به گزارش شهدای ایران، مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند. (سوره آل عمران آیه 129)
شهادت اقبال بلندی است که تنها شامل شایستگان میشود و خوشا به حال آنانی که متاع اندک دنیا را به بهشتی جاویدان فروخته و در پیشگاه خداوند حضور یافتهاند.
شهید کسی است که در راه خدا و برای تأمین امنیت دیگران و به خاطر حق و عدالت جان خود را تقدیم میکند، در واقع شهید اوج ایثار است که هیچ کلمهای نمیتواند جایگاه شهید را به طور کامل بیان کند.
شهیدان برای حفظ ارزشهای مملکت و ناموس مسلمانان از جان خود گذشتند، چه بسا شهیدانی که سنی کم دارند، اما روح بزرگ آنان مانع پیشرفت و از جان گذشتگیشان نمیشود.
شهید اوج اقتدار یک ملت است که خونش، نامش و خانوادهاش ارزشی والا دارد. فداکاری در راه میهن باشکوهترین وظیفه و عشق ورزیدن به آب و خاک خود، مقدسترین احساس است، ملتی را میتوان زنده نگه داشت که آزادی و استقلال داشته باشد.
محمدفاتح رستمی از رزمندگان دوران دفاع مقدس و از خانوادههایی است که چهار شهید والامقام را تقدیم انقلاب و اسلام کرده، ضمن اینکه خودش نزدیک به چهار سال در جبهههای جنگ حضور خالصانه داشته است.
وی در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار داشت: در پاییز سال 59 که رژیم بعثی عراق به ایران حمله کرد، رزمندگان ایران همچنان مقاومت داشتند.
رستمی مطرح کرد: در سال 59 عراق تا نزدیکی آبادان پیشروی کرد و در محاصره افتاد، اما موفق به گرفتن آن نشد. مقاومت و روحیه رزمندگان به قدری بالا بود که توانستند در همان سال حصر آبادان را بشکنند.
به گفته این رزمنده دوران دفاع مقدس، ساعت نزدیک 15 عصر بود که اعلام کردند خرمشهر آزاد شد و در خیابانها شیرینی و شربت پخش میکردند و مردم داوطلبانه به جبهههای جنگ میرفتند و برادر بزرگترم محصل بود که با شنیدن این خبر اصرار کرد تا به جنگ برود و علیه متجاوزین و کفار بجنگد.
وی متذکر شد: پدرم با شناختی که از گروهکها داشت، مخالف ظلم، بیعدالتی و فساد آنها بود، با برادرم موافقت کرد و به او گفت که به جنگ برو و مقابل این متجاوزین و مفسدین بایست و نگذار آنها به خاک و خانهات تجاوز کنند.
رستمی خاطرنشان کرد: اطلاعاتی که برادرم از آنها داشت و مقاومت پدرم در مقابلشان موجب دشمنی این گروهکها با خانواده ما شد. پدرم سه ماه و 15 روز در زندان گروهکهای ضدانقلاب زندانی بود، چند ماه از آزادی او نگذشته بود که عوامل آنها به خانه ما حمله کردند و پدر، مادر و دو برادرم را به شهادت رساندند.
وی بیان داشت: محمدصالح رستمی، محمد نامیق رستمی، محمدهادی رستمی و آمنه علیمرادی چهار شهید خانواده بنده هستند که دوم بهمن ماه 63 به دست گروهکهای ملحد و از خدا بیخبر به شهادت رسیدند.
رستمی تصریح کرد: بعد از شهادت خانوادهام تصمیم گرفتم تا من هم به جبهه بروم و با متجاوزان بجنگم.
این برادر و پسر شهید یادآوری کرد: در سال 64 وارد عرصه نظامی شدم و تا سال 65 در منطقه عملیاتی سقز و سردشت که مکان گروهکهای اشرار و ضدانقلاب بود در جبههها حضور داشتم.
وی تأکید کرد: نیروهای تازه نفسی که به آنجا میرفتند، برای مدتی در سختترین شرایط و سرمای زیاد در خط مقدم با دشمن مقابله میکردند، سختی در آنجا به حدی بود که 14 نفر نیرو باید در سنگری کوچک نگهبانی میدادند که اگر نیرویی تنها میشد به وسیله قاچاقچیان آن منطقه یا اشرار اسیر میشد و گاهی چند نفر از نیروهای ما امکانات نداشتند و دشمن هم از آن طرف با تیربار، پاتک و خمپاره به آنها حمله میکرد، اما روحیه خود را از دست نمیدادند و در آن شرایط هم به فکر دفاع از سرزمین و میهنشان بودند.
رستمی عنوان کرد: کوهی به نام (گمو) در عراق وجود داشت که تسلط زیادی بر پایگاههای ایران داشت و با تیربارهای خود نیروهای ما را به شهادت میرساندند، اگر نیروهای ما موفق به فتح آن میشدند میتوانستیم تلفات کمتری بدهیم و نیروهای ما امنیت پیدا میکردند، اما متأسفانه پس از چندین بار حمله موفق به فتح آن نشدیم.
وی
خاطرنشان کرد: حبیب امینی، خلیلالله چراغی، برادر شهید علی بقایی و
فرمانده گردان علیاوسط فکری در (عملیات نصر1) شهید شدند که متأسفانه پیکر
مطهر شهید فکری در همان محل جا ماند و این یکی از بدترین خاطرههای من در
ایام مقابله با گروهکهای متجاوز بود.
این رزمنده دفاع مقدس گفت:
گروهکهای ضدانقلاب داعیه دفاع از مردم کُرد را داشتند، اما بدترین جنایات
را در حق این مردم روا داشتند و چه افراد شاخص و مردم بیگناهی را در این
استان به رگبار بستند و به شهادت رساندند.
*فارس