بنابراین اگر قرار بر این باشد که دولت با درآمدهای 700 هزار تومانی به جنگ فقر مطلق برود باید از همین الان این سیاست دولت را شکست خورده قلمداد کرد و حتی ذرهای نیز نمیتوان به بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی قشر فقیر جامعه امیدوار بود.
به گزارش شهدای ایران،
هنوز یک سال از انتخابات نگذشته، حامیان دیروز روحانی در مقابل او صف
آرائی می کنند. روزنامه جهان صنعت که در آستانه انتخابات بالای عکس روحانی
تیتر زده بود «مشکلات ایران با گفتمان حل می شود» و وعده داده بود«دوم
خرداد دیگری در راه است» حالا سعی دارد تا خود را منتقد سیاستهای اقتصادی
دولت جلوه دهد و از این طریق آبرویی برای خود به دست آورد!
به گزارش رجانیوز روزنامه جهان صنعت، امروز در گزارشی با تیتر «تحقق وعده های دولت در ابهام» از گسترش فقر مطلق در دولت روحانی خبر می دهد. این روزنامه با اشاره به وعده های دولتمردان روحانی مبنی بر این که «قرار است امسال فقر از چهره اقتصادی کشور برچیده شود، خانوارها دیگر نگران تامین نان شبشان نباشند و حداقلهای همه اقشار درآمدی جامعه کاملا تامین شده خواهد بود» بیان می کند که با برنامه فعلی دولت روحانی ذره ای نمی توان به بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی قشر فقیر جامعه امیدوار بود. این روزنامه می نویسد:
«هر بار که میخواهیم لب به سخن بگشاییم و بگوییم اقتصاد دچار معضلات اساسی است دولتمردان سریع جبهه میگیرند و میگویند ما تورم 40 درصدی را به کمتر از 10 درصد رساندیم و این دستاورد بزرگی است اما به نظر میرسد این دستاورد در میان این همه معضل و مشکلات ساختاری گم شده است و حتی به چشم نمیآید.
تورم کم شد اما نه به این معنا که قیمتها تثبیت شود، بلکه قیمتها هر بار سرکوب میشود تا قیمتها یک شبه بالا نرود و در بلند مدت به گونهای پیش رود که چندان از سوی عامه مردم این افزایش قیمتها محسوس نباشد.
اما اینها به چهار سال اول دولت حسن روحانی برمیگردد که آنقدر اقتصاد دچار پیچ و خمهای گسترده بود که همه باورشان شده بود دولت دستاورد بزرگی داشته است و میتوان به آینده اقتصادی کشور امیدوار بود.
اما واقعیت چیزی دیگری است. مردم هنوز فقیر هستند و حداقلهایشان تامین نشده است. فاصله طبقاتی بیداد میکند و عدهای هنوز هم در تامین نیازهای حداقلی زندگیشان دست و پا میزنند.
اما فقر از کجا نشات میگیرد؟ از اشتغالی که نیست و وجود ندارد، از بیکاری که بیداد میکند و از واحدهای تولیدی که هنوز هم در خواب زمستانی خود فرو رفتهاند و هنوز نتوانستهاند برای خروج از این همه بنبست اقتصادی چارهای بیندیشند.
اگر دولت میخواهد فقر مطلق را از چهره اقتصادی کشور پاک کند گام اولش باید رونق دادن به فعالیتهای اقتصادی کشور باشد. بنگاههای تولیدی را وارد مدار توسعه و رونق کند و سایه سنگین رکود را از چهره فعالان تولیدی پاک کند.
واضح است، اقتصادی که در مسیر رونق اقتصادی حرکت میکند بیکاری نیز کاهش مییابد. نیروی انسانی بیشتری در این رونق سهیم میشوند و درآمدها به نحو مناسبتری بین دهکهای درآمدی توزیع میشود. آن زمان است که میتوان گفت میتوان امیدوار بود که دیگر فقری در اقتصاد باقی نماند و هریک از اقشار جامعه حداقلهایی از زندگیشان تامین شده است.
قرار بر این است که دولت در سال 97 آنطور که در بودجهاش پیشبینی کرده منابع مالی بیشتری را برای رفع فقر مطلق اختصاص دهد. حتی قرار بود یارانه 33 میلیون نفر از افراد جامعه را حذف کند و با اختصاص آن به رفع بیکاری در راستای رفع فقر گامهای محکمتری بردارد اما این تصمیم نیز بینتیجه باقی ماند و باز هم به آینده موکول شد.
زمان زیادی از پرداخت یارانه به اقشار مختلف جامعه میگذرد اما این منابع درآمدی که به حساب خانوارها ریخته میشود تاکنون هیچگونه بازخورد مثبتی نداشته و نتوانسته حتی کوچکترین نیازهای اقشار کمدرآمد جامعه را تامین کند. حتی این حجم وسیع از نقدینگی خود مزید بر علت بوده و بر دیگر معضلات اقتصادی کشور افزوده است. واضح است نقدینگیها که بالا رود تورم نیز بالا میرود و بنابراین دستاوردهای دولتی نیز زیر سوال میرود. آنطور که به نظر میرسد حتی شرایط رو به بدتر شدن است و با بیکاری گستردهای که اقتصاد را درگیر کرده باید شاهد فقیرتر شدن تعداد بیشتری از اقشار درآمدی جامعه باشیم.
شکست سیاست های دولت
بنابراین اگر قرار بر این باشد که دولت با درآمدهای 700 هزار تومانی به جنگ فقر مطلق برود باید از همین الان این سیاست دولت را شکست خورده قلمداد کرد و حتی ذرهای نیز نمیتوان به بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی قشر فقیر جامعه امیدوار بود.
بنابراین راه چاره تنها یک چیز است، تدوین برنامههای اساسی برای اشتغال گسترده و پایدار در اقتصاد. در این صورت است که میتوان با خروج بنگاههای اقتصادی از رکود به جنگ شرایط نابسامان اقتصادی رفت و امیدوار بود که دهکهای مختلف درآمدی بتوانند حداقلهایشان را در شرایط اقتصادی کشور تامین کنند؛ در غیر این صورت رفع فقر مطلق توهمی بیش نخواهد بود.
هزینه های کمرشکن
در همین رابطه یک پژوهشگر و استاد دانشگاه خط فقر مطلق برای یک خانواده چهار نفره شهری در سال ۹۶ را حدود چهار میلیون تومان اعلام کرد و گفت: بر اساس محاسبات صورت گرفته در سالهای اخیر، ۳۳ درصد جمعیت کشور دچار «فقر مطلق» هستند.
حسین راغفر افزود: مطالعات نشان میدهد خط فقر مطلق برای مناطق محروم ۵٠ درصد مناطق شهری و حدود دو میلیون تومان است.
وی با بیان اینکه منظور دولت از فقر مطلق برای یک خانواده پنج نفره ٧٠٠ هزار تومان است، افزود: این مبلغ برای یک خانواده پنج نفره حتی تامینکننده غذایشان نیست. در حال حاضر حتی اندازه خانواده در ایران تغییر کرده و کوچکتر شده است و به میانگین چهار نفر رسیده است. خط فقر همچنین بین نقاط مختلف کشور و حتی روستاهای مختلف، متفاوت است. این استاد دانشگاه با تعریف سبد معیشتی خانوارها، بیان کرد: آنچه ما به عنوان فقر مطلق تعریف میکنیم سبد مشخصی است که باید حداقل کالاهای اساسی را در بر داشته باشند به نحوی که اگر فردی به آنها دسترسی نداشته باشد، سلامت فیزیکی، جسمانی و روحیاش به خطر بیفتد، این کالاها در همه جای دنیا پذیرفته شده و شامل غذا، مسکن، خدمات سلامت، حملونقل و... هستند. وی با اشاره به اینکه در اندازهگیری فقر معمولا به مخارج کل خانوار توجه میشود، درآمد اعلامی برای تعیین فقر مطلق را دقیق ندانست و اظهار کرد: معمولا در این روش به نحوه توزیع درآمد کمتر توجه میشود. اما نکته اینجاست که برخی از این موارد را فقط با نگاه به مخارج کل خانوار در نظر میگیرند و متوجه نمیشوند که افزایش هزینه خانوار چه آسیبهایی به آنها زده است.
این پژوهشگر و اقتصاددان در ادامه تصریح کرد: در این حالت شاید مخارج خانوار افزایش پیدا کرده باشد اما آنها فقیرتر شده باشد. اگر فقط هزینههای درمانی یک نفر بالا برود و آن را به کل مخارجش تقسیم کنیم شاید مخارجش بالاتر رفته باشد اما ممکن است این فرد، این مبلغ را با فروش فرش زیرپایش تامین کرده و دچار هزینههای کمرشکن درمان شده باشد.
راغفر در ادامه اظهار کرد: در سال ۹۱ وقتی هزینههای درمان خانوارها را محاسبه کردیم، دیدیم با محاسبه مخارج درمانی پرهزینه، ۷ درصد به خانوارهای فقیر اضافه شده است و آنها به زیر خط فقر سقوط کردهاند. این افراد چون مخارج بالایی داشتند، فقیر نبودند اما با مخارج درمانی آنها ۷ درصد به فقرا افزوده شده بود. این استاد دانشگاه نقش بیمه سلامت در کاهش فقر اقتصادی را موثر دانست و گفت: این طرح متعلق به سالهای اخیر است و در عین حال همه چیز مانند خدمات دارویی را هنوز پوشش نمیدهد اما تاثیرگذار بوده است. همزمان با اجرای این طرح ۲۰ درصد جمعیت با درآمد پایین و ۲۰ درصد افراد با درآمد بالای جمعیت وضعشان بهتر شده است و در عین حال دو گروه وسط وضعشان بدتر شده، چرا که هیچ ضابطهای برای شناسایی کسانی که قرار است از این خدمات استفاده کنند وجود ندارد و برای مردم تقاضای القایی به وجود آمده است.
6 درصد زیر خط گرسنگی
راغفر با بیان اینکه فقر آموزشی نشان میدهد که نابرابری آموزشی افزایش یافته است، ادامه داد: مطالعات ما نشان میدهد که درآمد شش درصد از جمعیت کشور هزینه غذایشان را تامین نمیکند. اسم این مرحله خط گرسنگی است و به آن معناست که درآمد یک خانوار حتی نمیتواند هزینه حتی غذایش را تامین کند. ما میدانیم که خانوارها فقط با هزینه غذا خوردن روبهرو نیستند؛ بلکه هزینههای دیگر هم مانند هزینه حملونقل، پوشاک، مسکن و... را هم دارند.
وی با بیان اینکه بخش قابل توجهی از مشکل سوءتغذیه به خاطر فقر نیست بلکه به خاطر تغذیه نامناسب ایجاد میشود، تصریح کرد: برای مثال این افراد به جای مصرف مواد ریزمغذی کافی، تنقلات مصرف میکنند. روشهای مختلفی برای محاسبه فقر وجود دارد زیرا در محاسبه فقر برخی شاخصها میتواند روی تعداد کسانی که زیر خط فقر هستند تاثیرگذار باشد اما پایینترین چیزی که در سالهای اخیر محاسبه کردهایم ۳۳ درصد جمعیت کشور دچار فقر مطلق هستند و ۶ درصد نیز دچار گرسنگی هستند که این تعداد نزدیک به ۵ میلیون نفر است.
ابهام در اشتغالزایی
این پژوهشگر با بیان اینکه اگر بگوییم سه میلیون و ۲۰۰ هزار تومان خط فقر است، اطلاعاتی ناقص را ارائه کردهایم، گفت: باید بگوییم این مبلغ برای کجا و برای چه نوع خانواری است؟ چراکه خانوارهای روستایی با خانوارهای شهری و خانوارهای شهرهای کوچک با خانوارهای شهرهای بزرگ در هزینهها و ترکیب سبد مصرفیشان متفاوت هستند بنابراین تورمی که حاصل میشود به گروههای مختلف خانوارها و به میزان متفاوتی آسیب میزند؛ اتفاقا گروههای پایین درآمدی نرخ تورم بالاتری از گروههای میانگین جامعه دارند.
راغفر در ادامه اظهار کرد: اگر بخواهیم درست برنامهریزی کنیم باید بدانیم هرموقع تورم ایجاد میشود فاصله طبقاتی گروههای پایین و بالا بیشتر میشود، چراکه آنها قادر نیستند درآمدشان را به همان نسبت بهبود دهند به همین دلیل همواره فاصلهشان بیشتر شده و دچار مشکلات عدیدهای میشوند. این استاد دانشگاه و پژوهشگر با اشاره به نقش یارانهها در کاهش میزان فقر نیز توضیح داد: وقتی در دی ماه ۸۹ پرداخت یارانه شروع شد، جز یک سال اخیر، سالانه ۴۲هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان یارانه در کشور به همه مردم پرداخت شده است. به چند دلیل پرداخت یارانه به کاهش فقر کمک نکرده است؛ اول آنکه این حجم بزرگ نقدینگی که وارد کشور میشود خودش تورمزاست و در تورم گروههای پایین بیشتر آسیب میبینند؛ دوم آنکه شیوه درست برخورد و کاهش فقر، اشتغالزایی برای خانوارهاست. به گفته راغفر افزایش تورم باعث میشود که بهانهای برای گروههای قدرت و ثروت در جامعه فراهم شود تا نرخ ارز را در کشور افرایش دهند، همین امر سبب میشود که تولید در کشور آسیب ببیند چراکه تولیدکننده بخش قابل توجهی از نهادههاست که قادر نیستند با رقبای خارجی مثل ترک و چین رقابت کنند به همین دلیل در دولتهای نهم و دهم ۱۴ هزار واحد تولیدی از صحنه فعالیت اقتصادی خارج شدند.
به گزارش رجانیوز روزنامه جهان صنعت، امروز در گزارشی با تیتر «تحقق وعده های دولت در ابهام» از گسترش فقر مطلق در دولت روحانی خبر می دهد. این روزنامه با اشاره به وعده های دولتمردان روحانی مبنی بر این که «قرار است امسال فقر از چهره اقتصادی کشور برچیده شود، خانوارها دیگر نگران تامین نان شبشان نباشند و حداقلهای همه اقشار درآمدی جامعه کاملا تامین شده خواهد بود» بیان می کند که با برنامه فعلی دولت روحانی ذره ای نمی توان به بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی قشر فقیر جامعه امیدوار بود. این روزنامه می نویسد:
«هر بار که میخواهیم لب به سخن بگشاییم و بگوییم اقتصاد دچار معضلات اساسی است دولتمردان سریع جبهه میگیرند و میگویند ما تورم 40 درصدی را به کمتر از 10 درصد رساندیم و این دستاورد بزرگی است اما به نظر میرسد این دستاورد در میان این همه معضل و مشکلات ساختاری گم شده است و حتی به چشم نمیآید.
تورم کم شد اما نه به این معنا که قیمتها تثبیت شود، بلکه قیمتها هر بار سرکوب میشود تا قیمتها یک شبه بالا نرود و در بلند مدت به گونهای پیش رود که چندان از سوی عامه مردم این افزایش قیمتها محسوس نباشد.
اما اینها به چهار سال اول دولت حسن روحانی برمیگردد که آنقدر اقتصاد دچار پیچ و خمهای گسترده بود که همه باورشان شده بود دولت دستاورد بزرگی داشته است و میتوان به آینده اقتصادی کشور امیدوار بود.
اما واقعیت چیزی دیگری است. مردم هنوز فقیر هستند و حداقلهایشان تامین نشده است. فاصله طبقاتی بیداد میکند و عدهای هنوز هم در تامین نیازهای حداقلی زندگیشان دست و پا میزنند.
اما فقر از کجا نشات میگیرد؟ از اشتغالی که نیست و وجود ندارد، از بیکاری که بیداد میکند و از واحدهای تولیدی که هنوز هم در خواب زمستانی خود فرو رفتهاند و هنوز نتوانستهاند برای خروج از این همه بنبست اقتصادی چارهای بیندیشند.
اگر دولت میخواهد فقر مطلق را از چهره اقتصادی کشور پاک کند گام اولش باید رونق دادن به فعالیتهای اقتصادی کشور باشد. بنگاههای تولیدی را وارد مدار توسعه و رونق کند و سایه سنگین رکود را از چهره فعالان تولیدی پاک کند.
واضح است، اقتصادی که در مسیر رونق اقتصادی حرکت میکند بیکاری نیز کاهش مییابد. نیروی انسانی بیشتری در این رونق سهیم میشوند و درآمدها به نحو مناسبتری بین دهکهای درآمدی توزیع میشود. آن زمان است که میتوان گفت میتوان امیدوار بود که دیگر فقری در اقتصاد باقی نماند و هریک از اقشار جامعه حداقلهایی از زندگیشان تامین شده است.
قرار بر این است که دولت در سال 97 آنطور که در بودجهاش پیشبینی کرده منابع مالی بیشتری را برای رفع فقر مطلق اختصاص دهد. حتی قرار بود یارانه 33 میلیون نفر از افراد جامعه را حذف کند و با اختصاص آن به رفع بیکاری در راستای رفع فقر گامهای محکمتری بردارد اما این تصمیم نیز بینتیجه باقی ماند و باز هم به آینده موکول شد.
زمان زیادی از پرداخت یارانه به اقشار مختلف جامعه میگذرد اما این منابع درآمدی که به حساب خانوارها ریخته میشود تاکنون هیچگونه بازخورد مثبتی نداشته و نتوانسته حتی کوچکترین نیازهای اقشار کمدرآمد جامعه را تامین کند. حتی این حجم وسیع از نقدینگی خود مزید بر علت بوده و بر دیگر معضلات اقتصادی کشور افزوده است. واضح است نقدینگیها که بالا رود تورم نیز بالا میرود و بنابراین دستاوردهای دولتی نیز زیر سوال میرود. آنطور که به نظر میرسد حتی شرایط رو به بدتر شدن است و با بیکاری گستردهای که اقتصاد را درگیر کرده باید شاهد فقیرتر شدن تعداد بیشتری از اقشار درآمدی جامعه باشیم.
شکست سیاست های دولت
بنابراین اگر قرار بر این باشد که دولت با درآمدهای 700 هزار تومانی به جنگ فقر مطلق برود باید از همین الان این سیاست دولت را شکست خورده قلمداد کرد و حتی ذرهای نیز نمیتوان به بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی قشر فقیر جامعه امیدوار بود.
بنابراین راه چاره تنها یک چیز است، تدوین برنامههای اساسی برای اشتغال گسترده و پایدار در اقتصاد. در این صورت است که میتوان با خروج بنگاههای اقتصادی از رکود به جنگ شرایط نابسامان اقتصادی رفت و امیدوار بود که دهکهای مختلف درآمدی بتوانند حداقلهایشان را در شرایط اقتصادی کشور تامین کنند؛ در غیر این صورت رفع فقر مطلق توهمی بیش نخواهد بود.
هزینه های کمرشکن
در همین رابطه یک پژوهشگر و استاد دانشگاه خط فقر مطلق برای یک خانواده چهار نفره شهری در سال ۹۶ را حدود چهار میلیون تومان اعلام کرد و گفت: بر اساس محاسبات صورت گرفته در سالهای اخیر، ۳۳ درصد جمعیت کشور دچار «فقر مطلق» هستند.
حسین راغفر افزود: مطالعات نشان میدهد خط فقر مطلق برای مناطق محروم ۵٠ درصد مناطق شهری و حدود دو میلیون تومان است.
وی با بیان اینکه منظور دولت از فقر مطلق برای یک خانواده پنج نفره ٧٠٠ هزار تومان است، افزود: این مبلغ برای یک خانواده پنج نفره حتی تامینکننده غذایشان نیست. در حال حاضر حتی اندازه خانواده در ایران تغییر کرده و کوچکتر شده است و به میانگین چهار نفر رسیده است. خط فقر همچنین بین نقاط مختلف کشور و حتی روستاهای مختلف، متفاوت است. این استاد دانشگاه با تعریف سبد معیشتی خانوارها، بیان کرد: آنچه ما به عنوان فقر مطلق تعریف میکنیم سبد مشخصی است که باید حداقل کالاهای اساسی را در بر داشته باشند به نحوی که اگر فردی به آنها دسترسی نداشته باشد، سلامت فیزیکی، جسمانی و روحیاش به خطر بیفتد، این کالاها در همه جای دنیا پذیرفته شده و شامل غذا، مسکن، خدمات سلامت، حملونقل و... هستند. وی با اشاره به اینکه در اندازهگیری فقر معمولا به مخارج کل خانوار توجه میشود، درآمد اعلامی برای تعیین فقر مطلق را دقیق ندانست و اظهار کرد: معمولا در این روش به نحوه توزیع درآمد کمتر توجه میشود. اما نکته اینجاست که برخی از این موارد را فقط با نگاه به مخارج کل خانوار در نظر میگیرند و متوجه نمیشوند که افزایش هزینه خانوار چه آسیبهایی به آنها زده است.
این پژوهشگر و اقتصاددان در ادامه تصریح کرد: در این حالت شاید مخارج خانوار افزایش پیدا کرده باشد اما آنها فقیرتر شده باشد. اگر فقط هزینههای درمانی یک نفر بالا برود و آن را به کل مخارجش تقسیم کنیم شاید مخارجش بالاتر رفته باشد اما ممکن است این فرد، این مبلغ را با فروش فرش زیرپایش تامین کرده و دچار هزینههای کمرشکن درمان شده باشد.
راغفر در ادامه اظهار کرد: در سال ۹۱ وقتی هزینههای درمان خانوارها را محاسبه کردیم، دیدیم با محاسبه مخارج درمانی پرهزینه، ۷ درصد به خانوارهای فقیر اضافه شده است و آنها به زیر خط فقر سقوط کردهاند. این افراد چون مخارج بالایی داشتند، فقیر نبودند اما با مخارج درمانی آنها ۷ درصد به فقرا افزوده شده بود. این استاد دانشگاه نقش بیمه سلامت در کاهش فقر اقتصادی را موثر دانست و گفت: این طرح متعلق به سالهای اخیر است و در عین حال همه چیز مانند خدمات دارویی را هنوز پوشش نمیدهد اما تاثیرگذار بوده است. همزمان با اجرای این طرح ۲۰ درصد جمعیت با درآمد پایین و ۲۰ درصد افراد با درآمد بالای جمعیت وضعشان بهتر شده است و در عین حال دو گروه وسط وضعشان بدتر شده، چرا که هیچ ضابطهای برای شناسایی کسانی که قرار است از این خدمات استفاده کنند وجود ندارد و برای مردم تقاضای القایی به وجود آمده است.
6 درصد زیر خط گرسنگی
راغفر با بیان اینکه فقر آموزشی نشان میدهد که نابرابری آموزشی افزایش یافته است، ادامه داد: مطالعات ما نشان میدهد که درآمد شش درصد از جمعیت کشور هزینه غذایشان را تامین نمیکند. اسم این مرحله خط گرسنگی است و به آن معناست که درآمد یک خانوار حتی نمیتواند هزینه حتی غذایش را تامین کند. ما میدانیم که خانوارها فقط با هزینه غذا خوردن روبهرو نیستند؛ بلکه هزینههای دیگر هم مانند هزینه حملونقل، پوشاک، مسکن و... را هم دارند.
وی با بیان اینکه بخش قابل توجهی از مشکل سوءتغذیه به خاطر فقر نیست بلکه به خاطر تغذیه نامناسب ایجاد میشود، تصریح کرد: برای مثال این افراد به جای مصرف مواد ریزمغذی کافی، تنقلات مصرف میکنند. روشهای مختلفی برای محاسبه فقر وجود دارد زیرا در محاسبه فقر برخی شاخصها میتواند روی تعداد کسانی که زیر خط فقر هستند تاثیرگذار باشد اما پایینترین چیزی که در سالهای اخیر محاسبه کردهایم ۳۳ درصد جمعیت کشور دچار فقر مطلق هستند و ۶ درصد نیز دچار گرسنگی هستند که این تعداد نزدیک به ۵ میلیون نفر است.
ابهام در اشتغالزایی
این پژوهشگر با بیان اینکه اگر بگوییم سه میلیون و ۲۰۰ هزار تومان خط فقر است، اطلاعاتی ناقص را ارائه کردهایم، گفت: باید بگوییم این مبلغ برای کجا و برای چه نوع خانواری است؟ چراکه خانوارهای روستایی با خانوارهای شهری و خانوارهای شهرهای کوچک با خانوارهای شهرهای بزرگ در هزینهها و ترکیب سبد مصرفیشان متفاوت هستند بنابراین تورمی که حاصل میشود به گروههای مختلف خانوارها و به میزان متفاوتی آسیب میزند؛ اتفاقا گروههای پایین درآمدی نرخ تورم بالاتری از گروههای میانگین جامعه دارند.
راغفر در ادامه اظهار کرد: اگر بخواهیم درست برنامهریزی کنیم باید بدانیم هرموقع تورم ایجاد میشود فاصله طبقاتی گروههای پایین و بالا بیشتر میشود، چراکه آنها قادر نیستند درآمدشان را به همان نسبت بهبود دهند به همین دلیل همواره فاصلهشان بیشتر شده و دچار مشکلات عدیدهای میشوند. این استاد دانشگاه و پژوهشگر با اشاره به نقش یارانهها در کاهش میزان فقر نیز توضیح داد: وقتی در دی ماه ۸۹ پرداخت یارانه شروع شد، جز یک سال اخیر، سالانه ۴۲هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان یارانه در کشور به همه مردم پرداخت شده است. به چند دلیل پرداخت یارانه به کاهش فقر کمک نکرده است؛ اول آنکه این حجم بزرگ نقدینگی که وارد کشور میشود خودش تورمزاست و در تورم گروههای پایین بیشتر آسیب میبینند؛ دوم آنکه شیوه درست برخورد و کاهش فقر، اشتغالزایی برای خانوارهاست. به گفته راغفر افزایش تورم باعث میشود که بهانهای برای گروههای قدرت و ثروت در جامعه فراهم شود تا نرخ ارز را در کشور افرایش دهند، همین امر سبب میشود که تولید در کشور آسیب ببیند چراکه تولیدکننده بخش قابل توجهی از نهادههاست که قادر نیستند با رقبای خارجی مثل ترک و چین رقابت کنند به همین دلیل در دولتهای نهم و دهم ۱۴ هزار واحد تولیدی از صحنه فعالیت اقتصادی خارج شدند.