شهدای ایران:خروج آمريكا از
برجام ، دولت آقاي دكتر روحاني را وارد مرحله سياسي جديدي كرده و ظاهرا به
برخي شبهات اين دولت پاسخ داده و آنها را مرتفع ساخته است كه نخستين و
مهمترين آنها ، شبهه امكان و بلكه ضرورت مذاكره و تعامل با آمريكا مي
باشد. اگر چه رهنمودهاي مكرر امام خميني(ره) در توصيف شيطان بزرگ و تجربه
چهل سال گذشته ملت ايران صريحا در تضاد با اين خوشبيني بود و مقام معظم
رهبري نيز از همان ابتدا بياعتمادي خود و ملت ايران به آمريكا را صريحا و
بارها اعلام فرمودند اما از آنجا كه رئيس دولت و بعضي همكاران ايشان
ميپنداشتند مشكلات گذشته به دليل ناآشنايي با زبان ديپلماسي جهاني بوده
است و از طريق مذاكره با زبان ديپلماتيك مي توانند با آمريكا وارد گفتگو و
تفاهم و تعامل شوند، رهبر معظم انقلاب به منظور حفظ وحدت كشور و انسجام
ملي ، مانع ورود آنان به اين گفتگوها نشدند تا آنان خود در مقام عمل ،
بدعهدي آمريكا را تجربه كنند و نهايتا در طول اين سالها ديپلماتهاي ايران
بارها اعتراف كردند كه آمريكا روح و جسم برجام را نقض كرده است تا آنكه
سرانجام رئيس جمهور آمريكا به همه خوشبينيها پايان داد و رسما پيمان خود
را زير پا گذاشت.
يكي از شبهاتي كه طرفداران مذاكره با آمريكا را به
اين وادي كشانيد اين باور بود كه مخالفت آمريكا با دستيابي ايران به سلاح
هستهاي است و تصور ميكردند كه با انعطاف ايران در مقوله هستهاي ،
سوءتفاهمها مرتفع خواهد شد. اما اينك و پس از پايبندي كامل و فراتر از
حقوق بين الملل ايران به تعهدات خويش ، از طرفي و طرح مسائل جديد نظير حقوق
بشر و صنايع موشكي و حضور ايران در منطقه و مانند آنها از طرف ديگر ظاهرا
براي طرفداران اوليه مذاكره نيز اتمام حجت شده است كه «آمريكا دشمن ملت
ايران و نظام جمهوري اسلامي ايران است».
همان واقعيتي كه ملت ايران طي دهها سال گذشته بارها آن را آزموده است.
اما پس از خروج آمريكا و شكست نظريه برجام برخي از مدافعان و دستاندركاران مذاكره ، تلاش ميكنند نتيجه اين اقدامات و مذاكرات را يك پيروزي و موفقيت در صحنه سياسي براي ايران جلوه دهند.و از تجليل افكار عمومي جهانيان از جمهوري اسلامي ايران و رسوايي و بيآبرويي آمريكا سخن بگويند اگر چه اين سخن حقي است كه اعتبار سياسي آمريكا با اين اقدام زير سوال رفته است اما نكته اينجاست كه هدف ما از مذاكرات برجام چه بود؟ مقام معظم رهبري در پاسخ به اين شبهه فرمودند كه آيا ما مذاكره را شروع كرديم براي اينكه آمريكا بيآبرو شود؟!
و تاكيد فرمودند كه ما مذاكره را شروع كرديم براي اينكه تحريمها برداشته شود.
شبهه ديگري كه به عنوان دستاورد تجربه برجام مطرح مي شود به رسميت شناخته شدن حق غنيسازي هستهاي ايران است حال آنكه منشأ به رسميت شناخته شدن حق غنيسازي ايران ، دستيابي ما به غنيسازي 20 درصدي است وگرنه :
«چنانچه بنا بود مذاكره كنيم و اين را با مذاكره به دست بياوريم تا امروز هرگز به دست نميآمد.»
در هر حال همچنانكه دكتر روحاني نيز اظهار داشته است دستاورد خروج آمريكا از برجام «همصداتر شدن و متحدتر شدن ملت بزرگ ايران و اتحاد مدافعان و دلواپسان مي باشد.البته در بعضي كشورها اگر سياستهاي كلان دولتي پس از سالها به نتيجه نرسد، آن دولت استعفا ميدهد يا با رويكردي تحولآفرين و انقلابي ترميمي در كابينه صورت ميگيرد، اما هنوز در كشور ما نه تنها اين شيوهها مرسوم نيست بلكه در نقطه مقابل ، دولتها همواره سعي ميكنند به هنگام شكست سياستهايشان، زير لواي رهبري پناه بگيرند و چنين وانمود كنند كه تمامي تصميمات با تاييد معظم له اتخاذ شده و رويكرد پدرانه رهبري نيز با اين پناهجوييها همواره كريمانه بوده است تا مبادا در وحدت جامعه شكافي پديد آيد يا دولت تضعيف گردد، و نتواند از مشكلات كشور گرهگشايي نمايد.
البته از طرف ديگر هم دولتها ، هرگاه در پي اجراي برنامهاي بودهاند كه باسياستهاي كلان نظام و منويات رهبري در تعارض بوده است ، غالبا در تبيين و بزرگنمايي اين تعارض و مظلومنمايي خود ، كم نگذاشته اند.
در مجموع بايد چنين استنباط كرد كه خروج آمريكا از برجام ، ديدگاههاي دولت آقاي روحاني درباره آمريكا را به سياستهاي نظام و آرمانهاي ملت ، نزديك ساخته است . اما مسئله مهم و سرنوشتساز براي كشور، اقدامات بعدي دولت در ارتباط با لاشه بيجان برجام است و با توجه به سخنان شفاف و قاطع مقام معظم رهبري در ديدار اخير مسئولان كشور ، انتظار ميرود دولت آقاي روحاني به منظور جبران سالهاي از دست رفته وخسارت محض، دقيقا اين سياستها را نصب العين اقدامات خود قرار دهد و علاوه بر موضعگيريهاي انقلابي در مصاحبهها كه كاركرد داخلي دارند سر ميزهاي مذاكره نيز بر اساس همان مطالبات روشن نظام گفتگو نمايند.
روشن است كه با توجه به تاوان سنگيني كه ملت ايران طي چهارسال انتظار گذشته ، براي كسب تجربه برجام پرداخته است تكرار همان روش در مذاكره با اروپا را نظام اسلامي و ملت انقلابي ايران تحمل نخواهد كرد و تاريخ نيز با تعبيري تندتر از «اشتباه» از آن ياد خواهد كرد.
در پايان به فرازهايي از سياستهاي مورد تاكيد رهبر حكيم و انقلابي نظام اسلامي ، در ديدار اخير با مسئولان كشور اشاره مي كنيم:
1- محال بودن امكان تعامل نظام اسلامي با آمريكا به دليل تجربه 40 ساله و سياست براندازانه آن كشور.
2- نتيجه معكوس دادن رويكرد انعطاف در برابر آمريكا و اروپا.
3- كارايي سياست انقلابيگري در برابر نظام استكبار جهاني.
4- گره نزدن مسائل و مشكلات داخلي به سياست خارجي به خصوص به برجام و در مقابل تكيه كردن بر توانمندي ملت ايران.
5- نااميدسازي و رسيدن كشور به بن بست ، سياست قطعي دشمن است.
6- پرهيز از دلخوش كردن به احتمالات ، از جمله احتمال پيدايش اختلاف بين آمريكا و اروپا يا نگاه خوشبينانه داشتن به اروپا با توجه به پيشينه خائنانه و بيصداقتي آنها و در مجموع واقعيتها را درست فهميدن، از جمله نامطلوب بودن وضعيت اقتصاد كشور و مشكلات را صادقانه با مردم در ميان گذاشتن.
7- پرهيز از دودستگي و دوقطبي بر اساس برجام.
همان واقعيتي كه ملت ايران طي دهها سال گذشته بارها آن را آزموده است.
اما پس از خروج آمريكا و شكست نظريه برجام برخي از مدافعان و دستاندركاران مذاكره ، تلاش ميكنند نتيجه اين اقدامات و مذاكرات را يك پيروزي و موفقيت در صحنه سياسي براي ايران جلوه دهند.و از تجليل افكار عمومي جهانيان از جمهوري اسلامي ايران و رسوايي و بيآبرويي آمريكا سخن بگويند اگر چه اين سخن حقي است كه اعتبار سياسي آمريكا با اين اقدام زير سوال رفته است اما نكته اينجاست كه هدف ما از مذاكرات برجام چه بود؟ مقام معظم رهبري در پاسخ به اين شبهه فرمودند كه آيا ما مذاكره را شروع كرديم براي اينكه آمريكا بيآبرو شود؟!
و تاكيد فرمودند كه ما مذاكره را شروع كرديم براي اينكه تحريمها برداشته شود.
شبهه ديگري كه به عنوان دستاورد تجربه برجام مطرح مي شود به رسميت شناخته شدن حق غنيسازي هستهاي ايران است حال آنكه منشأ به رسميت شناخته شدن حق غنيسازي ايران ، دستيابي ما به غنيسازي 20 درصدي است وگرنه :
«چنانچه بنا بود مذاكره كنيم و اين را با مذاكره به دست بياوريم تا امروز هرگز به دست نميآمد.»
در هر حال همچنانكه دكتر روحاني نيز اظهار داشته است دستاورد خروج آمريكا از برجام «همصداتر شدن و متحدتر شدن ملت بزرگ ايران و اتحاد مدافعان و دلواپسان مي باشد.البته در بعضي كشورها اگر سياستهاي كلان دولتي پس از سالها به نتيجه نرسد، آن دولت استعفا ميدهد يا با رويكردي تحولآفرين و انقلابي ترميمي در كابينه صورت ميگيرد، اما هنوز در كشور ما نه تنها اين شيوهها مرسوم نيست بلكه در نقطه مقابل ، دولتها همواره سعي ميكنند به هنگام شكست سياستهايشان، زير لواي رهبري پناه بگيرند و چنين وانمود كنند كه تمامي تصميمات با تاييد معظم له اتخاذ شده و رويكرد پدرانه رهبري نيز با اين پناهجوييها همواره كريمانه بوده است تا مبادا در وحدت جامعه شكافي پديد آيد يا دولت تضعيف گردد، و نتواند از مشكلات كشور گرهگشايي نمايد.
البته از طرف ديگر هم دولتها ، هرگاه در پي اجراي برنامهاي بودهاند كه باسياستهاي كلان نظام و منويات رهبري در تعارض بوده است ، غالبا در تبيين و بزرگنمايي اين تعارض و مظلومنمايي خود ، كم نگذاشته اند.
در مجموع بايد چنين استنباط كرد كه خروج آمريكا از برجام ، ديدگاههاي دولت آقاي روحاني درباره آمريكا را به سياستهاي نظام و آرمانهاي ملت ، نزديك ساخته است . اما مسئله مهم و سرنوشتساز براي كشور، اقدامات بعدي دولت در ارتباط با لاشه بيجان برجام است و با توجه به سخنان شفاف و قاطع مقام معظم رهبري در ديدار اخير مسئولان كشور ، انتظار ميرود دولت آقاي روحاني به منظور جبران سالهاي از دست رفته وخسارت محض، دقيقا اين سياستها را نصب العين اقدامات خود قرار دهد و علاوه بر موضعگيريهاي انقلابي در مصاحبهها كه كاركرد داخلي دارند سر ميزهاي مذاكره نيز بر اساس همان مطالبات روشن نظام گفتگو نمايند.
روشن است كه با توجه به تاوان سنگيني كه ملت ايران طي چهارسال انتظار گذشته ، براي كسب تجربه برجام پرداخته است تكرار همان روش در مذاكره با اروپا را نظام اسلامي و ملت انقلابي ايران تحمل نخواهد كرد و تاريخ نيز با تعبيري تندتر از «اشتباه» از آن ياد خواهد كرد.
در پايان به فرازهايي از سياستهاي مورد تاكيد رهبر حكيم و انقلابي نظام اسلامي ، در ديدار اخير با مسئولان كشور اشاره مي كنيم:
1- محال بودن امكان تعامل نظام اسلامي با آمريكا به دليل تجربه 40 ساله و سياست براندازانه آن كشور.
2- نتيجه معكوس دادن رويكرد انعطاف در برابر آمريكا و اروپا.
3- كارايي سياست انقلابيگري در برابر نظام استكبار جهاني.
4- گره نزدن مسائل و مشكلات داخلي به سياست خارجي به خصوص به برجام و در مقابل تكيه كردن بر توانمندي ملت ايران.
5- نااميدسازي و رسيدن كشور به بن بست ، سياست قطعي دشمن است.
6- پرهيز از دلخوش كردن به احتمالات ، از جمله احتمال پيدايش اختلاف بين آمريكا و اروپا يا نگاه خوشبينانه داشتن به اروپا با توجه به پيشينه خائنانه و بيصداقتي آنها و در مجموع واقعيتها را درست فهميدن، از جمله نامطلوب بودن وضعيت اقتصاد كشور و مشكلات را صادقانه با مردم در ميان گذاشتن.
7- پرهيز از دودستگي و دوقطبي بر اساس برجام.
*محمود فرشیدی