نظامی در سوریه، نمی‌تواند به‌راحتی وارد توافقات اقتصادی با سوریه شود و در نتیجه نمی‌تواند چنین پروژه‌های فرقه‌گرایانه و بلندپروازانه‌ای را در سوریه تامین مالی کند.

ما نمی‌دانیم ایران کدام گزینه را انتخاب می‌کند، چون هیچ سرنخی در دست نداریم که بفهمیم ایران چه مقدار ارزش استراتژیک برای حضور نظامی‌اش در جنوب سوریه قائل است. ایران را با چیزی بهتر از عمل‌گرایی نمی‌توان توصیف کرد؛ اما گاهی در سیاست خارجی ایران، ایدئولوژی بر عقلانیت می‌چربد. نمونه‌های زیادی از این رفتار ایرانی‌ها را می‌توان در جنگ ایران و عراق به‌یاد آورد. شاید نزاع با اسرائیل بر تمام دیگر ملاحظات غلبه کند.


*فردانیوز

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار