سعید 18 فروردین به همراه سردار سعید قاسمی که از دوستانشان و همکلاسیهایشان بود به همراهی شهید آوینی به خوزستان میروند؛ البته ایشان پیش از این با مرتضی آوینی از طریق مجله سوره در ارتباط بودند و با گروه روایت فتح نیز آشنایی داشتند.
شهدای ایران: شهید محمد سعید یزدان پرست لاریجانی، فرزند یحیی، در هشتم تیر ماه سال ۱۳۴۶ در خانوادهای مذهبی در تهران متولد شد. وی، پس از اخذ دیپلم در رشتۀ معماری هنرستان، به حوزهی علمیه مجتهدی تهران رفت، اما چندی بعد عازم جبهههای نبرد شد. سعید هزار و نهصد روز را در کردستان گذراند. پس از قطعنامه ۵۹۸، در کنکور سراسری پذیرفته و در سال ۱۳۶۸ در رشتۀ معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت مشغول تحصیل شد. او از سال هفتاد در شرکت مهندسی مشاورین فعالیت داشت و آخرین پروژهای که در آن فعالیت کرد طرح توسعه حرم حضرت عبدالعظیم بود. سعید در هیجدهم فروردین سال ۱۳۷۲ به منظور تهیه فیلمی مستند از تفحص شهدا با گروه روایت فتح، به فکه رفت و دو روز بعد به همراه سید مرتضی آوینی در آسمان شهادت اوج یافتند.
خواهرش شهید یزدانپرست در گفتگویی با فارس درباره سعید اینگونه می گوید: سعید 1900 روز از سالهای جنگ تحمیلی را در منطقه کردستان بود و اگرچه به دلیل حضور یک برادرم در جبهه پدر مخالف رفتنش بود اما او نیز به جمع رزمندهها پیوست.
وی میافزاید: سعید 18 فروردین به همراه سردار سعید قاسمی که از دوستانشان و همکلاسیهایشان بود به همراهی شهید آوینی به خوزستان میروند؛ البته ایشان پیش از این با مرتضی آوینی از طریق مجله سوره در ارتباط بودند و با گروه روایت فتح نیز آشنایی داشتند.
فاطمه پزدانپرست تصریح میکند: سعید از زمانی که از جبهه آمده بود با برنامههای فرهنگی از جمله این گروهها آشنایی داشتند و در این زمینه فعالیت میکردند.
وی میافزاید: سعید در کردستان با سردار سعید قاسمی آشنا شده بود اما آدم بسیار فروتن و سر به زیری بود، در تمام این روزها و سالهایی که در جبهه بود ما کمتر میفهمیدیم چه میکند، گاهی به شوخی که از او میپرسیدیم سعید بالاخره شما در جبهه چه کارهای؛ میگفت من برای رزمندهها کتاب میخوانم آنها خستهاند وقتی از خط بر میگردند من برایشان کتاب میخوانم؛ گاهی هم میگفت من رانندهام دروغ هم نمیگفت خودرویی از جبهه زیرپایش بود.
این خواهر شهید میگوید: باید خیلی اصرار میکردیم تا بدانیم که سعید حتی بعد از جنگ چه میکند اما همیشه با یک لبخند ساده از کنار حرفها و مسائل میگذشت تا اینکه پس از شهادتش فهمیدیم که سعید در جبهه فرمانده گردان بود.
فاطمه یزدانپرست لاریجانی تاکید میکند: شهید آوینی به خاطر اعتقاداتش یک چهره تاثیرگذار فرهنگی شدند که تنها به عنوان یک نویسنده و راوی مطرح نبودند، آنچه باعث شناخت و ماندگاری این شهید شد فعالیتش برای چهرههای گمنام جبهه بود، برای بسیجیهای گمنامی بود که سالها فعالیت کرده و برای کشور از جان مایه گذاشته بودند.
خواهرش شهید یزدانپرست در گفتگویی با فارس درباره سعید اینگونه می گوید: سعید 1900 روز از سالهای جنگ تحمیلی را در منطقه کردستان بود و اگرچه به دلیل حضور یک برادرم در جبهه پدر مخالف رفتنش بود اما او نیز به جمع رزمندهها پیوست.
وی میافزاید: سعید 18 فروردین به همراه سردار سعید قاسمی که از دوستانشان و همکلاسیهایشان بود به همراهی شهید آوینی به خوزستان میروند؛ البته ایشان پیش از این با مرتضی آوینی از طریق مجله سوره در ارتباط بودند و با گروه روایت فتح نیز آشنایی داشتند.
فاطمه پزدانپرست تصریح میکند: سعید از زمانی که از جبهه آمده بود با برنامههای فرهنگی از جمله این گروهها آشنایی داشتند و در این زمینه فعالیت میکردند.
وی میافزاید: سعید در کردستان با سردار سعید قاسمی آشنا شده بود اما آدم بسیار فروتن و سر به زیری بود، در تمام این روزها و سالهایی که در جبهه بود ما کمتر میفهمیدیم چه میکند، گاهی به شوخی که از او میپرسیدیم سعید بالاخره شما در جبهه چه کارهای؛ میگفت من برای رزمندهها کتاب میخوانم آنها خستهاند وقتی از خط بر میگردند من برایشان کتاب میخوانم؛ گاهی هم میگفت من رانندهام دروغ هم نمیگفت خودرویی از جبهه زیرپایش بود.
این خواهر شهید میگوید: باید خیلی اصرار میکردیم تا بدانیم که سعید حتی بعد از جنگ چه میکند اما همیشه با یک لبخند ساده از کنار حرفها و مسائل میگذشت تا اینکه پس از شهادتش فهمیدیم که سعید در جبهه فرمانده گردان بود.
فاطمه یزدانپرست لاریجانی تاکید میکند: شهید آوینی به خاطر اعتقاداتش یک چهره تاثیرگذار فرهنگی شدند که تنها به عنوان یک نویسنده و راوی مطرح نبودند، آنچه باعث شناخت و ماندگاری این شهید شد فعالیتش برای چهرههای گمنام جبهه بود، برای بسیجیهای گمنامی بود که سالها فعالیت کرده و برای کشور از جان مایه گذاشته بودند.
وی تصریح میکند: سعید 20 سال از شهید آوینی کوچکتر بود و حکم فرزندش را داشت اما شهدا متعلق به همه ایران هستند و بزرگداشت یک شهید بزرگداشت همه شهدا است.
امروز یک یاد از نام شهدا بزرگترین خدمتی است که میتوانیم به جامعه فرهنگی انجام دهیم.
امروز بزرگداشت و ارج نهادن به همه شهدا مصداق همان راهی است که آوینی رفته است.
شاید تلنگر یک مازندرانی برای عنوان کردن نام شهید یزدانپرست، همان کلامی است که با صدای شهید آوینی در روایت فتح شنیدیم و هنوز هم زیباترین کلام از آن شهیدی است که برای شهدا و رزمندگان گمنام فعالیت کرده است.
شهید آوینی میگوید: گمنامی برای شهرت پرستها دردآور است، وگرنه همه اجرها در گمنامی است.
*حلقه وصل