روز سهشنبه در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی یکی از نمایندگان علیه تذکر پلیس به زنی که کشف حجاب کرده بود سخن گفته و اظهار داشت : «مگر غیر از این است که قرآن، کرامت انسانی را مهمتر از حرمت کعبه قرار داده است، به بهانه حجاب و نهی از منکر ترویج منکر میشود و حرمت انسان زیر سؤال میرود»! ایشان در ادامه میگوید: «حضرت علی(ع) در خطبه ۲۷ نهجالبلاغه میفرمایند شنیدهام که دشمنان از پای یک دختر یهودی خلخالی کندهاند، اگر مرد مسلمانی بهخاطر آن از غصه دق کند، رواست. از برخورد مامور ناجا با فردی مسلمان اگر نگوییم دق کنیم که بمیریم، ولی باید حداقل مشکی بپوشیم»!
اظهارات این نماینده مجلس یادآور داستان شخصی است که میگفت،
ایهاالناس! آیا میدانید که بالای مناره مصر، امامزاده یعقوب را شغال دریده
است؟! به او گفتند؛ آقای محترم! اولا؛ امامزاده نبود، پیغمبرزاده بود،
ثانیا؛ یعقوب نبود و حضرت یوسف(ع) بود، ثالثا؛ بالای مناره نبود و در
بیابان بود، رابعا؛ مصر نبود و کنعان بود، خامسا؛ شغال نبود و گرگ بود،
سادسا؛ این داستان از اساس دروغ بود، چون حضرت یوسف علیهالسلام را گرگ
ندریده بود بلکه برادرانش او را درون چاه انداخته بودند.
آقای پارسایی نماینده شیراز میگوید مگر غیر از این است که قرآن
کرامت انسانی را مهمتر از حرمت کعبه قرار داده است! که باید به ایشان
تذکر داد، اولا؛ در قرآن کریم چنین کلامی نیست بلکه این نکته که مفهوم
اخلاقی برجسته و انسانسازی نیز دارد، در احادیث آمده است، ثانیا؛ از کی تا
به حال کشف حجاب از سیاهه گناهان خارج شده و به فهرست کرامتهای انسانی
اضافه شده است؟! ثالثا؛ مگر کشف حجاب، جرم و گناه و منکر نیست که تذکر
درباره آن را نهی از منکر نمیدانید؟! رابعا؛ وقتی جنابعالی در بیان
صورتمسئله به کشف حجاب آن زن و فحاشی او به مامور وظیفهشناس نیروی
انتظامی اشاره نمیکنید، معلوم میشود که به زشتی و پلشتی این اقدام اذعان
دارید. بنابراین سؤال این است که اگر این حرکت را جرم وگناه میدانید چه
داعیهای برای دفاع از آن دارید؟! و اگر این حرکت را جرم و گناه نمیدانید،
چرا از طرح آن در بیان صورتمسئله طفره میروید؟! مگر ممکن است یک مسلمان
نداند که کشف حجاب گناه بزرگی است؟ و یا یک ایرانی- آنهم در جایگاه نماینده
مجلس که خانه قانون است- نداند کشف حجاب یک اقدام مجرمانه است و فحاشی به
پلیس در حال انجام وظیفه قانونی خود نیز جرم دیگری است؟!
این آقای نماینده در بخش دیگری از نطق خود به ماجرای ربودن خلخال
از پای یک دختر یهودی در جریان حمله دشمنان و تاثر شدید حضرت امیرالمؤمنین
علیهالسلام از این رخداد اشاره کرده و میگوید که حضرت فرمودهاند: «اگر
مرد مسلمانی از این غصه دق کند رواست» که البته سخن شایستهای است ولی
نتیجه میگیرند که «از برخورد مامور ناجا با فردی مسلمان اگر نگوییم دق
کنیم که بمیریم، ولی باید حداقل مشکی بپوشیم»! که باید گفت آقای نماینده
محترم! مراجعه به تاریخ اگر برای شبیهیابی باشد، اقدامی شایسته و درسآموز
است ولی چنانچه با هدف «شبیهسازی» صورت بگیرد، فریبکاری و جرمی بزرگ است و
شما متاسفانه روش و روال دوم را پیمودهاید!
در ماجرای مورد اشاره جنابعالی، آن دختر یهودی مظلوم بوده و مورد
ستم دشمنان قرار گرفته بود و امیرمؤمنان علیهالسلام کسانی را ملامت
میفرمایند که از کنار این ستم، بیدغدغه عبور میکنند. ولی زنی که با تذکر
پلیس روبهرو شده است، با کشف حجاب خویش مرتکب گناه فاحش و اقدامی مجرمانه
شده است و در مقابل تذکر پلیس وظیفهشناس نیز زبان به فحاشی گشوده است.
خب، حالا بفرمایید کجای این ماجرا با ماجرای ربودن خلخال از پای آن دختر
مظلوم یهودی انطباق دارد که جنابعالی ادعا کردهاید: «اگر نگوییم دق کنیم
که بمیریم، ولی حداقل باید مشکی بپوشیم»؟!
البته که باید مشکی پوشید اما، نه جنابعالی و برخی دیگر از
همفکرانتان! بلکه ملت مسلمان ایران باید در عزای ستمی که امثال شما با
نادیده گرفتن احکام قطعی اسلام و نص صریح قوانین کشور مرتکب میشوید، مشکی
بپوشند!
آقای پارسایی در پایان نطق خود میگوید: «تذکر من بر این است که با
مامور خاطی برخورد صورت بگیرد»! که ابتدا باید دید چه کسی و کدام سوی این
ماجرا خطاکار است؟
مامور پلیس به وظیفه قانونی خود عمل کرده و در مقابل گناه بزرگ و
مجرمانه کشف حجاب ایستاده است. ولی برخی از نمایندگان که به این پلیس
وظیفهشناس اعتراض میکنند، رسما سوگند یاد کردهاند که حافظ احکام اسلام و
قوانین نظام باشند. متن سوگند آنان که در اصل ۶۷ قانون اساسی آمده است،
چنین است؛
«من در برابر قرآن مجید، به خدای قادر متعال سوگند یاد میکنم و با
تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد مینمایم که پاسدار حریم اسلام و نگاهبان
دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم».
بدیهی است که نمایندگان معترض در پی آن نیستند و نمیتوانند کشف
حجاب و فحاشی به پلیس در حال انجام وظیفه را جرم ندانند. بنابراین فقط دو
حالت قابل تصور است، اول آنکه خدای نخواسته سوگند دروغ خوردهاند! و دوم
اینکه به سوگند خود وفادار نبودهاند! و در هر دو حالت وظیفه رسمی نمایندگی
خود را زیر پا گذاشتهاند و مستوجب مجازات هستند! و از سوی دیگر آن پلیس
وظیفهشناس باید مورد تقدیر و تشویق قرار بگیرد، و این تقدیر، الزاما
بایستی آشکارا و در میدان دید ملت باشد. کما اینکه توبیخ نمایندگان متخلف
نیز نباید پنهانی صورت بپذیرد.
و بالاخره، ایستادگی فرمانده محترم نیروی انتظامی در برابر هیاهوی
غوغاسالاران و تاکید ایشان بر حمایت قاطع از پلیس وظیفهشناس این نیرو در
خور تقدیر است و از فرزند انقلاب جز این انتظار نمیرفت و نمیرود.