شما ببینید در زمان آقای احمدی نژاد این بنگاه خبرپراکنی چقدر به احمدی نژاد بدون اینکه خاصیتی داشته باشد سرویس ویژه داد و این موجود ناموفق و ناکارآمد را برای طولانی مدت بر سر این ملت سوار کرد.
به گزارش شهدای ایران، محمد عطریانفر، معاون سیاسی سابق وزارت کشور و از اعضای شورای مرکزی کارگزاران طی گفتگویی مدعی شده که برجام یک توافق شکوهمند بوده و تحریم های بین المللی علیه ایران را شکسته است.
به گزارش جهان نيوز، گزیده اظهارات وی در گفتگو با خبرگزاری اصلاح طلب ایلنا را مشاهده می کنید:
* برجام یک توافق جمعی برای حل مناقشه هستهای ایران با دنیای غرب بود که اجماع ملی پشتوانه این اقدام بود. رهبری در راس این اجماع ملی است و انجام مذاکرات با کشورهای ۱+۵ با حمایت قاطع، تایید و تاکید ایشان آغاز شد و با ظرفیت حرفهای و کارآمد آقای روحانی و وزیر خارجه ایشان ادامه پیدا کرد. آقای ظریف از سابقه و پشتوانهای نیرومند در فعالیتهای همه جانبه در سازمان ملل برخوردار بود و با ادبیات مذاکرات بینالمللی آشنایی کافی داشت. ما با این اقدام به یک توافق مثبت تحت عنوان برجام رسیدیم.
* از این حیث برجام دستاورد شکوهمندی بود که توانستیم اجماع جهانی را علیه ملت و نظام سیاسی و علیه رهبران ایران بشکنیم. ما برای این دستاورد هزینه هایی هم پرداخت کردیم و نقش گسترده تحقیقاتی و دستاوردهای هستهای ایران تا حدودی کنترل شد. این کنترلها بازرسیهای مداومی بود که اجازه دادیم نهادهای رسمی و مرتبط با آژانس هستهای بتوانند در هر شرایطی بر فعالیتهای هستهای ما نظارت داشته باشند. کنترل فعالیتهای هستهای به گونهای است که ما را در رسیدن به سلاح هستهای باز میدارد که البته این موضوع جزو اعتقادات دینی ما نیز هست. همین میزان غنیسازی که در برجام به آن اشاره شده نیاز ما را به انرژی تامین میکند. باید بدانیم در مقام دستاورد اصلی برجام به هدف نهایی خود رسیدهایم، یعنی کشور از مخاطره نگرانکننده پیدا کرد. شکسته شدن برخی تحریمها که در یک دوره ده ساله علیه ملت ایران شکل گرفته بود از دیگر دستاوردهای برجام بود.
* توسط برجام باید دو نوع تحریم برای ما شکسته میشد. برخی از تحریمها، تحریمهایی جهانی بود که با تایید شورای امنیت سازمان ملل در قالب ۵۰ صفحه تایتل، و در هر صفحه ۲۰ تا ۳۰ عنوان تحریم علیه ما شکل گرفته بود که بر اساس این تحریمها کشورهای جهان به خصوص کشورهای توسعه یافته الزام و تکلیف داشتند که از آن تحریمها تبعیت کنند و با ایران ارتباط اقتصادی و فنی و علمی نداشته باشند. علاوه بر آن حدود ۷۰ صفحه عناوین تحریمهای دیگر تحت عنوان تحریمهای دوجانبه وجود داشت که اختیاری بود و سازمان ملل کشورها را مخیر کرده بود به اختیار خودشان عمل کنند. با برجام تحریمهای بینالمللی شکسته شد.
* در حوادث سال ۸۸، جریان دوم خرداد یا جریان اصلاحطلب تحت اتهام قرار گرفت. اتهام واقعا واهی بود. هیچکدام از نیروهای دوم خردادی قصد براندازی نداشتند ولی یک عقب نشینی منطقی به نفع نظام کردند و گفتند اگرچه ما برانداز نبودیم اما از اینکه جامعه دچار یک تنش و خشونت شده عقب نشینی میکنیم، نتیجه این واگذاری و کوتاه آمدن سال ۹۲ ظاهر شد. موازنه منفی بسیاری از اوقات در معادلات سیاسی ثمربخشی بیشتری نسبت به موازنه مثبت دارد.
* آقای روحانی کشور را با خزانه خالی از آقای احمدی نژاد تحویل گرفت. در زمان آقای احمدی نژاد پانصد میلیارد دلار از هفتصد میلیارد دلار درآمد سرشار و وافر ملت ایران صرف هزینه های غیر زیرساختی شد و از بین رفت. یک دولت متورم بزرگ تحویل شد. دولت هشت ساله آقای احمدی نژاد که باید در یک دوره هشت ساله شش میلیون فرصت شغلی ایجاد می کرد تنها چهارده هزار فرصت شغلی ایجاد کرد. بار این عقب ماندگی به دوش دولت آقای روحانی افتاد. نزدیک به چهار میلیون بشکه نفت تولید می کردیم و نصف آن را مصرف و نصف دیگر را صادر می کردیم اما به خاطر سیاست های غلطی که ما را به سمت تحریم برد درآمدهای نفتی ما به ۸۰۰ هزار بشکه رسید.
* یکی دو سال است که در حوزه سخنگویی و توجیه افکار عمومی، دولت را قاصر و مقصر می دانم. دولت نه فقط به مفهوم کابینه بلکه به معنای همه ظرفیت اجرایی کشور که زیر کلید ریاست جمهوری است تکالیف خودش را در توجیه و اقناع افکار عمومی انجام نداده است.اتفاقا در این میان رییس جمهور از همه مظلوم تر است. آقای روحانی بیش از همه نقش خود را ایفا کرده اما کابینه ایشان در این مسایل عقب مانده است. در لایه های پایین تر از وزرا هم در دستگاه های اجرایی این اشکالات هست. آن اراده و ایمانی که در خود آقای روحانی است، متاسفانه درصد کمتری از آن در رده های پایین تر وجود دارد.
* بالاخره این ملت وقتی احمدی نژاد را انتخاب کرد، مرتکب خطا شد. وقتی هم سخن می گوییم منظورمان تمام ملت نیست بلکه منظورمان آن اکثریتی است که یک فرد نا کارآمد و ناموفق را به یک کار بزرگ گماشتند.
* متاسفانه صدا و سیما نهاد تبلیغاتی و اطلاع رسانی کشور، وقتی دولتی اعتدال گرا و اصلاح طلب برسرکار باشد در نقطه مقابل او به صورت کارشکن ظاهر می شود و نه تنها کمک نمی کند بلکه پایشان را هم می بندد این از مصائب ماست و دولت هم بیش از یک مقدار نمی تواند فشار وارد آورد. نوعا ما در این رابطه دچار مشکل هستیم. شما ببینید در زمان آقای احمدی نژاد این بنگاه خبرپراکنی چقدر به احمدی نژاد بدون اینکه خاصیتی داشته باشد سرویس ویژه داد و این موجود ناموفق و ناکارآمد را برای طولانی مدت بر سر این ملت سوار کرد.
* مشکل ترین و بزرگترین مصیبت این بود که آقای احمدی نژاد فاقد صلاحیت های کافی تحت عنوان رجل سیاسی و مدیر و مدبر بود. وقتی می گوییم شخصی مدیر و مدبر و رجل سیاسی و چهره ای نام آشنا باشد مفهومش این است که وی در یک دوره حداقل ده ساله از خود چنان نشاط و مدیریتی را ارائه کرده باشد که جامعه ایشان را به صفت مدیریت جامع الاطراف شناخته باشد و این موفقیت ها زبان زد جامعه شده باشد و با نگاه عرفی، رجل سیاسی بودن و مدیریت و مدبریت اش آوازه شده باشد.مرجع حقوقی تعیین این عنوان عرفی شورای محترم نگهبان است، شورای نگهبان در این رابطه تطبیقش با واقعیت مطابق نبود، خسارتش را هم دیدیم. به خصوص که متاسفانه برخب اعضای شورای نگهبان در همان دوران کم و بیش جهت گیری خود را نسبت به همراهی با احمدی نژاد اعلام کردند. آن مصیبتی که به ما وارد شد ناشی از همین خطای اول است.
* آقای احمدی نژاد می گفت اقتصاد ما که مشکل ندارد اقتصاد ما تنها یک مشکل دارد و آن این است که تورمش بالاست! مشکلات اقتصادی غلظت و چکیده و عصاره اش می شود تورم. تورم یعنی مرگ اقتصاد. ایشان فهمشان در بحث اقتصاد اینقدر بود.
* آقای مهندس غرضی فرمایش حکیمانه ای دارد، می گوید چپ نمی تواند دولت نگه دارد و راست نمی تواند ملت را نگه دارد. چپ ها معمولا با مردم زبان مشترک دارند و با مردم سازگارتر هستند و طرفداران بیشتری دارند اما وقتی که به قدرت می رسند به راحتی دولت را از دست می دهند و این ضعف است. باید به عنوان آسیب به این موضوع توجه و تمرکز کنیم که جریان اصلاحات که همان چپ قدیمی است باید یاد بگیرد که وقتی در قدرت قرار دارد برای صیانت از آن قدرت چه کارهایی باید انجام دهد.
* وقتی خطایی می کنیم، عوارض آن خطا این است که نهادهای ناظر را نسبت به خودمان حساس می کنیم سپس در مقام کاندیداتوری نیروهای اصلی ما را حذف می کنند بعد با نیروهای رده دوم شرکت می کنیم که این نیروها ظرفیت تشخیص و قدرت حفظ مناسب ندارند و این می شود که معادلات به هم می ریزد.
* آقای احمدی نژاد از کدام سکو پرش کرد؟ این خطای ما اصلاح طلبان بود که احمدی نژاد به قدرت رسید. دوستان ما در جریان اصلاحات باید بفهمند که افق دوردست را ببینید. ما باید استراتژی و تاکتیکمان را مناسب انتخاب کنیم. همان کاری که احمدی نژاد انجام داد و استراتژی را رها کرد و به تاکتیک پرداخت ما هم در مقاطعی در اصلاحات این کار را کردیم و به لحظه چسبیدیم.
به گزارش جهان نيوز، گزیده اظهارات وی در گفتگو با خبرگزاری اصلاح طلب ایلنا را مشاهده می کنید:
* برجام یک توافق جمعی برای حل مناقشه هستهای ایران با دنیای غرب بود که اجماع ملی پشتوانه این اقدام بود. رهبری در راس این اجماع ملی است و انجام مذاکرات با کشورهای ۱+۵ با حمایت قاطع، تایید و تاکید ایشان آغاز شد و با ظرفیت حرفهای و کارآمد آقای روحانی و وزیر خارجه ایشان ادامه پیدا کرد. آقای ظریف از سابقه و پشتوانهای نیرومند در فعالیتهای همه جانبه در سازمان ملل برخوردار بود و با ادبیات مذاکرات بینالمللی آشنایی کافی داشت. ما با این اقدام به یک توافق مثبت تحت عنوان برجام رسیدیم.
* از این حیث برجام دستاورد شکوهمندی بود که توانستیم اجماع جهانی را علیه ملت و نظام سیاسی و علیه رهبران ایران بشکنیم. ما برای این دستاورد هزینه هایی هم پرداخت کردیم و نقش گسترده تحقیقاتی و دستاوردهای هستهای ایران تا حدودی کنترل شد. این کنترلها بازرسیهای مداومی بود که اجازه دادیم نهادهای رسمی و مرتبط با آژانس هستهای بتوانند در هر شرایطی بر فعالیتهای هستهای ما نظارت داشته باشند. کنترل فعالیتهای هستهای به گونهای است که ما را در رسیدن به سلاح هستهای باز میدارد که البته این موضوع جزو اعتقادات دینی ما نیز هست. همین میزان غنیسازی که در برجام به آن اشاره شده نیاز ما را به انرژی تامین میکند. باید بدانیم در مقام دستاورد اصلی برجام به هدف نهایی خود رسیدهایم، یعنی کشور از مخاطره نگرانکننده پیدا کرد. شکسته شدن برخی تحریمها که در یک دوره ده ساله علیه ملت ایران شکل گرفته بود از دیگر دستاوردهای برجام بود.
* توسط برجام باید دو نوع تحریم برای ما شکسته میشد. برخی از تحریمها، تحریمهایی جهانی بود که با تایید شورای امنیت سازمان ملل در قالب ۵۰ صفحه تایتل، و در هر صفحه ۲۰ تا ۳۰ عنوان تحریم علیه ما شکل گرفته بود که بر اساس این تحریمها کشورهای جهان به خصوص کشورهای توسعه یافته الزام و تکلیف داشتند که از آن تحریمها تبعیت کنند و با ایران ارتباط اقتصادی و فنی و علمی نداشته باشند. علاوه بر آن حدود ۷۰ صفحه عناوین تحریمهای دیگر تحت عنوان تحریمهای دوجانبه وجود داشت که اختیاری بود و سازمان ملل کشورها را مخیر کرده بود به اختیار خودشان عمل کنند. با برجام تحریمهای بینالمللی شکسته شد.
* در حوادث سال ۸۸، جریان دوم خرداد یا جریان اصلاحطلب تحت اتهام قرار گرفت. اتهام واقعا واهی بود. هیچکدام از نیروهای دوم خردادی قصد براندازی نداشتند ولی یک عقب نشینی منطقی به نفع نظام کردند و گفتند اگرچه ما برانداز نبودیم اما از اینکه جامعه دچار یک تنش و خشونت شده عقب نشینی میکنیم، نتیجه این واگذاری و کوتاه آمدن سال ۹۲ ظاهر شد. موازنه منفی بسیاری از اوقات در معادلات سیاسی ثمربخشی بیشتری نسبت به موازنه مثبت دارد.
* آقای روحانی کشور را با خزانه خالی از آقای احمدی نژاد تحویل گرفت. در زمان آقای احمدی نژاد پانصد میلیارد دلار از هفتصد میلیارد دلار درآمد سرشار و وافر ملت ایران صرف هزینه های غیر زیرساختی شد و از بین رفت. یک دولت متورم بزرگ تحویل شد. دولت هشت ساله آقای احمدی نژاد که باید در یک دوره هشت ساله شش میلیون فرصت شغلی ایجاد می کرد تنها چهارده هزار فرصت شغلی ایجاد کرد. بار این عقب ماندگی به دوش دولت آقای روحانی افتاد. نزدیک به چهار میلیون بشکه نفت تولید می کردیم و نصف آن را مصرف و نصف دیگر را صادر می کردیم اما به خاطر سیاست های غلطی که ما را به سمت تحریم برد درآمدهای نفتی ما به ۸۰۰ هزار بشکه رسید.
* یکی دو سال است که در حوزه سخنگویی و توجیه افکار عمومی، دولت را قاصر و مقصر می دانم. دولت نه فقط به مفهوم کابینه بلکه به معنای همه ظرفیت اجرایی کشور که زیر کلید ریاست جمهوری است تکالیف خودش را در توجیه و اقناع افکار عمومی انجام نداده است.اتفاقا در این میان رییس جمهور از همه مظلوم تر است. آقای روحانی بیش از همه نقش خود را ایفا کرده اما کابینه ایشان در این مسایل عقب مانده است. در لایه های پایین تر از وزرا هم در دستگاه های اجرایی این اشکالات هست. آن اراده و ایمانی که در خود آقای روحانی است، متاسفانه درصد کمتری از آن در رده های پایین تر وجود دارد.
* بالاخره این ملت وقتی احمدی نژاد را انتخاب کرد، مرتکب خطا شد. وقتی هم سخن می گوییم منظورمان تمام ملت نیست بلکه منظورمان آن اکثریتی است که یک فرد نا کارآمد و ناموفق را به یک کار بزرگ گماشتند.
* متاسفانه صدا و سیما نهاد تبلیغاتی و اطلاع رسانی کشور، وقتی دولتی اعتدال گرا و اصلاح طلب برسرکار باشد در نقطه مقابل او به صورت کارشکن ظاهر می شود و نه تنها کمک نمی کند بلکه پایشان را هم می بندد این از مصائب ماست و دولت هم بیش از یک مقدار نمی تواند فشار وارد آورد. نوعا ما در این رابطه دچار مشکل هستیم. شما ببینید در زمان آقای احمدی نژاد این بنگاه خبرپراکنی چقدر به احمدی نژاد بدون اینکه خاصیتی داشته باشد سرویس ویژه داد و این موجود ناموفق و ناکارآمد را برای طولانی مدت بر سر این ملت سوار کرد.
* مشکل ترین و بزرگترین مصیبت این بود که آقای احمدی نژاد فاقد صلاحیت های کافی تحت عنوان رجل سیاسی و مدیر و مدبر بود. وقتی می گوییم شخصی مدیر و مدبر و رجل سیاسی و چهره ای نام آشنا باشد مفهومش این است که وی در یک دوره حداقل ده ساله از خود چنان نشاط و مدیریتی را ارائه کرده باشد که جامعه ایشان را به صفت مدیریت جامع الاطراف شناخته باشد و این موفقیت ها زبان زد جامعه شده باشد و با نگاه عرفی، رجل سیاسی بودن و مدیریت و مدبریت اش آوازه شده باشد.مرجع حقوقی تعیین این عنوان عرفی شورای محترم نگهبان است، شورای نگهبان در این رابطه تطبیقش با واقعیت مطابق نبود، خسارتش را هم دیدیم. به خصوص که متاسفانه برخب اعضای شورای نگهبان در همان دوران کم و بیش جهت گیری خود را نسبت به همراهی با احمدی نژاد اعلام کردند. آن مصیبتی که به ما وارد شد ناشی از همین خطای اول است.
* آقای احمدی نژاد می گفت اقتصاد ما که مشکل ندارد اقتصاد ما تنها یک مشکل دارد و آن این است که تورمش بالاست! مشکلات اقتصادی غلظت و چکیده و عصاره اش می شود تورم. تورم یعنی مرگ اقتصاد. ایشان فهمشان در بحث اقتصاد اینقدر بود.
* آقای مهندس غرضی فرمایش حکیمانه ای دارد، می گوید چپ نمی تواند دولت نگه دارد و راست نمی تواند ملت را نگه دارد. چپ ها معمولا با مردم زبان مشترک دارند و با مردم سازگارتر هستند و طرفداران بیشتری دارند اما وقتی که به قدرت می رسند به راحتی دولت را از دست می دهند و این ضعف است. باید به عنوان آسیب به این موضوع توجه و تمرکز کنیم که جریان اصلاحات که همان چپ قدیمی است باید یاد بگیرد که وقتی در قدرت قرار دارد برای صیانت از آن قدرت چه کارهایی باید انجام دهد.
* وقتی خطایی می کنیم، عوارض آن خطا این است که نهادهای ناظر را نسبت به خودمان حساس می کنیم سپس در مقام کاندیداتوری نیروهای اصلی ما را حذف می کنند بعد با نیروهای رده دوم شرکت می کنیم که این نیروها ظرفیت تشخیص و قدرت حفظ مناسب ندارند و این می شود که معادلات به هم می ریزد.
* آقای احمدی نژاد از کدام سکو پرش کرد؟ این خطای ما اصلاح طلبان بود که احمدی نژاد به قدرت رسید. دوستان ما در جریان اصلاحات باید بفهمند که افق دوردست را ببینید. ما باید استراتژی و تاکتیکمان را مناسب انتخاب کنیم. همان کاری که احمدی نژاد انجام داد و استراتژی را رها کرد و به تاکتیک پرداخت ما هم در مقاطعی در اصلاحات این کار را کردیم و به لحظه چسبیدیم.
باید به این احمق گفت ملت در انتخاب اشتباه نمی کند بلکه انسانها وقتی به قدرت می رسند باید خود را حفظ کنند
اگر احمدی نزا در دو سال آخر دولت خویش اسیر نفوذی ها شد روحانی از ابتدای دولت خویش اسیر نفوذی ها شد
و می دانیم که تا کنون هر نفوذی که از کشور فرار کرد و به دامان آمریکا و انگلیس و رزیم صهیونیستی رفت از همین طیف اصلاح طلب و چپ بوده است.