جابجایی صدقات مردمی، حتی در داخل کشور بین استانها و شهرها قانونا ممنوع است.
به گزارش شهدای ایران،حجت الاسلام سمیعی پیرامون یک شبهه اجتماعی نوشت: خودفروختهها» و «دشمنان» کمپین و هشتک راه انداختند که چرا پول صدقات ایرانیان را برای فلسطین خرج می کنید؟
بر فرض وقوع این اتفاق:
1از بُعد اخلاقی: این کار مصداق بارز یک حرکت اخلاقی و انسانی است. انسان بودن و انسانی عمل کردن، هیچ قبح اخلاقی در نسخههای مختلف «اخلاق دینی» و حتی «اخلاق غیردینی» ندارد که هیچ، سراپا حُسن مطلق است.
2 از بُعد علوم سیاسی و عملکرد دولتها و حکومتها: الان در بین کشورهای جهان، کاملا مرسوم است که یک کشور با وجود داشتن فقیر، مقداری هم به دیگر کشورها کمک کند.
3 از نظر اجتماعی و تاریخی:
به اعتراف برخی کارشناسان بیبیسی، تا کنون هیچ مردمی در جهان، علیه کمک به فقرا، کمپین راه نینداختهاند ﴿و این مقوله انسانی را دستمایه حملات سیاسی نکردهاند. مگر روشنفکرنمایان ایران امروز که در بیاخلاقی، در حال رکورد زدن هستند﴾
4 از بُعد فرهنگی و جامعهشناختی:
در جامعهای که آبرو و اعتبار اجتماعی نهادهای خیریه و حمایتی از بین برود، ضررکنندۀ اصلی، قشر محروم هستند. یعنی حملات به کمیته امداد، معمولا توسط قشر مرفه و یا متوسط شهری صورت میگیرد ولی نتیجه تلخ این حملات، بیآبرو کردن و کاهش کمکهای مردمی به کمیته است که طعم آنرا محرومان و مستضعفین بیپناه که تحت پوشش کمیته هستند، میچشند. یعنی بر فرض وقوع این کار، و بر فرض قبح اخلاقی آن (که هر دو مردود است) هم، طرف مقابل اگر واقعاً دلسوز مردم فقیر باشد، نباید فریاد و کمپین برای کمک نکردن به کمیته را بیندازد بلکه باید اقدام به تذکر مشفقانه و دلسوزانه بکند و غیر علنی و در صورت لزوم، علنی هم به کمیته «بگوید برای اصلاح» اما «نکوبد برای خرابی و ضایع کردن کمیته».
5 از بُعد فرهنگی و مردمشناختی: اگر چنین اتهاماتی رایج شود (که دارد میشود یا شده) به تدریج توسعه بدبینی و بیاعتمادی در جامعه، آثار منفی متعددی در همه زمینهها خواهد گذاشت و فقط به کمیته و فقرا متوقف نمیشود و آتش بیاعتمادی در افق میانمدت، دامان خود این قشر حمله کننده را هم خواهد گرفت. البته نکته مثبت بُعد مردمی این است که مردم بعد از اینکه زهر بیاعتمادی را خوب چشیدند و ضررها کردند، احتمالا در طولانی مدت یاد میگیرند که برای تقبیح و حمله و بد دانستن یک کار، استدلال منطقی لازم است و سیاسیکاری و موجسواری بر احساسات با بیان ضربالمثل و شعر و داد و هیاهوی چهرههای رسانهای و صفحات مجازی، اثرگذاریش کمتر میشود و قشر معاند هم کمی از سرمایه اجتماعی را بر سر این بیصداقتی، خواهد گذاشت.
اما فرض دوم، یعنی واقعیت این است که این اتفاق نیفتاده و آنچه داده شده از پول ایرانیان نبوده و مبنای حملات به کمیته امداد، یک دروغ بزرگ بوده و صدقات داخل کشور به فلسطین منتقل نشده. چرا که:
1 کمیته قانوناً در میان کمکهای مردمی، فقط صندوقهای خارج از کشور و یا صندوقهایی که رویش نوشته «کمک به فلسطین» را میتواند خرج فلسطین کند.
2 جابجایی صدقات مردمی، حتی در داخل کشور بین استانها و شهرها قانونا ممنوع است.
3 اگر جابجایی قانوناً مجاز باشد هم عملاً مقدور نیست، چون منطقه نوار غزه در محاصره شدید و همهجانبه زمینی، دریایی و هوایی است و امکان انتقال هیچ چیز برای هیچ کس نیست الا با اجازه اسرائیلیها که آنها هم به ایران به هیچ وجه اجازه نمیدهند.
4 بر فرض که جابجایی پول صداقت، قانوناً مجاز بود و عملاً هم مقدور بود و اسرائیل هم با ایران رفیق بود، باز هم معاندان از یک چیز غافل هستند و آن اینکه کمیته در لبنان هم فعال است و صندوقهای زیادی دارد و طبعاً عاقلانه این بود که از پول صدقات لبنانیها به فلسطین ببرد. چون لبنان در کنار فلسطین است و درآمد صندوقهای کمیته هم در آنجا بالاست.
بر فرض وقوع این اتفاق:
1از بُعد اخلاقی: این کار مصداق بارز یک حرکت اخلاقی و انسانی است. انسان بودن و انسانی عمل کردن، هیچ قبح اخلاقی در نسخههای مختلف «اخلاق دینی» و حتی «اخلاق غیردینی» ندارد که هیچ، سراپا حُسن مطلق است.
2 از بُعد علوم سیاسی و عملکرد دولتها و حکومتها: الان در بین کشورهای جهان، کاملا مرسوم است که یک کشور با وجود داشتن فقیر، مقداری هم به دیگر کشورها کمک کند.
3 از نظر اجتماعی و تاریخی:
به اعتراف برخی کارشناسان بیبیسی، تا کنون هیچ مردمی در جهان، علیه کمک به فقرا، کمپین راه نینداختهاند ﴿و این مقوله انسانی را دستمایه حملات سیاسی نکردهاند. مگر روشنفکرنمایان ایران امروز که در بیاخلاقی، در حال رکورد زدن هستند﴾
4 از بُعد فرهنگی و جامعهشناختی:
در جامعهای که آبرو و اعتبار اجتماعی نهادهای خیریه و حمایتی از بین برود، ضررکنندۀ اصلی، قشر محروم هستند. یعنی حملات به کمیته امداد، معمولا توسط قشر مرفه و یا متوسط شهری صورت میگیرد ولی نتیجه تلخ این حملات، بیآبرو کردن و کاهش کمکهای مردمی به کمیته است که طعم آنرا محرومان و مستضعفین بیپناه که تحت پوشش کمیته هستند، میچشند. یعنی بر فرض وقوع این کار، و بر فرض قبح اخلاقی آن (که هر دو مردود است) هم، طرف مقابل اگر واقعاً دلسوز مردم فقیر باشد، نباید فریاد و کمپین برای کمک نکردن به کمیته را بیندازد بلکه باید اقدام به تذکر مشفقانه و دلسوزانه بکند و غیر علنی و در صورت لزوم، علنی هم به کمیته «بگوید برای اصلاح» اما «نکوبد برای خرابی و ضایع کردن کمیته».
5 از بُعد فرهنگی و مردمشناختی: اگر چنین اتهاماتی رایج شود (که دارد میشود یا شده) به تدریج توسعه بدبینی و بیاعتمادی در جامعه، آثار منفی متعددی در همه زمینهها خواهد گذاشت و فقط به کمیته و فقرا متوقف نمیشود و آتش بیاعتمادی در افق میانمدت، دامان خود این قشر حمله کننده را هم خواهد گرفت. البته نکته مثبت بُعد مردمی این است که مردم بعد از اینکه زهر بیاعتمادی را خوب چشیدند و ضررها کردند، احتمالا در طولانی مدت یاد میگیرند که برای تقبیح و حمله و بد دانستن یک کار، استدلال منطقی لازم است و سیاسیکاری و موجسواری بر احساسات با بیان ضربالمثل و شعر و داد و هیاهوی چهرههای رسانهای و صفحات مجازی، اثرگذاریش کمتر میشود و قشر معاند هم کمی از سرمایه اجتماعی را بر سر این بیصداقتی، خواهد گذاشت.
اما فرض دوم، یعنی واقعیت این است که این اتفاق نیفتاده و آنچه داده شده از پول ایرانیان نبوده و مبنای حملات به کمیته امداد، یک دروغ بزرگ بوده و صدقات داخل کشور به فلسطین منتقل نشده. چرا که:
1 کمیته قانوناً در میان کمکهای مردمی، فقط صندوقهای خارج از کشور و یا صندوقهایی که رویش نوشته «کمک به فلسطین» را میتواند خرج فلسطین کند.
2 جابجایی صدقات مردمی، حتی در داخل کشور بین استانها و شهرها قانونا ممنوع است.
3 اگر جابجایی قانوناً مجاز باشد هم عملاً مقدور نیست، چون منطقه نوار غزه در محاصره شدید و همهجانبه زمینی، دریایی و هوایی است و امکان انتقال هیچ چیز برای هیچ کس نیست الا با اجازه اسرائیلیها که آنها هم به ایران به هیچ وجه اجازه نمیدهند.
4 بر فرض که جابجایی پول صداقت، قانوناً مجاز بود و عملاً هم مقدور بود و اسرائیل هم با ایران رفیق بود، باز هم معاندان از یک چیز غافل هستند و آن اینکه کمیته در لبنان هم فعال است و صندوقهای زیادی دارد و طبعاً عاقلانه این بود که از پول صدقات لبنانیها به فلسطین ببرد. چون لبنان در کنار فلسطین است و درآمد صندوقهای کمیته هم در آنجا بالاست.