شهدای ایران :تنها چند ساعت بعد از اعلام خروج آمریکا از برجام توسط ترامپ صفحه اینستاگرام منتسب به سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات اینگونه نوشت: «حالا که معلوم شد برجام مخالف منافع آمریکا بوده و به قول ترامپ همه منافع ایران را تامین کرده است و باز به قول او این محمدجواد ظریف بوده که طرف آمریکایی را به دادن امتیاز فراوان وادار کرده، بیایید از روحانی و ظریف حلالیت بطلبید!»
این درخواست را جریان اصلاحطلب در پی این مضمون مطرح میکنند که منتقدان برجام (موسوم به دلواپسان) از همان ابتدای انتشار متن برجام آن را منافی منافع ایران و برعکس، تامینکننده منافع غرب و آمریکا اعلام میکردند و حالا که آمریکا از آن خارج شده، اینگونه استنباط میکنند که برجام همراستا با منافع ایران و به ضرر آمریکاییها بوده و لذا باید از تیم برجام عذرخواهی کرد.
البته اینگونه استدلالهای مغالطهآمیز در ارتباط با برجام از سوی جریان اصلاحطلب تازگی نداشته و پیشتر نیز با استناد به رفتارها و گفتارهای هدفمند و منحرفکننده غربیها چنین ادعاهایی را مطرح میکردند. بهعنوان مثال به سبب اعلام نارضایتی صهیونیستها و سعودیها از برجام (در همان زمان وقوع توافق هستهای) انتقادات دلواپسان برجام را همسو و حتی هماهنگ با صهیونیستها اعلام میکردند.
این درخواست را جریان اصلاحطلب در پی این مضمون مطرح میکنند که منتقدان برجام (موسوم به دلواپسان) از همان ابتدای انتشار متن برجام آن را منافی منافع ایران و برعکس، تامینکننده منافع غرب و آمریکا اعلام میکردند و حالا که آمریکا از آن خارج شده، اینگونه استنباط میکنند که برجام همراستا با منافع ایران و به ضرر آمریکاییها بوده و لذا باید از تیم برجام عذرخواهی کرد.
البته اینگونه استدلالهای مغالطهآمیز در ارتباط با برجام از سوی جریان اصلاحطلب تازگی نداشته و پیشتر نیز با استناد به رفتارها و گفتارهای هدفمند و منحرفکننده غربیها چنین ادعاهایی را مطرح میکردند. بهعنوان مثال به سبب اعلام نارضایتی صهیونیستها و سعودیها از برجام (در همان زمان وقوع توافق هستهای) انتقادات دلواپسان برجام را همسو و حتی هماهنگ با صهیونیستها اعلام میکردند.
دولت نیز از سوی دیگر طلبکارانه مدعی ضرورت عذرخواهی منتقدان برجام از دولت شده است. تنها چند روز بعد از خروج آمریکا از برجام و برخی اعتراضات نسبت به دولت به جهت عدم رعایت قواعد یک توافق منطقی و نقض منافع ملی، شورای اطلاعرسانی دولت بیانیهای صادر میکند و در آن ابراز میدارد: «متاسفانه آنان که باید عذرخواه مواضع نادرست خود در گذشته باشند، طلبکارانه به دستاوردهای ملی میتازند و حاضر نیستند به این سوال پاسخ دهند که خسارتهای تحریم ظالمانه بر ملت ایران چه میزان بوده و برای پیشگیری به موقع از آن خسارتها چه کردهاند؟ آنها هیچگاه حاضر نیستند از ناتوانی خود در ارائه راههای جایگزین برجام سخن بگویند و صادقانه بابت رویکرد غلط و کارشکنیهای خود در روند پیشرفت کشور، از ملت عذرخواهی کنند.»
با وجود اینکه بعید به نظر میرسد عدم درک تحرکات استراتژیک آمریکا در قبال ایران در ماجرای توافق هستهای ناشی از جهالت این جریان باشد، لکن برای روشنتر شدن این موضوع برای مدعیان فهم زبان دنیا، مرور داستان ورود و خروج آمریکا از برجام میتواند عبرتآموز باشد:
سکانس اول) ورود آمریکا به توافق هستهای و شکلگیری برجام با حضور آمریکا
طی سالهای نیمه دوم دهه 1380 و در حالی که جمهوری اسلامی علاوهبر حضور گسترده در عرصه بینالملل و جهتدهی معنوی و تا حدودی مادی جریانهای انقلابی بیداری اسلامی به سرعت در حال تقویت زیرساختهای اقتصادی کشور و پیشروی در فضای علمی و فناوری بود، آمریکا و همپیمانان، خود را در موضع انفعال جدی میدیدند و اتاقهای فکر خود را برای تقابل با جریان تمدنی انقلاب اسلامی تقویت کردند، اما بررسیهای استراتژیک آمریکا و دوستانش نشان میداد انسجام درونی ملت ایران در کنار پیشرویهای بینالمللی انقلاب اسلامی عرصه را بر تاثیرگذاری سیاستهای خصمانه غرب در داخل ایران و منطقه بهشدت تنگ کرده است. از همین رو، در همان سالها رئیسجمهور آمریکا با نامهنگاری با رهبر انقلاب اسلامی ضمن بیان آمادگی این کشور برای توافق هستهای اعلام میکند ایالات متحده به دنبال تغییر نظام در ایران نیست.
این نامه با برخورد شدید رهبر انقلاب مواجه شده و ایشان اعلام میکنند آمریکاییها از در دیگری به دنبال نفوذ در انقلاب اسلامی هستند. اما با وقوع فتنه 88 و لشکرکشی خیابانی دو نامزد شکستخورده ریاستجمهوری دهم و با پشتیبانی رئیس دولت اصلاحات و سران این جریان سیاسی و تا حدودی رئیس دولت سازندگی، امید تازهای برای تقابل با انقلاب اسلامی و سرنگونی جمهوری اسلامی برای آمریکا و کشورهای غربی شکل گرفت. از همین رو آمریکا و غربیها با هدف شلوغتر کردن خیابانها و حضور مردم عادی در جمع شورشیان و فتنهگران معارض و با چاشنی موضوعات هستهای، موشکی و منطقهای (و طبق برخی اسناد، به درخواست سران جریانهای فتنهگر) اقدام به آغاز دور جدید تحریمهای اقتصادی موسوم به تحریمهای فلجکننده کردند. در همین دوره (1388 تا 1391) کنگره آمریکا 6 تحریم سنگین وضع کرد که عمده تحریمهای حوزه انرژی، حملونقل، فروش نفت و معاملات بانکی ایران را شامل میشود. رئیسجمهور آمریکا نیز در همین مقطع 9 تحریم در قالب دستورهای اجرایی رئیسجمهور آمریکا (E.O) وضع کرد. همچنین با فشار آمریکا قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل صادر شد و اتحادیه اروپا نیز تحریمهای سنگین نفتی و بانکی علیه ایران را تصویب کرد و به اجرا گذاشت.
اما فارغ از همه این تحریمها (که به اذعان کارشناسان داخلی و خارجی قدرت فلج کردن اقتصاد ایران را هرگز نداشته، به نحوی که مسعود نیلی، مشاور رئیسجمهور روحانی در دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز در سالهای پایانی دولت دهم اثر این تحریمها را تنها 15 درصد و 85 درصد مابقی مشکلات اقتصادی کشور را ناشی از سوء مدیریت دولت دهم اعلام میکند) ناکارآمدی دولت دهم در عملکرد معکوس آن طی سالهای 91 و 92 (تا پیش از استقرار دولت یازدهم) منجر به بروز تلاطمهای جدی در اقتصاد کشور و بهخصوص بروز تورم سنگین شد. مدیریت نابسامان رئیس دولت دهم در این مقطع همگام با تبلیغات شدید جریانهای خارجی درخصوص آثار فلجکننده تحریمهای غربی باعث شد نامزدی موفق به کسب آرای کافی برای تصاحب کرسی دولت یازدهم شود که شعار اصلیاش مذاکره مستقیم با آمریکا برای رفع تحریمها بود. بدین ترتیب در پاییز 1392 (ماههای آغازین دولت حسن روحانی) مذاکره مستقیم با آمریکا آغاز شد؛ مذاکراتی که متولیان آن ادعا میکردند ضمن حفظ حقوق هستهای کشور، همه تحریمها را رفع خواهند کرد، اما ذوقزدگی و شتابزدگی زیاد دولت یازدهم در توافق هستهای به همراه القای دائمی و سنگین تاثیر فلجکننده تحریمهای غربی بر ایران (که بیشتر با هدف قانع کردن افکار عمومی و آماده کردن فضای جامعه برای تن دادن به هر نوعی از توافق صورت میگرفت) باعث زیادهخواهیهای بیش از اندازه آمریکا شد.
درنهایت آمادگی تیم مذاکرهکننده برای دادن امتیازهای بیشتر (و عبور از خطوط قرمز تعیینشده برای مذاکرات) از یک سو و درخواست مسئول ارشد مذاکرهکننده (جناب دکتر ظریف) از طرف مقابل برای موافقت با توافق هستهای برای پیشگیری از افت اجتماعی جریان اصلاحطلب و غربگرا در ایران از سوی دیگر باعث شد آمریکا و همپیمانانش در ازای گرفتن امتیازهای سنگین (که درنهایت منجر به از بین رفتن قریب به 90 درصد از تجهیزات و مواد هستهای کشور و تن دادن به برخی محدودیتهای بلندمدت و حتی در مواردی دائمی شد) توافقی را تنظیم کنند که براساس آن بخشهایی از تحریمهای غرب علیه ایران لغو یا تعلیق میشد.
سکانس دوم) وضعیت رفع تحریمها در برجام با حضور آمریکا
با شکلگیری توافق هستهای در 23 تیرماه 1394 موجی از خوشبینی در اقتصاد ایران شکل گرفت. خوشحالی مقامات دولتی به همراه جشنهای اقشاری از مردم در نواحی مرفه و بالای شهر تهران و تقدیر از تیم مذاکرهکننده هستهای در هر برنامهای و به هر مناسبتی (از زورخانه گرفته تا صحنه موسیقی و دانشگاه تا جاهای دیگر) چهره غالب کشور و فضای رسانهای در ماههای اولیه پس از توافق است. اما اطلاعات اغلب مردم (و حتی بخش زیادی از مسئولان و تصمیم گیرندگان) از محتوای توافق تنها محدود میشد به گفتار مقامات دولتی و تیم مذاکرهکننده که مضمون آن گویای این بود که «براساس توافق صورتگرفته تمامی تحریمهای مالی، بانکی، بیمهای، حملونقل، پتروشیمی، فلزات گرانقیمت و تمام تحریمهای اقتصادی بهطور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق» (حسن روحانی، 23 تیرماه 1394- خبرگزاری صدا و سیما). اما واقعیت رفع تحریمها براساس متن برجام متفاوت از آن چیزی بود که گفته میشد.
براساس متن برجام (شامل یک متن اصلی و پنج ضمیمه) اولا؛ بخش قابلتوجهی از تحریمها باقی میماند (حدود 50 درصد)، به نحوی که اثر موردانتظار از رفع سایر تحریمهای رفعشده را تا حد زیادی عملا خنثی میکند، ثانیا؛ از 50 درصد تحریم رفعشده نیز در روز اجرا تنها حدود 10 درصد لغو و 40 درصد باقیمانده صرفا تعلیق میشود (به نحوی که تداوم تعلیق آن نیازمند دستور رئیسجمهور آمریکا در پایان هر دوره چهار یا 6 ماهه خواهد بود)، ثالثا؛ برنامه رفع همین 50 درصد (لغو یا تعلیق) نیز در یک دوره 10 ساله و در سه مقطع شامل روز اجرا (27 دی ماه 94)، هشت سال بعد از قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل (یعنی در سال 1402) و 10 سال بعد از قطعنامه مذکور (یعنی در سال 1404) تنظیم شده بود، رابعا؛ بیش از 95 درصد تحریمهای آمریکایی (که وزن اصلی تحریمهای غرب را شامل میشود) هرگز لغو نخواهد شد (حتی پس از 10 سال) و خامسا؛ براساس مکانیسم ماشه، پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل اختیار مییابند هریک به تنهایی حداکثر ظرف 75 روز تحریمهای شورای امنیت و به تبع آن اتحادیه اروپا و آمریکا را علیه ایران بازگردانند، بدون اینکه ایران اجازه بازگشت به برنامه غنیسازی پیش از توافق را داشته باشد. به این ترتیب برنامهای عمدتا بیاثر برای رفع تحریمها در برجام ارائه میشود؛ برنامهای که اغلب مردم ایران و بیش از 90 درصد تصمیمگیرندگان از واقعیت آن بیخبر میمانند.
به این ترتیب آمریکا گام اول را در خلع توان هستهای ایران بدون واگذاری امتیاز متناسب یا قابلملاحظه با موفقیت برمیدارد. درنهایت مجلس نیز تحت تاثیر برخی افراد تاثیرگذار در هیاترئیسه مورد تایید قرار گرفته و همزمان به تصویب شورای عالی امنیت ملی (که اکثریت آن را اعضای دولت روحانی تشکیل میدهند) قرار میگیرد. اما رهبری این بار نیز هوشمندانه موضوع را بررسی کرده، با علم به نقض برخی خطوط قرمز در مذاکرات، اجازه اجرای برجام را منوط به تحقق 9 شرط صادر میکنند؛ شروطی که رعایت آنها میتوانست تا حد قابلتوجهی زهر برجام را گرفته، اطمینان نسبتا مناسبی از تحقق منافع ملی ایجاد کند، شروطی که البته با بسیاری از بخشهای متن برجام در تعارض بوده و عملا تیم مذاکرهکننده موفق به رعایت بندهای اساسی آن (از جمله اخذ تضمین کتبی از رئیسجمهور آمریکا برای لغو تحریمها پس از اجرای تعهدات توسط ایران) نشد. اما فارغ از متن تقریبا بیخاصیت برجام در رفع واقعی تحریمها، ایالات متحده آمریکا با نقض صریح متن برجام (بندهای 28 و 29 و تلاش برای جلوگیری از همکاری کشورهای دیگر غربی و شرقی با ایران از طریق ارعاب اقتصادی و سیاسی آنها و ارائه تفسیرهای مغرضانه از وضعیت رفع تحریمها در برجام) عملا پیکر کمجان آن را بارها آماج حملات خود قرار داد (به اذعان دولت حسن روحانی دستکم 11 بار) و حتی فراتر از آن، با تصویب قوانینی از جمله تمدید 10 ساله قانون تحریمی ایسا و تصویب قانون تحریمی کاتسا (موسوم به مادر تحریمها) فضای تحریمی را از جهاتی حتی بغرنجتر از وضعیت پیش از برجام کرد، این در حالی بود که طی این مدت (از دی ماه 1394 تا اسفندماه 1396- یعنی بیش از دوسال بدعهدی) دولت ایران از هرگونه شکایت موثر به مراجع حل اختلاف تعیینشده در برجام خودداری کرد (که البته علت اصلی آن عدم تنظیم هر نوع سازوکار قابلاعتماد و موثر برای احقاق حقوق ایران در شرایط نقض پیمان توسط جریان مخالف بود، تا جایی که به استناد بندهای 36 و 37 متن اصلی برجام و بندهای 11 و 12 قطعنامه 2231 اصرار ایران بر شکایت خود میتوانست منجر به لغو قطعنامه مذکور و بازگشت معدود تحریمهای رفعشده علیه ایران شود).
بدینسان آمریکا توافقی را به ایران تحمیل میکند که بدون اثرگذاری قابلملاحظه بر رفع تحریمها و بهبود وضعیت اقتصادی کشور، یک پیشروی اساسی به همراه عقبنشینی محسوس ایران از موضع انقلابی خود در حوزه هستهای محسوب میشود.
سکانس سوم) خروج آمریکا از برجام
اما اتفاق مهم در عصر برجام، روی کار آمدن ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکاست. ترامپ برخلاف اوباما و هیلاری کلینتون که تاکید میکنند از همه ظرفیتهای برجام برای تداوم فشار بر ایران جهت تحقق سایر اهداف (در حوزههای موشکی، منطقهای، حقوق بشری و...) استفاده خواهند کرد، دائما بر طبل خروج از برجام میکوبد و سودای پاره کردن آن را در سر میپروراند. ترامپ معتقد است توافق هستهای به دلیل اینکه اولا همه برنامه هستهای ایران را از بین نبرده (به اصطلاح همه پیچ و مهرهها را باز نکرده) و ثانیا برنامههای موشکی و منطقهای ایران را محدود نکرده، توافقی بد محسوب میشود و در صورت عدم امکان بازنگری در آن (به معنای تحمیل محدودیتهای موشکی و منطقهای) باید پاره شود. به همین سبب از آغاز شروع به کار، دائما نسبت به تمدید تعلیق تحریمها تعلل و کارشکنی کرده و درنهایت پس از دادن فرصت چندماهه به کنگره و کشورهای اروپایی برای بازبینی در توافق و لحاظ محدودیتهای موشکی و منطقهای و استنکاف ایران از این موضوع، چند هفته پیش خروج آمریکا از برجام را بهطور رسمی اعلام کرده، به خزانهداری دستور میدهد ظرف 90 روز تحریمهای بانکی و ظرف 180 روز تحریمهای نفتی را بازگرداند؛ همان تحریمهایی که براساس آنچه پیشتر گفته شد، تعلیق آنها عملا سود قابلملاحظهای برای ایران نداشته است.
بدین ترتیب در خلأ تبیین موضوع برای مردم (و حتی برخی مقامات کشور)، شوکی روانی سراسر ایران را فراگرفته، قیمت دلار و به تبع آن بسیاری از کالاهای داخلی و وارداتی با سرعت بالا رو به فزونی میگذارد. در چنین شرایطی همانطور که در ابتدای نوشتار اشاره شد، عدهای از طرفداران برجام در ایران خروج آمریکا از برجام را ناشی از زیانهای آن برای آمریکا و نفع سرشار آن برای ایران دانسته، از منتقدان برجام میخواهند از روحانی و ظریف بابت اتهامات وارده عذرخواهی کنند.
آری، آمریکا بعد از محدود کردن شدید برنامه هستهای ایران (به طرز بازگشتناپذیر) و کسب همه منافع موردنیازش از این توافق و بدون اینکه منفعتی برای ایران حاصل شود، دیگر نیازی به ماندن در برجام ندارد و ترامپ زرنگ به جای باقیماندن در برجام و استفاده از ظرفیتهای آن، ترجیح میدهد با خروج شوکگونه و پرسر و صدا از برجام، اقتصاد بیبهره ایران از این توافق را بیش از پیش متلاطم و زمینه اجتماعی را برای تن دادن ایران به توافقات بعدی (موشکی، منطقهای و...) این بار با بازیگردانی اروپا در نقش پلیس خوب فراهم کند.
و جریان اصلاحطلب و غرب گرا در داخل کشور ضمن تجاهل و تغافل و فرافکنی، خواسته یا ناخواسته مقدمات توافقات بعدی و حذف سایر مولفههای قدرت انقلاب اسلامی (با نیت تداوم تعامل با غرب) را فراهم میکنند.
۳۱ / ۲ / ۹۷
اتمام دفترچه بیمه ام بود .
۱ / ۳ / ۹۷
دفترچه بیمه را عوض کردم .
تاریخ انقضاء را
۲۹ / ۱۲ / ۹۷
زد .
گفتم : ۱ / ۱ / ۹۸
مرکز خدمات باز است که دفترچه را تمدید کنم .
گفتند تا : ۶ / ۱ / ۹۸ نیستند .
یعنی امسال مرگ و میر جاده ای ۲۰۰ هزار نفر است .
چون بیمه ندارند .
سرت سلامت .
بیمه میخوای چیکار ؟!
ای چلغوز .
...