«اصلاحطلبان یک بار دیگر در معرض آزمونی قرار گرفتهاند که بعید نیست تبعاتش دامن انتخابات 1398 مجلس یازدهم و ریاست جمهوری 1400 را بگیرد».
به گزارش شهدای ایران، «اصلاحطلبان یک بار دیگر در معرض آزمونی قرار گرفتهاند که بعید نیست تبعاتش دامن انتخابات 1398 مجلس یازدهم و ریاست جمهوری 1400 را بگیرد».
به نوشته خبر آنلاین، انتخاب شهردار تهران برای اعضای شورای شهر به معادله چند مجهولی تبدیل شده است. پس از پذیرفتن استعفای محمدعلی نجفی از شهرداری پایتخت، اصلاحطلبان سرمست از پیروزی مکرر لیست امید، بیش از اینکه به دنبال یک مدیر شهری لایق باشند در حال کیش و مات کردن گزینههای پیشنهادی یکدیگر هستند. حال آنکه اگر تکرار لیست امید رایآور بود، بیش از «تکرار»ش مدیون «امید» مردم بود و این سرمایه گرانبها را نباید پای منازعات درونگروهی ذبح کرد.
یک روز اعتماد ملی گزینه رو میکند و روزی دیگر اتحاد ملت پشت یکی از چهرهها در میآید، یک روز از آمدن استاندار اصفهان به شهرداری تهران خبر میرسد و روز دیگر استاندار تهران را به عنوان یکی از گزینهها معرفی میکنند. استاندار سابق فارس و سیستان و بلوچستان هم که در هر سمتی که قرار بر انتخاب مدیر است از گزینههای پیشنهادی به حساب میآیند! رئیس فراکسیون امید مجلس هم که بازار گرمی خوبی برای حضورش در شهرداری شده، نامش در میان گزینهها به چشم میخورد. حامیان او در حالی از کنارهگیری وی از کرسی نمایندگی تهران در مجلس برای شهردار شدن، چشم میپوشند که همین اقدام از سوی محسن هاشمی را مردود میشمارند و معتقدند او نباید میثاقنامهاش را نقض کند!
این آشفتگی و یا بهتر بگوییم اختلافات درون شورای پنجم شهر تهران و تأسی آن از اعضای صاحب نفوذ برخی احزاب که از بیرون شورا میکوشند سکاندار آن باشند، البته بیشباهت به رویدادهای اولین دوره شورای شهر پایتخت نیست. شورایی که اصلاحطلبان کلیه صندلیهای آن را در اختیار داشتند از ابتدا با انتخاب شهردار تهران به ولوله افتاد و در ادامه هم اعضا با هر تصمیم شهرداری، آشوب به راه انداختند و با سودجویی و منفعتطلبیهای خود هر یک علیه عضو دیگر شوریدند. این اقدامات کار را به جاهای باریکی کشاند که تبعات زیادی را نه تنها برای این جریان سیاسی بلکه برای کل کشور در پی داشت.
اعضای شورای شهر آن روزها همچون این ایام، با گزینههای متنوعی که هر کدام سهم یک حزب اصلاحطلب بودند رو به رو شدند. دعوا که بر سر انتخاب کرباسچی بین موافقان و مخالفان حضور دوباره او به عنوان شهردار تهران بالا گرفت، اعضا چاره را در نظرسنجی از مردم دیدند که در نهایت از 74 نفر معرفی شده از سوی آنان، 9 نفر کاندیدای این پست شدند. با این حال با رسیدن تعداد این کاندیداها به 9 نفر، باز هم مشارکتیها و اعضای کارگزاران بر سر شهردار نتوانستند به توافق برسند.
در نهایت این مرتضی الویری، گزینه کارگزاران بود که در میان ولولهها و با وجود اینکه نامش در بین 9 نفر کاندیدای شهرداری نبود به عنوان شهردار تهران انتخاب شد. عمر حضور الویری در ساختمان بهشت، به 32 ماه نرسید. هر چند با چند بار استیضاح، شورا نتوانست او را از شهرداری برکنار کند اما الویری در میانه آن منازعات سیاسی پرحاشیه ترجیح را به استعفا دید و رفت. با آمدن ملک مدنی به جای الویری دعوا در میان اعضای شورای شهر، شدت گرفت. آنها این بار به زیرورو کردن اسرار یکدیگر روی آوردند و ناگهان نام کسانی از بین شورا بیرون آمد که از شهردار جدید ملک و آپارتمان هدیه گرفته بودند! با شدت گرفتن اختلافات بین اصلاحطلبان، بحث انحلال شورا قوت گرفت. هیئت حل اختلاف مرکزی (شامل ابطحی، معاون پارلمانی رئیسجمهور، اشرف بروجردی، معاون وزارت کشور، دو نماینده از قوه قضائیه و سه نماینده از مجلس) جلسهای 7 ساعته با حضور اعضای شورا و شهردار تشکیل دادند تا پیش از حکم به انحلال، همه راههای دیگر بررسی شود. هر چند این جلسه به تصمیم به ریاست عباس دوزدوزانی بر شورای شهر ختم شد اما در نهایت در اسفند سال 81 و به دلیل عدم شرکت اعضای شورا در جلسات، حکم انحلال آن صادر شد.
خبر آنلاین در ادامه مینویسد: در میان 28 نامزد کرسی شهرداری پایتخت، هیچ یک به اندازه محسن هاشمی سابقه مدیریت شهری در تهران ندارند. این را هم موافقانش میدانند و هم مخالفانش. اما طیفی که روزگاری پدرش را عالیجناب خاکستری معرفی میکرد و برای نرسیدنش به کرسی نمایندگی تهران از هیچ کوششی فروگذار نکرد، این روزها باز هم در تلاش است تا او شهردار نشود. این بار مستمسک میثاقنامهای است که اعضای شورای شهر پنجم امضا کردهاند تا مبادا این کرسی را ترک کرده و هوس شهردار شدن به سرشان بزند. میثاقنامهای که از ابتدا معلوم بود برای جلوگیری از شهردار شدن محسن هاشمی تدوین شده بود، تا او تنها سرلیست امید باقی بماند و بس.
به نوشته خبر آنلاین، انتخاب شهردار تهران برای اعضای شورای شهر به معادله چند مجهولی تبدیل شده است. پس از پذیرفتن استعفای محمدعلی نجفی از شهرداری پایتخت، اصلاحطلبان سرمست از پیروزی مکرر لیست امید، بیش از اینکه به دنبال یک مدیر شهری لایق باشند در حال کیش و مات کردن گزینههای پیشنهادی یکدیگر هستند. حال آنکه اگر تکرار لیست امید رایآور بود، بیش از «تکرار»ش مدیون «امید» مردم بود و این سرمایه گرانبها را نباید پای منازعات درونگروهی ذبح کرد.
یک روز اعتماد ملی گزینه رو میکند و روزی دیگر اتحاد ملت پشت یکی از چهرهها در میآید، یک روز از آمدن استاندار اصفهان به شهرداری تهران خبر میرسد و روز دیگر استاندار تهران را به عنوان یکی از گزینهها معرفی میکنند. استاندار سابق فارس و سیستان و بلوچستان هم که در هر سمتی که قرار بر انتخاب مدیر است از گزینههای پیشنهادی به حساب میآیند! رئیس فراکسیون امید مجلس هم که بازار گرمی خوبی برای حضورش در شهرداری شده، نامش در میان گزینهها به چشم میخورد. حامیان او در حالی از کنارهگیری وی از کرسی نمایندگی تهران در مجلس برای شهردار شدن، چشم میپوشند که همین اقدام از سوی محسن هاشمی را مردود میشمارند و معتقدند او نباید میثاقنامهاش را نقض کند!
این آشفتگی و یا بهتر بگوییم اختلافات درون شورای پنجم شهر تهران و تأسی آن از اعضای صاحب نفوذ برخی احزاب که از بیرون شورا میکوشند سکاندار آن باشند، البته بیشباهت به رویدادهای اولین دوره شورای شهر پایتخت نیست. شورایی که اصلاحطلبان کلیه صندلیهای آن را در اختیار داشتند از ابتدا با انتخاب شهردار تهران به ولوله افتاد و در ادامه هم اعضا با هر تصمیم شهرداری، آشوب به راه انداختند و با سودجویی و منفعتطلبیهای خود هر یک علیه عضو دیگر شوریدند. این اقدامات کار را به جاهای باریکی کشاند که تبعات زیادی را نه تنها برای این جریان سیاسی بلکه برای کل کشور در پی داشت.
اعضای شورای شهر آن روزها همچون این ایام، با گزینههای متنوعی که هر کدام سهم یک حزب اصلاحطلب بودند رو به رو شدند. دعوا که بر سر انتخاب کرباسچی بین موافقان و مخالفان حضور دوباره او به عنوان شهردار تهران بالا گرفت، اعضا چاره را در نظرسنجی از مردم دیدند که در نهایت از 74 نفر معرفی شده از سوی آنان، 9 نفر کاندیدای این پست شدند. با این حال با رسیدن تعداد این کاندیداها به 9 نفر، باز هم مشارکتیها و اعضای کارگزاران بر سر شهردار نتوانستند به توافق برسند.
در نهایت این مرتضی الویری، گزینه کارگزاران بود که در میان ولولهها و با وجود اینکه نامش در بین 9 نفر کاندیدای شهرداری نبود به عنوان شهردار تهران انتخاب شد. عمر حضور الویری در ساختمان بهشت، به 32 ماه نرسید. هر چند با چند بار استیضاح، شورا نتوانست او را از شهرداری برکنار کند اما الویری در میانه آن منازعات سیاسی پرحاشیه ترجیح را به استعفا دید و رفت. با آمدن ملک مدنی به جای الویری دعوا در میان اعضای شورای شهر، شدت گرفت. آنها این بار به زیرورو کردن اسرار یکدیگر روی آوردند و ناگهان نام کسانی از بین شورا بیرون آمد که از شهردار جدید ملک و آپارتمان هدیه گرفته بودند! با شدت گرفتن اختلافات بین اصلاحطلبان، بحث انحلال شورا قوت گرفت. هیئت حل اختلاف مرکزی (شامل ابطحی، معاون پارلمانی رئیسجمهور، اشرف بروجردی، معاون وزارت کشور، دو نماینده از قوه قضائیه و سه نماینده از مجلس) جلسهای 7 ساعته با حضور اعضای شورا و شهردار تشکیل دادند تا پیش از حکم به انحلال، همه راههای دیگر بررسی شود. هر چند این جلسه به تصمیم به ریاست عباس دوزدوزانی بر شورای شهر ختم شد اما در نهایت در اسفند سال 81 و به دلیل عدم شرکت اعضای شورا در جلسات، حکم انحلال آن صادر شد.
خبر آنلاین در ادامه مینویسد: در میان 28 نامزد کرسی شهرداری پایتخت، هیچ یک به اندازه محسن هاشمی سابقه مدیریت شهری در تهران ندارند. این را هم موافقانش میدانند و هم مخالفانش. اما طیفی که روزگاری پدرش را عالیجناب خاکستری معرفی میکرد و برای نرسیدنش به کرسی نمایندگی تهران از هیچ کوششی فروگذار نکرد، این روزها باز هم در تلاش است تا او شهردار نشود. این بار مستمسک میثاقنامهای است که اعضای شورای شهر پنجم امضا کردهاند تا مبادا این کرسی را ترک کرده و هوس شهردار شدن به سرشان بزند. میثاقنامهای که از ابتدا معلوم بود برای جلوگیری از شهردار شدن محسن هاشمی تدوین شده بود، تا او تنها سرلیست امید باقی بماند و بس.