اگر سوابق اخبار مرتبط با مواجهه آمریکا و عوامل آن با موضوع «حضور ایران در منطقه» را مرور کنیم، در مییابیم که لااقل ۱۰ سال است که خروج ایران از منطقه به دغدغه استراتژیک نظام سلطه تبدیل شده است.
به گزارش شهدای ایران، سعدالله زارعی در بخشی از یادداشت خود درباره حمله آمریکا به سوریه نوشت: اقدام دیروز آمریکا، انگلیس و فرانسه در حمله به نقاطی در دو شهر سوریه با شکست مواجه شد، اما نه فقط از این جهت که این حملات نتوانست آسیب جدی به قدرت دفاعی سوریه وارد کند بلکه از این رو که ایران در مقابل این تهاجم ایستاد و رهبر معظم انقلاب اسلامی دیروز تصریح کرد که تا آخر در کنار مردم سوریه و در مقابل توطئهها ایستادهایم.
اگر سوابق اخبار مرتبط با مواجهه آمریکا و عوامل آن با موضوع «حضور ایران در منطقه» را مرور کنیم، در مییابیم که لااقل ۱۰ سال است که خروج ایران از منطقه به دغدغه استراتژیک نظام سلطه تبدیل شده است. اینکه ایران نباید کاری به منطقه داشته و به درون سرزمین خود سرگرم باشد به استراتژی شناخته شده دشمنان مسلمین تبدیل شده است. در این بین گاهی با بهرهگیری از ظرفیتهای محدود داخل ایران این استراتژی دنبال شده و در قالب شعارهایی نظیر «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و یا «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن» و فتنههایی نظیر فتنه ۸۸ و گاهی در قالب برخی اظهارنظرهای رسمی داخلی که نتیجه اقتدار منطقهای ایران را «زمین سوخته» معرفی مینماید، تجلی پیدا کرده است و میبینیم که جریانات انحرافی ایران از ملی- مذهبیها تا حلقه احمدینژادی و تا بعضی چهرههای کنونی دولت در این راستا فعالیت کردهاند. آنچه روز گذشته در سوریه روی داد را حتماً باید در جهت استراتژی ده سالهای دید که جلوههای داخلی آن را مورد اشاره قرار دادیم.
در واقع اعمال فشار بر ایران یک اقدام محدود علیه یکی از کشورهای موثر منطقه به حساب نمیآید بلکه باید آن را اقدامی در راستای تغییر استراتژیک نقشه منطقه به حساب آورد به عبارت دیگر تلاش برای کوتاه کردن دست یاری ایران در منطقه، مقدمه تلاش برای کوتاه کردن دست روسیه از پروندههای امنیتی نظیر مبارزه با داعش، کوتاه کردن دست حزبالله از مقابله با تروریزم تکفیری و تجاوزات صهیونیستی، از بین بردن دولت دمکراتیک عراق که تحت اداره اسلامگرایان و همسو با مرجعیت شیعه میباشد، از میان برداشتن مقاومت مردم یمن در برابر رژیم متجاوز سعودی و پایان دادن به هر نوع مقاومت در برابر سیاستها و اقدامات ضدانسانی غرب است.
اگر سوابق اخبار مرتبط با مواجهه آمریکا و عوامل آن با موضوع «حضور ایران در منطقه» را مرور کنیم، در مییابیم که لااقل ۱۰ سال است که خروج ایران از منطقه به دغدغه استراتژیک نظام سلطه تبدیل شده است. اینکه ایران نباید کاری به منطقه داشته و به درون سرزمین خود سرگرم باشد به استراتژی شناخته شده دشمنان مسلمین تبدیل شده است. در این بین گاهی با بهرهگیری از ظرفیتهای محدود داخل ایران این استراتژی دنبال شده و در قالب شعارهایی نظیر «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و یا «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن» و فتنههایی نظیر فتنه ۸۸ و گاهی در قالب برخی اظهارنظرهای رسمی داخلی که نتیجه اقتدار منطقهای ایران را «زمین سوخته» معرفی مینماید، تجلی پیدا کرده است و میبینیم که جریانات انحرافی ایران از ملی- مذهبیها تا حلقه احمدینژادی و تا بعضی چهرههای کنونی دولت در این راستا فعالیت کردهاند. آنچه روز گذشته در سوریه روی داد را حتماً باید در جهت استراتژی ده سالهای دید که جلوههای داخلی آن را مورد اشاره قرار دادیم.
در واقع اعمال فشار بر ایران یک اقدام محدود علیه یکی از کشورهای موثر منطقه به حساب نمیآید بلکه باید آن را اقدامی در راستای تغییر استراتژیک نقشه منطقه به حساب آورد به عبارت دیگر تلاش برای کوتاه کردن دست یاری ایران در منطقه، مقدمه تلاش برای کوتاه کردن دست روسیه از پروندههای امنیتی نظیر مبارزه با داعش، کوتاه کردن دست حزبالله از مقابله با تروریزم تکفیری و تجاوزات صهیونیستی، از بین بردن دولت دمکراتیک عراق که تحت اداره اسلامگرایان و همسو با مرجعیت شیعه میباشد، از میان برداشتن مقاومت مردم یمن در برابر رژیم متجاوز سعودی و پایان دادن به هر نوع مقاومت در برابر سیاستها و اقدامات ضدانسانی غرب است.