این روزها برخی از جریانات سیاسی کشور از حضور چهره های نظامی در انتخابات ریاست جمهوری 1400 سخن میگویند.
به گزارش شهدای ایران، چندی است که جریان و حامیان رسانه ای دولت با فضاسازیهای کاذب در حال جهت دهی به افکار عمومیاند. به نظر می رسد آنان با طرح زودهنگام مسائلی همچون حضور نظامیان در انتخابات سال1400 در حال به حاشیه بردن مسائل اساسی کشور و برنامه ریزی برای شانه خالی کردن از زیر بار عملکرد کابینه متبوع خود هستند.
در همین راستا پایگاه خبری منتسب به جریان اصلاحات طی مصاحبهای هدفمند با حسین الله کرم تلاش کرد تا پروژه حضور رئیسجمهور نظامی در انتخابات آینده ریاست جمهوری را از زبان فردی منتسب به اصولگرایان کلید بزند و این برنامه خود را در ذهن افکار عمومی تداعی کند.
پروژه رئیس جمهور نظامی از زبان جریانات حامی دولت در شرایطی مطرح شد که تاکنون هیچ کدام از چهرههای نظامی برای تکیه بر صندلی خیابان پاستور موضعگیری نکردهاند.
پشت پرده پروژه رئیسجمهور نظامی 1400 چیست؟
الله کرم در این مصاحبه میگوید: یک نظامی استراتژیست بر یک سیاسی استراتژیست برای تصدی امور شایستهتر است. شاید این سخن رئیس شوای هماهنگی حزب الله برای عناصر اصلاح طلب کافی بود تا در بوق سیاه نمایی بدمند و بازار گرم حاشیه سازی ها را شعله ور کنند.
بازتاب گسترده رئیس جمهور نظامی در روزنامههای جریان اصلاحات
روزنامه شرق در نوشتهای درباره رئیسجمهور نظامی مینویسد: اين آرزوی ديرينه جماعتی از سياست ورزان ايرانی بعد از انقلاب است؛ جماعتی كه پيشينه و ريشه اش به جريان راست سياست در ايران باز می گردد. يك «رضاخان حزب اللهی» يا «رضاخان مصلح» يا رئيس جمهوری نظامی!
روزنامه اصلاحطلب آرمان نیز در گفتوگویی با مصطفی تاجزاده که در زمره اصلاحطلبان رایکال میگنجد رئیسجمهور نظامی را فاجعهای تمام برای کشور میخواند.
از طرف دیگر هم محمد صادق جوادی حصار، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با روزنامه آفتاب یزد گفته: در دوران تاریخ معاصر ما یک تجربه کاملا متفاوت نظامی داشتیم. در دورهای کشور در هرج و مرج و ملوکالطوایفی و ناامنی حضور داشت و هر کسی برای خودش حکومتی تشکیل میداد در آن زمان یک شخص در سال ١٣٠٠ با اتکا بر قدرت نظامی روی کار آمد و کشور را یکپارچه کرد. ولی هماکنون نه وضعیت کشور، ملوکالطوایفی است و نه در یکصد سال پیش زندگی میکنیم. اینکه شخصی به عنوان نظامی بخواهد سرکار بیاید بیشتر معنای دیکتاتوری میدهد. رئیسجمهور باید از مسائل نظامی سر دربیاورد نه اینکه خودش نظامی باشد.
از سویی هم غلامرضا ظریفیان، فعال اصلاح طلب در این باره میگوید: اگر بخشی از مشکلات به وجود آمده در کشور را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که مدیریتهای مختلف در جایگاه خودش قرار ندارد. حضور یک نظامی که برای این کار آموزش دیده به جای قرارگیری در این بخش در جایی دیگر باعث میشود تا هم ساختار نظامی را از خدمات ارزنده خود محروم کرده و هم در بخشی که نسبت به آن آگاهی کمتری دارد حضور بیابد.
وی ادامه میدهد: ممکن است یک نظامی که از صنف نظامی بودن خارج شده و در حد یک شخصیت سیاسی قرار گرفته، خودش را در معرض مردمسالاری و رای مردم قرار دهد، اما تجربه نشان داده است که اقبال مردم به آنها چیز دیگری میگوید و علی رغم عزیز بودن آن افراد نظامی یا سابقا نظامی، مردم آنها را به عنوان رئیس جمهور برنمیگزینند و رای بالایی هم به آنها نمیدهند. کشور انسانهای توانمند دیگری دارد که همه آنها میتوانند مورد اقبال مردم قرار بگیرند.
اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی در یادداشتی نوشت: همین که زمزمه شود رییس جمهور نظامی شود، ضمیر خودآگاه ملت ایران کودتا را متصور میشود، شبیه سازی میکند و الگوهای شکل گیری نظامهای دیکتاتوری را با نظامیان لازم و ملزوم یکدیگر میدانند و در ادامهی شکل گیری هر دولت نظامی که دیکتاتوری را به ارمغان میآورد. مردم ایران را باید به دلیل نه گفتن به نظامیان در کسوت رئیس جمهور ستود و این رویکرد آگاهانهی ملت را باید در عبرت گیری از نظامهای متداول با رؤسای جمهور نظامی که مبدل به دیکتاتوری شده است، دانست.
همه تخم مرغهایی که در سبد روحانی گذاشته شد
جریان اصلاحات در انتخابات 92 به حمایتی همه جانبه و تمام عیار از روحانی پرداخت. از احزاب مختلف اصلاحطلب گرفته تا سران اصلاحات همگی آن روزها همه تخم مرغ های خود را در سبد روحانی قرار دادند. حتی محمدرضا عارف که کاندیدای اصلی این جریان بود انصراف را بر ماندن در کارزار انتخابات ترجیح داد و به نفع روحانی کنار رفت.
سرانجام اصلاحطلبان با بکارگری همه ظرفیتهایشان روحانی را راهی ساختمان مرمری پاستور کردند و به دفاع از کابینه او پرداختند با این اوصاف برخی اوقات هم طعنه ای به رئیس جمهور می زدند و حتی از دولتش با عنوان رحم اجاره ای یاد میکردند.
با این حال در کارزار انتخابات 96 هم آنان مجدد از روحانی حمایت کردند و حتی یار کمکی و به اصطلاح کاندیدای پوششی یعنی اسحاق جهانگیری هم به میدان آمد تا بتواند از عملکرد دولت دفاع کند.
جهانگیری در این انتخابات تمام قد به دفاع از عملکرد روحانی پرداخت و سرانجام بعد از آخرین مناظره از انتخابات و به نفع وی کناره گیری کرد. در آن روزها جریان اصلاحات به هر حربه ای دست برد تا روحانی را بار دیگر به پاستور بفرستد. در بوق و کرنا دمیدند که اگر کاندیداهای اصولگرا رای بیاورند چنین و چنان می شود. گفتند اصولگرایان برجام و معادلات جهانی را بر هم می زنند. اصولگرایان اگر بیایند آزادی مردم را می گیرند و در خیابانها دیوار میکشند و...
حسن روحانی هم آن روزها در سخنرانی های انتخاباتی و سفرها به مردم قول داد در دولت دوازدهم فقر مطلق در ایران برای همیشه رخت بر بندد. او قول داد تا وضعیت رفاهی مردم بهبود یابد.گفت که روستاها را توانمند میکند. با افزایش تحریمها مقابله میکند. صادرات ایران را افزایش می دهد. فضای کسب و کار را بهبود می دهد. گردشگردی رونق می گیرد. طرح کارورزی و اشتغال جوانان اجرایی می شود. ناوگان حمل و نقل را نوسازی می کند. جوان و زنان بیشتری در دولت به کار می گیرد و...
اکنون این سوال به صورت جدی مطرح است که چرا با گذشت تنها یک سال از عمر کابینه دوازدهم صحبت از انتخاباتی آن هم از جنس کاندیداتوری نظامیان میکنند و این پروژه را کلید زدند.
پشت پرده پروژه رئیسجمهور نظامی 1400 چیست؟
دور زدن افکار عمومی
جریان حامی و رسانهای دولت در بزنگاههای مختلف به جای پرداختن مسائل اصلی و مطالبات مردم و... نشان داده است که با آدرس غلط دادن، می خواهند افکار عمومی را دور بزنند و سرپوشی بر ضعف های مدیرانی بگذارند که خود ایامی سینه چاکانه از آنها حمایت کرده اند.
بدون شک مشکل اساسی امروز کشور مسئله بیکاری و اشتغال جوانان و معیشت مردم است و طرح مسائل فرعی به عنوان مشکلات اساسی مردم برای به حاشیه بردن موضوعات اصلی و اساسی کشور توسط هر فرد و گروهی بزرگترین خیانت به ملت است. البته مردم آگاه اند و کاملاً تشخیص میدهند که چه افرادی به دنبال حل مشکلات اساسی کشور هستند و چه افرادی به دنبال بیان مسائل حاشیهای.
فرار از پاسخگویی به مردم
از سوی دیگر رسانه های اصلاح طلب که امروز عملکرد دولت تدبیر و امید را در حد و اندازه خود نمیدانند به جای پاسخگویی و پیگیری وعده هایی که کاندیدای آنان به مردم داده فرار رو به جلو را آغاز کرده اند تا به قول آن ضرب المثل معروف بگویند کی بود کی بود من نبودم!
حامیان دولت در حالی گزینه نظامی را کاندیدای اصولگرایان در انتخابات آتی مطرح می کنند که تاکنون اصولگرایان هیچ جلسه ای در مورد انتخابات ریاست جمهوری برگزار نکرده اند و تمایلی برای انتخاب فردی نظامی از خود نشان نداده اند.
علاوه بر این گزینه نظامی برای ریاست جمهوری هیچگاه مورد اقبال جامعه ایران اعم از بدنه عمومی کشور، افکار عمومی و نخبگان نبوده و شایسته است جریانات حامی و رسانه ای دولت به جای فرافکنیهای مختلف و فضازی سازی برای انحراف افکار عمومی به واقعیات جاری کشور بپردازند و رسالت رسانه ای خود را بیش از این زیر سوال نبرند.
در همین راستا پایگاه خبری منتسب به جریان اصلاحات طی مصاحبهای هدفمند با حسین الله کرم تلاش کرد تا پروژه حضور رئیسجمهور نظامی در انتخابات آینده ریاست جمهوری را از زبان فردی منتسب به اصولگرایان کلید بزند و این برنامه خود را در ذهن افکار عمومی تداعی کند.
پروژه رئیس جمهور نظامی از زبان جریانات حامی دولت در شرایطی مطرح شد که تاکنون هیچ کدام از چهرههای نظامی برای تکیه بر صندلی خیابان پاستور موضعگیری نکردهاند.
پشت پرده پروژه رئیسجمهور نظامی 1400 چیست؟
الله کرم در این مصاحبه میگوید: یک نظامی استراتژیست بر یک سیاسی استراتژیست برای تصدی امور شایستهتر است. شاید این سخن رئیس شوای هماهنگی حزب الله برای عناصر اصلاح طلب کافی بود تا در بوق سیاه نمایی بدمند و بازار گرم حاشیه سازی ها را شعله ور کنند.
بازتاب گسترده رئیس جمهور نظامی در روزنامههای جریان اصلاحات
روزنامه شرق در نوشتهای درباره رئیسجمهور نظامی مینویسد: اين آرزوی ديرينه جماعتی از سياست ورزان ايرانی بعد از انقلاب است؛ جماعتی كه پيشينه و ريشه اش به جريان راست سياست در ايران باز می گردد. يك «رضاخان حزب اللهی» يا «رضاخان مصلح» يا رئيس جمهوری نظامی!
روزنامه اصلاحطلب آرمان نیز در گفتوگویی با مصطفی تاجزاده که در زمره اصلاحطلبان رایکال میگنجد رئیسجمهور نظامی را فاجعهای تمام برای کشور میخواند.
از طرف دیگر هم محمد صادق جوادی حصار، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با روزنامه آفتاب یزد گفته: در دوران تاریخ معاصر ما یک تجربه کاملا متفاوت نظامی داشتیم. در دورهای کشور در هرج و مرج و ملوکالطوایفی و ناامنی حضور داشت و هر کسی برای خودش حکومتی تشکیل میداد در آن زمان یک شخص در سال ١٣٠٠ با اتکا بر قدرت نظامی روی کار آمد و کشور را یکپارچه کرد. ولی هماکنون نه وضعیت کشور، ملوکالطوایفی است و نه در یکصد سال پیش زندگی میکنیم. اینکه شخصی به عنوان نظامی بخواهد سرکار بیاید بیشتر معنای دیکتاتوری میدهد. رئیسجمهور باید از مسائل نظامی سر دربیاورد نه اینکه خودش نظامی باشد.
از سویی هم غلامرضا ظریفیان، فعال اصلاح طلب در این باره میگوید: اگر بخشی از مشکلات به وجود آمده در کشور را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که مدیریتهای مختلف در جایگاه خودش قرار ندارد. حضور یک نظامی که برای این کار آموزش دیده به جای قرارگیری در این بخش در جایی دیگر باعث میشود تا هم ساختار نظامی را از خدمات ارزنده خود محروم کرده و هم در بخشی که نسبت به آن آگاهی کمتری دارد حضور بیابد.
وی ادامه میدهد: ممکن است یک نظامی که از صنف نظامی بودن خارج شده و در حد یک شخصیت سیاسی قرار گرفته، خودش را در معرض مردمسالاری و رای مردم قرار دهد، اما تجربه نشان داده است که اقبال مردم به آنها چیز دیگری میگوید و علی رغم عزیز بودن آن افراد نظامی یا سابقا نظامی، مردم آنها را به عنوان رئیس جمهور برنمیگزینند و رای بالایی هم به آنها نمیدهند. کشور انسانهای توانمند دیگری دارد که همه آنها میتوانند مورد اقبال مردم قرار بگیرند.
اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی در یادداشتی نوشت: همین که زمزمه شود رییس جمهور نظامی شود، ضمیر خودآگاه ملت ایران کودتا را متصور میشود، شبیه سازی میکند و الگوهای شکل گیری نظامهای دیکتاتوری را با نظامیان لازم و ملزوم یکدیگر میدانند و در ادامهی شکل گیری هر دولت نظامی که دیکتاتوری را به ارمغان میآورد. مردم ایران را باید به دلیل نه گفتن به نظامیان در کسوت رئیس جمهور ستود و این رویکرد آگاهانهی ملت را باید در عبرت گیری از نظامهای متداول با رؤسای جمهور نظامی که مبدل به دیکتاتوری شده است، دانست.
همه تخم مرغهایی که در سبد روحانی گذاشته شد
جریان اصلاحات در انتخابات 92 به حمایتی همه جانبه و تمام عیار از روحانی پرداخت. از احزاب مختلف اصلاحطلب گرفته تا سران اصلاحات همگی آن روزها همه تخم مرغ های خود را در سبد روحانی قرار دادند. حتی محمدرضا عارف که کاندیدای اصلی این جریان بود انصراف را بر ماندن در کارزار انتخابات ترجیح داد و به نفع روحانی کنار رفت.
سرانجام اصلاحطلبان با بکارگری همه ظرفیتهایشان روحانی را راهی ساختمان مرمری پاستور کردند و به دفاع از کابینه او پرداختند با این اوصاف برخی اوقات هم طعنه ای به رئیس جمهور می زدند و حتی از دولتش با عنوان رحم اجاره ای یاد میکردند.
با این حال در کارزار انتخابات 96 هم آنان مجدد از روحانی حمایت کردند و حتی یار کمکی و به اصطلاح کاندیدای پوششی یعنی اسحاق جهانگیری هم به میدان آمد تا بتواند از عملکرد دولت دفاع کند.
جهانگیری در این انتخابات تمام قد به دفاع از عملکرد روحانی پرداخت و سرانجام بعد از آخرین مناظره از انتخابات و به نفع وی کناره گیری کرد. در آن روزها جریان اصلاحات به هر حربه ای دست برد تا روحانی را بار دیگر به پاستور بفرستد. در بوق و کرنا دمیدند که اگر کاندیداهای اصولگرا رای بیاورند چنین و چنان می شود. گفتند اصولگرایان برجام و معادلات جهانی را بر هم می زنند. اصولگرایان اگر بیایند آزادی مردم را می گیرند و در خیابانها دیوار میکشند و...
حسن روحانی هم آن روزها در سخنرانی های انتخاباتی و سفرها به مردم قول داد در دولت دوازدهم فقر مطلق در ایران برای همیشه رخت بر بندد. او قول داد تا وضعیت رفاهی مردم بهبود یابد.گفت که روستاها را توانمند میکند. با افزایش تحریمها مقابله میکند. صادرات ایران را افزایش می دهد. فضای کسب و کار را بهبود می دهد. گردشگردی رونق می گیرد. طرح کارورزی و اشتغال جوانان اجرایی می شود. ناوگان حمل و نقل را نوسازی می کند. جوان و زنان بیشتری در دولت به کار می گیرد و...
اکنون این سوال به صورت جدی مطرح است که چرا با گذشت تنها یک سال از عمر کابینه دوازدهم صحبت از انتخاباتی آن هم از جنس کاندیداتوری نظامیان میکنند و این پروژه را کلید زدند.
پشت پرده پروژه رئیسجمهور نظامی 1400 چیست؟
دور زدن افکار عمومی
جریان حامی و رسانهای دولت در بزنگاههای مختلف به جای پرداختن مسائل اصلی و مطالبات مردم و... نشان داده است که با آدرس غلط دادن، می خواهند افکار عمومی را دور بزنند و سرپوشی بر ضعف های مدیرانی بگذارند که خود ایامی سینه چاکانه از آنها حمایت کرده اند.
بدون شک مشکل اساسی امروز کشور مسئله بیکاری و اشتغال جوانان و معیشت مردم است و طرح مسائل فرعی به عنوان مشکلات اساسی مردم برای به حاشیه بردن موضوعات اصلی و اساسی کشور توسط هر فرد و گروهی بزرگترین خیانت به ملت است. البته مردم آگاه اند و کاملاً تشخیص میدهند که چه افرادی به دنبال حل مشکلات اساسی کشور هستند و چه افرادی به دنبال بیان مسائل حاشیهای.
فرار از پاسخگویی به مردم
از سوی دیگر رسانه های اصلاح طلب که امروز عملکرد دولت تدبیر و امید را در حد و اندازه خود نمیدانند به جای پاسخگویی و پیگیری وعده هایی که کاندیدای آنان به مردم داده فرار رو به جلو را آغاز کرده اند تا به قول آن ضرب المثل معروف بگویند کی بود کی بود من نبودم!
حامیان دولت در حالی گزینه نظامی را کاندیدای اصولگرایان در انتخابات آتی مطرح می کنند که تاکنون اصولگرایان هیچ جلسه ای در مورد انتخابات ریاست جمهوری برگزار نکرده اند و تمایلی برای انتخاب فردی نظامی از خود نشان نداده اند.
علاوه بر این گزینه نظامی برای ریاست جمهوری هیچگاه مورد اقبال جامعه ایران اعم از بدنه عمومی کشور، افکار عمومی و نخبگان نبوده و شایسته است جریانات حامی و رسانه ای دولت به جای فرافکنیهای مختلف و فضازی سازی برای انحراف افکار عمومی به واقعیات جاری کشور بپردازند و رسالت رسانه ای خود را بیش از این زیر سوال نبرند.