سید محمد خاتمی، رییس دولت اصلاحات نیز که در دهه شصت سرپرستی موسسه کیهان را بر عهده داشت، در مهر ماه همان سال خطاب به مهندس بازرگان چنین می نویسد: "چه نقصی در کار شماست که فردی چون امیر انتظام، جاسوس و مزدور آمریکا تا سطح معاونت نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت بالا می آید؟ "
شهدای ایران :«امیرانتظام
جاسوس و مزدور آمریکاست» این فصل مشترک اظهارات خاتمی و موسوی و کروبی در
دهه شصت در خصوص عباس امیرانتظام است. اما حالا و در اتفاقی جالب، اصلاح
طلبان رو در روی لیدرهای خود قرار گرفته و سعی در نادیده گرفتن تاریخ و
تبرئه جاسوسی امیرانتظام دارند. اتفاقی که پیش از این هم در طیف اصلاح طلبان رخداده بود..
به گزارش رجانیوز، حسن
میر دامادی، از چهره های معروف دانشجویان پیرو خط امام، طی گفتگویی به
دفاع از عباس امیر انتظام پرداخته و عنوان کرده است: "من در این اسناد هیچ
مطلبی که بر جاسوس بودن آقای امیر انتظام دلالت کند ندیدم. "قبل تر نیز
مصطفی تاجزاده گفته بود که " ما در حق امیر انتظام ظلم کردیم."
امیر
انتظام یکی از افرادی بود که اسناد جاسوسی اش، پس از تسخیر لانه جاسوسی
آمریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام کشف شده و انتشار یافت.
میر
دامادی درحالی به تطهیر امیر انتظام می پردازد و از نبود هیچ مطلبی مبتنی
بر جاسوس بودن امیر انتظام سخن می گوید که در اواخر دهه هفتاد، مرکز نشر
اسناد لانه جاسوسی، در پاسخ به ادعای امیر انتظام که ادعا کرده بود بی گناه
است، طی بیانیه ای به بازخوانی 12 سند از اسناد لانه که جاسوس بودن وی را
ثابت می کند، پرداخته است.
میر
دامادی درحالی منکر جاسوس بودن امیر انتظام می شود که 40 سال قبل، همفکران
و جریان نزدیک به وی(خط امامی های دهه شصت و اصلاح طلبان امروز)، طی
سخنرانی ها و مقالات و مصاحبه های متعددی، به مسئله امیر انتظام پرداخته و
وی را محکوم به جاسوسی میکنند.
به عنوان مثال مهدی کروبی که اکنون یکی از رهبران جریان اصلاحات شناخته می شود، مهر ماه 61 که ریاست بنیاد شهید را بر عهده داشت، در یکی از سخنرانی های پیش از خطبه های نماز جمعه در مهر ماه همان سال در ارتباط با امیر انتظام و جریان حامی اش، یعنی نهضت آزادی، می گوید: "عدالت اسلامی ایجاب میکند که یا امیرانتظام از زندان آزاد شود و یا اگر او مجرم است – و به حق هم مجرم است-پس اینها ( بازرگان و نهضت آزادی ها ) هم محاکمه شوند...شورای عالی قضائی و دادستان کل انقلاب و دادستان انقلاب مرکز! که از زحماتتان تقدیر میشود؛ باز هم شما نشستهاید که اینها حرفهایی بزنند و بچههای بیگناه مردم را تحریک کنند وآنها را وادار به کارهایی نمایند....باید از ریشه حساب را تسویه کنید."
عباس عبدی
که از قضا بعنوان یکی دیگر از چهره های شاخص دانشجویان پیرو خط امام
شناخته می شد نیز، در واکنش به ادعاهای امیر انتظام در سال 81، مبنی بر
اینکه عبدی بازجوی وی بوده است و طرح جاسوسی وی توطئه آمریکا است، طی
مصاحبه ای گفته است: " آقای امیرانتظام به
جای آن که وارد محتوای اسناد شود، آنها را ساخته و پرداخته ی سیا برای
خراب کردن خودش میداند. به عبارت دیگر بطور صریح معتقد است که مفاد آن
اسناد خیلی بد و زشت است، ولی برای دفاع از خویش میگوید آنها را سیا برای
خراب کردن وی ساخته است. که این ادعا از طرف هیچ آدم حتی متوسطی قابل بحث
نیست و فکر هم نمیکنم که این ادعا را جدی مطرح کند. مگر آقای امیرانتظام چه
هیزم تری به آمریکاییها فروخته بود که بخواهند خرابش کنند؟ "
سید محمد خاتمی،
رییس دولت اصلاحات نیز که در دهه شصت سرپرستی موسسه کیهان را بر عهده
داشت، در مهر ماه همان سال خطاب به مهندس بازرگان چنین می نویسد: "چه نقصی
در کار شماست که فردی چون امیر انتظام، جاسوس و مزدور آمریکا تا سطح معاونت نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت بالا می آید؟ "
میر حسین موسوی، نخست وزیر دهه شصت نیز که اکنون از چهره های محبوب جریان دوم خرداد به شمار می رود، در بهمن ماه سال 60، طی مصاحبه ای که بمناسبت سومین سالگرد انقلاب اسلامی با روزنامه کیهان داشت، در ارتباط با ماجرای امیر انتظام می گوید: "در رابطه با لیبرالها من فقط خاطره آن شبی را نقل میکنم که اسناد لانه جاسوسی در رابطه با امیر انتظام افشا شد. واقعا احساس می کردم کوه سنگینی از روی دوش من برداشته شد....افشا شدن این چهره بنظر من مقدمه ویرانی عظیمی بود....من هیچ وقت خوشحالی آن شب را فراموش نمیکنم....سنجاقی که امیر انتظام روی کراوات خود میزد، همیشه مانند سوزنی در چشمان من فرو می رفت....اینکه شروع شد به افشاگری این جریان، این امید را به ما بخشید، با معجزاتی که در انقلاب دیدیم، این انقلاب تا آخر بتواند تا آخر پیش برود و این جریان را( لیبرال ها ) را جا رو کند و چنین هم کرد."
میر
دامادی و جریان حامی اش شاید مواضعِ دهه شصت و هفتاد خود در ارتباط با
امیر انتظام را فراموش کرده باشند یا نخواهند به یاد بیاورند، اما نه تاریخ
را می توانند تحریف کنند و منکر اظهارات گذشته شان شوند و نه اسناد لانه
جاسوسی را میتوانند تغییر دهند.
جدای
از اینها، سوالی که باید از محسن میر دامادی و تاجزاده پرسید، این است که
اگر بر فرض، هیچ مطلبی مبنی بر جاسوس بودن عباس امیر انتظام در اسناد لانه
جاسوسی نبوده و یا در حق او ظلم شده است، چرا همان زمان که دوستانشان امیر
انتظام را جاسوس می دانستند اینها را نگفته اند و اکنون که نزدیک به چهل
سال از آن روزها می گذرد، لب به سخن می گشایند؟
اگرچه
میر دامادی و دوستان اش نسبت به گذشته خود که جزو خط امامی ها شناخته می
شدند، به کلی تغییر کرده و اکنون در مقابل شخصیت های گذشته خویش هستند. اما
نمی توانند تاریخ موجود و ثبت شده را به پای تغییر عقیده های خود ذبح
کنند.