سابقه دموکراتیک اصلاحطلبان نشان میدهد اصلاحطلبان در اداره ساختارهای دموکراتیک سیاسی بیکفایت هستند و این نهادها را بهدلیل اختلافات سیاسی میان خودشان منحل میکنند.
به گزارش شهدای ایران، محمد عطریانفر عضو و رئیس موقت اولین شورای شهر تهران در یادداشتی که امروز در روزنامه سازندگی منتشر شد، به اعضای کنونی شورای شهر هشدار داده که مراقب باشند تجربه شورای اول تکرار نشود.
سیاست «فاوستی» اعضای شورای شهر
عطریانفر اعضای شورای شهر را به پرهیز از اختلافات و دوری از سهمخواهیهای فراکسیونی و حزبی دعوت کرده و میگوید "این نگاه جداییطلبانه برای شورای شهر خطرناک است. اعضای شورای شهر باید بهدنبال فردی بگردند که بتواند شهر تهران را مدیریت کند، چون اگر در فرصت باقیمانده از عمر شورای شهر، دستاورد خوبی بهدست نیاید، فاتحه آینده اصلاحات برای دورانی طولانی خوانده میشود".
وی مسائلی را که در جریان استعفای نجفی از شهرداری تهران رخ داد و واکنش اعضای شورای شهر به این موضوع را دور از شأن اعضای شورا بهخصوص رئیس دولت دوم خرداد دانست.
این تنها هشداری نیست که به اعضای شورای شهر تهران داده میشود، در واقع از همان خرداد 96 که شورای شهر پنجم با حضور اعضای اصلاحطلب آن تشکیل شد، بسیاری از چهرههای اصلاحطلب این شورا را به دوری از کشمکشهای سیاسی فرامیخواندند.
دلیل این مسئله هم واضح است. اصلاحطلبان بعضاً نشان دادهاند هر وقت قدرت را در ساختارهای دموکراتیک بهدست میگیرند، نمیتوانند بهطور دموکراتیک عمل کنند و کار به دعواهای سیاسی و جناحی میکشد.
نمونه مشخص آن در شورای شهر اول و مجلس ششم رخ داد. انتخابات شورای شهر اول در سال 77 از سوی دولت اصلاحات برگزار شد اما این شورا بهدلیل کشمکشهای سیاسی در آن منحل شد، آن هم در حالی که کارکرد این نهاد دموکراتیک قاعدتاً چندان ربط مستقیمی به بازیهای سیاسی و جناحی ندارد و شوراها باید به امور عمرانی و شهرداری بپردازند اما جنجالها و سیاستبازیهای صورتگرفته در بین اعضای این شورا سبب شد برای نخستین و تنها بار در دوران بعد از انقلاب، یک نهاد دموکراتیک عملاً «منحل» شود.
این انحلال بهتعبیر رسانههای اصلاحطلب بزرگترین خودکشی سیاسی در ایران لقب گرفت که در دولت اصلاحات رخ داد، بنابراین اولین تجربه شورای شهر پایتخت نمونه و مصداقی شد از سیاستزدگی و اختلافات و چنددستگیهایی که به هیچ وجه مؤید توسعه سیاسی نبود.
مجلس ششم هم که تجربه دیگری از حضور اصلاحطلبان در نهادی دموکراسی بود، به درگیری، جنجال و سیاستبازی گذشت و حتی این مجلس هم تا پای انحلال پیش رفت.
این روند در شورای شهر پنجم هم درحال تکرار است. در شورای شهر اول اولین موضوعی که موجب اختلاف شد و این شورا را تا انحلال پیش برد، انتخاب شهردار بود. شورای شهر پنجم هم از ابتدای تشکیل خود در مورد انتخاب شهردار دچار اختلاف شد، و در نهایت فردی را بهعنوان سکاندار مدیریت شهر تهران انتخاب کرد که سابقه بیماری داشت و عملاً تهران را به یک شهر بدون شهردار واقعی تبدیل کرده بود.
البته نجفی کمتر از 6 ماه بعد از کسب این مسئولیت استعفا داد. وی دلیل استعفای خود را بیماری و عدم توانایی خود در اداره تهران اعلام کرد اما برخی اصلاحطلبان اظهارنظرهای زیادی درباره دلیل استعفای نجفی مطرح کردند از جمله فشارهای بیرونی، خزانه خالی، بدهیهای زیاد شهردار سابق، احضار به دادستانی بهدلیل رقص بچهها و... .
این روایتهای متعدد و متناقض اصلاحطلبان از علت استعفای محمدعلی نجفی علاوه بر اینکه نشاندهنده سردرگمی و اختلاف در میان آنهاست، گویای این مطلب هم است که اصلاحطلبان معتقدند نجفی درباره استعفایش به آنها و مردم دروغ میگوید!
این موارد میتواند چنین احتمالی را بهوجود آورد که شورای پنجم هم با این وضعیت و درگیریهای سیاسی به سرنوشت مجلس اول دچار شود، موضوعی که مدتهاست از سوی کارشناسان نسبت به آن هشدار داده میشود.
سیاست «فاوستی» اعضای شورای شهر
عطریانفر اعضای شورای شهر را به پرهیز از اختلافات و دوری از سهمخواهیهای فراکسیونی و حزبی دعوت کرده و میگوید "این نگاه جداییطلبانه برای شورای شهر خطرناک است. اعضای شورای شهر باید بهدنبال فردی بگردند که بتواند شهر تهران را مدیریت کند، چون اگر در فرصت باقیمانده از عمر شورای شهر، دستاورد خوبی بهدست نیاید، فاتحه آینده اصلاحات برای دورانی طولانی خوانده میشود".
وی مسائلی را که در جریان استعفای نجفی از شهرداری تهران رخ داد و واکنش اعضای شورای شهر به این موضوع را دور از شأن اعضای شورا بهخصوص رئیس دولت دوم خرداد دانست.
این تنها هشداری نیست که به اعضای شورای شهر تهران داده میشود، در واقع از همان خرداد 96 که شورای شهر پنجم با حضور اعضای اصلاحطلب آن تشکیل شد، بسیاری از چهرههای اصلاحطلب این شورا را به دوری از کشمکشهای سیاسی فرامیخواندند.
دلیل این مسئله هم واضح است. اصلاحطلبان بعضاً نشان دادهاند هر وقت قدرت را در ساختارهای دموکراتیک بهدست میگیرند، نمیتوانند بهطور دموکراتیک عمل کنند و کار به دعواهای سیاسی و جناحی میکشد.
نمونه مشخص آن در شورای شهر اول و مجلس ششم رخ داد. انتخابات شورای شهر اول در سال 77 از سوی دولت اصلاحات برگزار شد اما این شورا بهدلیل کشمکشهای سیاسی در آن منحل شد، آن هم در حالی که کارکرد این نهاد دموکراتیک قاعدتاً چندان ربط مستقیمی به بازیهای سیاسی و جناحی ندارد و شوراها باید به امور عمرانی و شهرداری بپردازند اما جنجالها و سیاستبازیهای صورتگرفته در بین اعضای این شورا سبب شد برای نخستین و تنها بار در دوران بعد از انقلاب، یک نهاد دموکراتیک عملاً «منحل» شود.
این انحلال بهتعبیر رسانههای اصلاحطلب بزرگترین خودکشی سیاسی در ایران لقب گرفت که در دولت اصلاحات رخ داد، بنابراین اولین تجربه شورای شهر پایتخت نمونه و مصداقی شد از سیاستزدگی و اختلافات و چنددستگیهایی که به هیچ وجه مؤید توسعه سیاسی نبود.
مجلس ششم هم که تجربه دیگری از حضور اصلاحطلبان در نهادی دموکراسی بود، به درگیری، جنجال و سیاستبازی گذشت و حتی این مجلس هم تا پای انحلال پیش رفت.
این روند در شورای شهر پنجم هم درحال تکرار است. در شورای شهر اول اولین موضوعی که موجب اختلاف شد و این شورا را تا انحلال پیش برد، انتخاب شهردار بود. شورای شهر پنجم هم از ابتدای تشکیل خود در مورد انتخاب شهردار دچار اختلاف شد، و در نهایت فردی را بهعنوان سکاندار مدیریت شهر تهران انتخاب کرد که سابقه بیماری داشت و عملاً تهران را به یک شهر بدون شهردار واقعی تبدیل کرده بود.
البته نجفی کمتر از 6 ماه بعد از کسب این مسئولیت استعفا داد. وی دلیل استعفای خود را بیماری و عدم توانایی خود در اداره تهران اعلام کرد اما برخی اصلاحطلبان اظهارنظرهای زیادی درباره دلیل استعفای نجفی مطرح کردند از جمله فشارهای بیرونی، خزانه خالی، بدهیهای زیاد شهردار سابق، احضار به دادستانی بهدلیل رقص بچهها و... .
این روایتهای متعدد و متناقض اصلاحطلبان از علت استعفای محمدعلی نجفی علاوه بر اینکه نشاندهنده سردرگمی و اختلاف در میان آنهاست، گویای این مطلب هم است که اصلاحطلبان معتقدند نجفی درباره استعفایش به آنها و مردم دروغ میگوید!
این موارد میتواند چنین احتمالی را بهوجود آورد که شورای پنجم هم با این وضعیت و درگیریهای سیاسی به سرنوشت مجلس اول دچار شود، موضوعی که مدتهاست از سوی کارشناسان نسبت به آن هشدار داده میشود.