رئیس سازمان سراج گفت: اگر بگوییم فضای مجازی مهمترین عرصه برای جنگ نرم است، بیراه نگفتهایم، چون اینجا زبان، ذهن و اندیشه دست برتر را داشته و هر گفتمانی که قدرت بیشتری برای خلق معنا داشته باشد، برنده این جنگ است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، رئیس سازمان سراج گفت: اگر بگوییم فضای مجازی مهمترین عرصه برای جنگ نرم است، بیراه نگفتهایم، چون اینجا زبان، ذهن و اندیشه دست برتر را داشته و هر گفتمانی که قدرت بیشتری برای خلق معنا داشته باشد، برنده این جنگ است.
فضای مجازی به خصوص پس از ورود پیامرسانهای موبایلی به آن واجد ظرافتها و پیچیدگیهای فراوانی شده است. چنان که نحوه مواجهه مردم و حاکمیت ملی در کشورهای مختلف جهان با این پدیده، محور مباحثات و تبادل نظر فراوانی در میان صاحبنظران شده است.
در این باره با منصور امینی رئیس سازمان سراج و یکی از مدیران فعال در فضای مجازی به گفتوگو نشستیم. سازمان سراج نقش خود را به عنوان یک سازمان حمایتگر و شتابدهنده و نوعی انکوباتور برای فعالیتهای فضای مجازی تعریف کرده است.
به عنوان سوال نخست شما به عنوان یک فعال فضای مجازی آینده فعالیت در این فضا را چگونه میبینید؟ نگاههای مختلف در خصوص اقدام مطلوب درباره آینده فضای مجازی چیست؟
فضای مجازی در یک تعریف کلی، فضایی برای منازعه گفتمانی و جهان ذهنهاست. نوعی زندگی دوم است که هرچند واقعیت نیست، ولی واقعیتساز است. یعنی در این فضا کوشش میشود تا معانی تازهای به بسیاری از دالهای زندگی روزمره ما داده شود که این معانی به خودی خود واقعیت را شکل میدهد؛ بنابراین اگر بگوییم فضای مجازی مهمترین عرصه برای جنگ نرم است، بیراه نگفتهایم، چون اینجا زبان، ذهن و اندیشه دست برتر را داشته و هر گفتمانی که قدرت بیشتری برای خلق معنا داشته باشد، برنده این جنگ است.
در چنین عرصهای، نگاه انقلابی به فضای مجازی یک نگاه فرصت محور است. از یاد نبرید که انقلاب اسلامی یک انقلاب گفتمانی است. انقلاب اندیشه است؛ بنابراین ما از هر فضایی که در آن بتوان پیام انقلاب را بهتر منتقل کرد، حمایت میکنیم.
درباره اینکه آینده فضای مجازی چیست، مسائل مختلفی مطرح میشود. مثلا اینکه فضای مجازی درحال تولدی دیگر است و با یک انقلاب عظیم روبروست. بحثهای رایانش ابری و اینترنت اشیا و نقش آنها در آینده بهطور جدی ذهن دانشمندان و شرکتهای حوزه آیتی را مشغول کرده و فراتر از آن موضوع هوش مصنوعی، آینده زیست بوم فضای مجازی را رازآلود کرده است؛ بنابراین ما باید خود را برای جهشهای جدی در این عرصه آماده کنیم. اینجا همان جایی است که اگر نتوانیم عقبماندگیهای تاریخی را جبران کنیم، حتما زمین میخوریم و در معنابخشی به زندگی انقلابی دچار مشکل خواهیم شد. مثلا شما ببینید که اکنون موضوع پولهای مجازی، سرویسهای تجمیعی یا اینترنت ماهوارهای مطرح است. ما باید بتوانیم بر دانش مجازی تسلط یافته و در جنگ آینده که نوعی جنگ مجازی است، تکنولوژیهای روز را به خدمت تفکر انقلابی درآوریم تا نظام سرمایهداری نتواند زیست مجازی و فکری ما را استثمار کند.
اما در ارتباط با اینکه چه نگاههایی به فضای مجازی وجود دارد، باید اشاره کنم که این عرصه هم نوعی عرصه افراط و تفریط و در عین حال فرصتی برای واقعگرایی است. در نگاه افراطی، فضای مجازی به طور مطلق بد انگاشته شده و هرگونه استفاده از آن نفی میشود. شبیه این تفکر در تاریخ وجود داشته و کم نبودهاند آنها که حتی تکنولوژیهایی مانند «برق» را نفی میکرده اند. این نگاه، نگاهی ارتجاعی است که انقلاب اسلامی با آن مقابله کرد. اما در سوی دیگر یک نگاه تفریطی هم هست که معتقد است فضای مجازی یک عرصه کاملا آزاد است که بیهیچ وسواسی باید از همه مواهب آن بهره برد و اصلا خطری برای فرهنگ و هویت و اعتقادات ما ندارد. این، یک اشتباه ناشی از غربزدگی است. ما باید از اصالت هویتی خود دفاع کنیم. ما در دورهای هستیم که جدالها ذهنی است و در عرصه گفتمانی و معنابخشی جریان دارد. از این نظر، فضای مجازی یک فرصت برای انتقال دیدگاههای انقلابی است و، اما تهدید هم هست، چون جریانات رقیب هم به استحاله فرهنگی ما روی میآورند؛ بنابراین نگاه واقعبینانه به فضای مجازی، همان نگاه انقلابی است. در این نگاه، انقلابیون در فضای مجازی پیام انقلاب را صادر میکنند و نظام سلطه جهانی را به چالش میکشند و در همان حال مراقب هستند که پیامهای گفتمانی رقیب، هویت ایرانی و اسلامی ما را دچار چالش نکند.
پس، از نظر ما فضای مجازی هم فرصت است و هم تهدید، در حالتی فرصت است که ما بتوانیم یک شبکه ملی اطلاعات مبتنی بر نیازهای داخلی خود داشته باشیم و با استفاده از تکنولوژیهای روز، این شبکه را کارآمد کنیم. اما در حالتی تهدید است که یک وادادگی یا فرار از واقعیت را در مدیریت فضای مجازی شاهد بوده و ببینیم که اخلال در مدیریت فرهنگی ما، فضای مجازی را به عرصهای برای شکست جریان انقلاب تبدیل کرده است. بهترین معیار برای آنکه ببینیم مرزهای این وادادگی و یا تبدیل فضای مجازی به فرصت چیست، بیانات رهبر انقلاب است. در کلام ایشان میبینیم که در عین حال که به طلاب توصیه میشود از ظرفیتهای فضای مجازی استفاده کنند، هشدار هم داده میشود که ما باید شبکه ملی مستقلی داشته باشیم که در آن بتوانیم ضمن مراقبت از تهدیدات، از ظرفیتهای فضای مجازی استفاده کنیم.
وضعیت فعلی فضای مجازی را چگونه میبینید؟
درباره اینکه وضع امروز ما چگونه است، باید دید که از فضای مجازی چطور استفاده میکنیم. اینکه در حال حاضر یک پیامرسان بیگانه ۴۵ میلیون کاربر در داخل کشور دارد، یک مصیبت است. اینکه ۸۵ درصد جرایم سایبری کشور در همین پیامرسان بیگانه شکل میگیرد، باز یک مصیبت است. اینکه ما با تهدید اخلاقی و خطرات فرهنگی مواجه هستیم که به هشدار مراجع تقلید انجامیده است، همه نشان میدهد که به تعبیر رهبر انقلاب، فضای مجازی تبدیل به یک قتلگاه شده است.
من نمیخواهم حرفهای مسئولان ذیربط درباره فضای مجازی را تکرار کنم، اما بهطور کلی باید اشاره کنم که پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهد فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، نه فقط فرهنگ و امنیت، بلکه حتی اقتصاد ما را تهدید میکند. درباره مشکلات فرهنگی میتوان به افزایش طلاق، رشد شبکههای مستهجن و افزایش خبرسازیهای دروغ اشاره کرد. در زمینه امنیتی هم که دیدیم در دیماه چطور دشمن با تکیه بر فضای مجازی، بهمریختگی سیاسی در داخل را دنبال میکرد. یا در حادثه تروریستی تهران، همه برنامهریزیها بر اساس شبکههای اجتماعی بود. اما در حوزه اقتصادی هم فضای مجازی با گسترش پول مجازی دارد اقتصاد ما را نشانه میرود. اینها به هر دری میزنند تا ریال ایران را بیارزش کنند. زمانی با شبکههای هرمی، بعد با تحریم، حالا با پول مجازی میخواهند اقتصاد کشور را بهم بریزند و نارضایتی ایجاد کنند که باید جلوی این اتفاقات را گرفت.
البته این را اشاره کنم که در حوزه تولید محتوا کارهای خوبی در فضای مجازی صورت گرفته است. ادبیات انقلابی گسترش یافته و شفافیت سیاسی توسعه یافته است. با این وجود هنوز در زیرساختها مشکل داریم و از نظر فنی باید بیشتر بکوشیم.
با این تفاصیل، تصور میکنید در فضای مجازی در «میان مدت» و «کوتاه مدت» چگونه باید در سطح ملی هدفگذاری کرد؟ چه افقی را باید برای مواجهه کشور با این فضا تصور کنیم؟
دال مرکزی هدف فعالیت در فضای مجازی (هدف دولت، سازمانهای رسمی، غیررسمی، مردم و ...) باید شامل سه بخش باشد: ابتدا تحول و ورود هوشمندانه در این فضا به منظور راندن و تاراندن دشمن، بعد پیاده سازی شبکه ملی اطلاعات و در نهایت دستیابی به فضای مجازی بومی.
اگر این هدف را مدنظر قرار دهیم، با اشاره به وضع موجود کشور، ما باید در کوتاه مدت دشمن را از فضای مجازی برانیم و بتارانیم که لازمه آن تحول هوشمندانه است که حضرت آقا هم فرمودند. در میان مدت باید شبکه ملی اطلاعات پیاده شود و در بلند مدت فضای مجازی بومی انقلاب اسلامی را طراحی کنیم؛ مثلا ما باید به این جمعبندی و اجماع نخبگانی برسیم که پیام رسان بومی متناسب با ارزشهای انقلاب اسلامی باید چگونه باشد. پیامرسان غیرانقلابی چگونه است و مرزبندی ما با فعالیتهای نظام سرمایهداری در این عرصه چیست؟ از یاد نبریم، هدفی که باید نهایت کار ما در فضای مجازی باشد، این است که باید کشور را مهیای مواجهه درست و ایمن با انقلاب پیش رو در فضای مجازی بکنیم.
بحث شبکه ملی اطلاعات بسیار در کشور مطرح شده است. شما دقیقتر درباره شبکه ملی اطلاعات توضیح بدهید؟ این شبکه چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
در ارتباط با شبکه ملی اطلاعات از چند منظر میتوان توضیح داد. یکی تعاریف رسمی است. بنابر تعریف مصوب شورای عالی فضای مجازی عبارت است از «زیرساخت ارتباطی فضای مجازی کشور، شبکهای مبتنی بر قرارداد اینترنت به همراه سوئیچها و مسیریابها و مراکز دادهای است به صورتی که درخواستهای دسترسی داخلی برای اخذ اطلاعاتی که در مراکز داده داخلی نگهداری میشوند به هیچ وجه از طریق خارج کشور مسیریابی نشود و امکان ایجاد شبکههای اینترانت و خصوصی و امن داخلی در آن فراهم شود.»
بر این اساس شبکه ملی اطلاعات الزاماتی دارد که طبق مصوبه شورای عالی فضای مجازی عبارتند از: ۱ـ شبکهای متشکل از زیرساختهای ارتباطی با مدیریت مستقل کاملاً داخلی؛ ۲ـ شبکهای کاملاً مستقل و حفاظت شده نسبت به دیگر شبکهها (از جمله اینترنت) با امکان تعامل مدیریت شده با آنها؛ ۳ـ شبکهای با امکان عرضه انواع محتوا و خدمات ارتباطی سراسری برای آحاد مردم با تضمین کیفیت از جمله قابلیت تحرک؛ ۴ـ شبکهای با قابلیت عرضه انواع خدمات امن اعم از رمزنگاری و امضای دیجیتالی به کلیه کاربران؛ ۵ـ شبکهای با قابلیت برقراری ارتباطات امن و پایدار میان دستگاهها و مراکز حیاتی کشور؛ ۶ـ شبکهای پرظرفیت، پهنباند و با تعرفه رقابتی شامل مراکز داده و میزبانی داخلی.
یعنی هرگاه شبکه اطلاعاتی کشور واجد این الزامات باشد میتوانیم بگوییم شبکه ملی اطلاعات داریم. این شبکه بایستی ازمنظرهای مختلف فناوری، فرهنگی، امنیتی، اقتصادی و ... واجد الزامات مذکور باشد.
با این حال فراتر از این تعاریف، شبکه ملی اطلاعات باید زیستبوم ما برای زندگی در عرصه مجازی باشد. یک بستر آماده ارائه خدمات برای کارآمدسازی نظام و در عین حال مراقبت از تهدیدات دشمن.
برای تحقق این هدف، نقش دولت و شورای عالی فضای مجازی و نقش مردم و جریانات انقلابی چیست؟ هر یک چه سهمی دارند؟ و هر کدام تا چه اندازه موفق بوده اند؟
طبیعی است که، چون کار در فضای مجازی یک فعالیت مدنی است، بخش اصلی برعهده نهادهای مدنی و مردمی است. با این حال زیرساختها و مقررات گذاریها در دست دولت و نهادهای حاکمیتی است. در واقع گلوگاه اصلی آنجاست. ولی مردم و به خصوص تشکلهای مردمی مانند بسیج باید در تولید محتوا بکوشند و حتی آتش به اختیار عمل کنند. ما نباید بگوییم، چون دولت کاری نمیکند پس ما هم کاری نداشته باشیم. نه، استفاده از فرصتهای فضای مجازی و مقابله با تهدیدات آن برعهده ماست. در عرصه تولید محتوا جریان انقلاب وظیفه و نقش اصلی را برعهده دارد و باید چنان در این زمینه قدرتمند فعالیت کند که در نهایت دولتیها برای تامین بسترهای این تولید محتوا آستین بالا بزنند.
البته ما نسبت به دولت یک نقش مطالبه گرایانه داریم. ما نقد داریم که چرا دولت نتوانسته هنوز پس از چندین سال که از تاکیدات رهبر انقلاب گذشته، در زمینه ایجاد شبکه ملی اطلاعات اقدام کند. چرا ما نتوانستهایم هنوز یک شبکه داخلی داشته باشیم؟ چرا نتوانستهایم زیرساختهای لازم برای فعالیت در فضای مجازی را ایجاد کنیم؟ این نقدها جدی است.
از بین سه بخش دولت، شورا و مردم، میتوانید درباره ابعاد فعالیت مختلف مردم و جوانان انقلاب توضیحاتی ارائه کنید؟ این جبهه در کدام لایههای فضای مجازی امکان ورود دارد؟
اگر بخواهیم دسته بندی کنیم، باید بگوییم در فضای مجازی هم مانند همه عرصههای دیگر در انقلاب اسلامی، مردم همهکارهاند. مردم هستند که در حوزه محتوا انواع بازی، انیمیشن، اپلیکیشن، نرم افزار، متن، محصولات چندرسانهای و... را تولید میکنند. بعد از آن تشکلهای مردمی مانند بسیج و جریانات انقلاب برای سامان دادن به تولیدات مردمی وارد عمل میشوند و پس از آن حاکمیت باید بتواند با سیاست گذاری و بسترسازی جریان تولید محتوا، فضای مجازی را در مسیر درست هدایت کند. البته دولت نیز میبایست زیرساخت فعالیتها و شبکه ملی اطلاعات را فراهم نماید که ما در این بخش ضعف داریم.
در این جبهه مردمی، نقش سازمان فضای مجازی سراج و سازمان بسیج چیست؟
سراج یک مجموعه حمایتگر از گروههای مردمی انقلابی است. بسیج هم در راستای انجام ماموریتهای ذاتی خود به آموزش و بکارگیری بسیجیان در فعالیتهای فرهنگی اجتماعی و ... در فضای مجازی میپردازد؛ بنابراین اصل کار با مردم است و سراج و بسیج نقش پشتیبان، حامی و شتاب دهنده را دارند. این دو مجموعه؛ تربیت، آموزش و سازماندهی فعالان را در دستور کار خود قرارداده اند که منجر به ارتقای کمی و کیفی محتوای تولیدی در فضای مجازی خواهد شد.
این جریان در فضای مجازی چه دستآوردهایی داشته است؟
دستاوردها زیاد است، اما در مجموع میشود به مواردی، چون تربیت و آموزش هزاران نیروی انقلاب در فضای مجازی، تربیت چندهزار نفر مربی سواد فضای مجازی و آغاز نهضت سواد فضای مجازی، راه اندازی و طراحی کلینیکهای سلامت ذهن در فضای مجازی، تربیت ۲۰۰ نفر متخصص در ۶ دپارتمان تخصصی تحقیقات و آینده پژوهی، تولید بیش از صدها اپلیکیشن در حوزههای مورد نیاز جامعه مانند زنان و کودکان و مذهبی و...، تولید بیش از دهها بازی، تولید برنامههای تلویزیونی و رادیویی در فضای مجازی، حمایت از ایدههای نوین در حوزههای تک، برگزاری صدها نشست و نمایشگاههای تخصصی در حوزههای مختلف فضای مجازی و فراهم ساختن مقدمات حضور مردم در شبکههای اجتماعی به منظور بیرون راندن دشمن از این فضا، اشاره کرد.
به عنوان سوال پایانی با توجه به ورود به دهه پنجم انقلاب، تصور میکنید در این دهه باید چگونه به فضای مجازی و جایگاه آن بنگریم؟
دهه پنجم انقلاب باید دهه بها دادن به تکنولوژی، دانش و توسعه سرمایههای انقلاب در حوزه تولید محتوا و تقویت گفتمان انقلاب باشد. ما در دهه اول درگیر جنگ و مبارزه با تروریسم بودیم. در دهه دوم موفق شدیم زیرساختهای فیزیکی کشور که از بین رفته بود را بسازیم. در دهه سوم درگیر تثبیت سیاسی و توسعه سیاست خارجی شدیم. در دهه چهارم پیشرفتهای علمی و مبارزه اقتصادی با دشمن را شاهد بودیم و در دهه پنجم، مبارزه از جنس فضای مجازی است. ما باید بتوانیم در این عرصه پیام انقلاب را صادر کنیم. این مهمترین مبارزه است که اگر باز هم پیروز شویم، دیگر تهدیدات انقلاب ما بسیار سطحی خواهند بود.
فضای مجازی به خصوص پس از ورود پیامرسانهای موبایلی به آن واجد ظرافتها و پیچیدگیهای فراوانی شده است. چنان که نحوه مواجهه مردم و حاکمیت ملی در کشورهای مختلف جهان با این پدیده، محور مباحثات و تبادل نظر فراوانی در میان صاحبنظران شده است.
در این باره با منصور امینی رئیس سازمان سراج و یکی از مدیران فعال در فضای مجازی به گفتوگو نشستیم. سازمان سراج نقش خود را به عنوان یک سازمان حمایتگر و شتابدهنده و نوعی انکوباتور برای فعالیتهای فضای مجازی تعریف کرده است.
به عنوان سوال نخست شما به عنوان یک فعال فضای مجازی آینده فعالیت در این فضا را چگونه میبینید؟ نگاههای مختلف در خصوص اقدام مطلوب درباره آینده فضای مجازی چیست؟
فضای مجازی در یک تعریف کلی، فضایی برای منازعه گفتمانی و جهان ذهنهاست. نوعی زندگی دوم است که هرچند واقعیت نیست، ولی واقعیتساز است. یعنی در این فضا کوشش میشود تا معانی تازهای به بسیاری از دالهای زندگی روزمره ما داده شود که این معانی به خودی خود واقعیت را شکل میدهد؛ بنابراین اگر بگوییم فضای مجازی مهمترین عرصه برای جنگ نرم است، بیراه نگفتهایم، چون اینجا زبان، ذهن و اندیشه دست برتر را داشته و هر گفتمانی که قدرت بیشتری برای خلق معنا داشته باشد، برنده این جنگ است.
در چنین عرصهای، نگاه انقلابی به فضای مجازی یک نگاه فرصت محور است. از یاد نبرید که انقلاب اسلامی یک انقلاب گفتمانی است. انقلاب اندیشه است؛ بنابراین ما از هر فضایی که در آن بتوان پیام انقلاب را بهتر منتقل کرد، حمایت میکنیم.
درباره اینکه آینده فضای مجازی چیست، مسائل مختلفی مطرح میشود. مثلا اینکه فضای مجازی درحال تولدی دیگر است و با یک انقلاب عظیم روبروست. بحثهای رایانش ابری و اینترنت اشیا و نقش آنها در آینده بهطور جدی ذهن دانشمندان و شرکتهای حوزه آیتی را مشغول کرده و فراتر از آن موضوع هوش مصنوعی، آینده زیست بوم فضای مجازی را رازآلود کرده است؛ بنابراین ما باید خود را برای جهشهای جدی در این عرصه آماده کنیم. اینجا همان جایی است که اگر نتوانیم عقبماندگیهای تاریخی را جبران کنیم، حتما زمین میخوریم و در معنابخشی به زندگی انقلابی دچار مشکل خواهیم شد. مثلا شما ببینید که اکنون موضوع پولهای مجازی، سرویسهای تجمیعی یا اینترنت ماهوارهای مطرح است. ما باید بتوانیم بر دانش مجازی تسلط یافته و در جنگ آینده که نوعی جنگ مجازی است، تکنولوژیهای روز را به خدمت تفکر انقلابی درآوریم تا نظام سرمایهداری نتواند زیست مجازی و فکری ما را استثمار کند.
اما در ارتباط با اینکه چه نگاههایی به فضای مجازی وجود دارد، باید اشاره کنم که این عرصه هم نوعی عرصه افراط و تفریط و در عین حال فرصتی برای واقعگرایی است. در نگاه افراطی، فضای مجازی به طور مطلق بد انگاشته شده و هرگونه استفاده از آن نفی میشود. شبیه این تفکر در تاریخ وجود داشته و کم نبودهاند آنها که حتی تکنولوژیهایی مانند «برق» را نفی میکرده اند. این نگاه، نگاهی ارتجاعی است که انقلاب اسلامی با آن مقابله کرد. اما در سوی دیگر یک نگاه تفریطی هم هست که معتقد است فضای مجازی یک عرصه کاملا آزاد است که بیهیچ وسواسی باید از همه مواهب آن بهره برد و اصلا خطری برای فرهنگ و هویت و اعتقادات ما ندارد. این، یک اشتباه ناشی از غربزدگی است. ما باید از اصالت هویتی خود دفاع کنیم. ما در دورهای هستیم که جدالها ذهنی است و در عرصه گفتمانی و معنابخشی جریان دارد. از این نظر، فضای مجازی یک فرصت برای انتقال دیدگاههای انقلابی است و، اما تهدید هم هست، چون جریانات رقیب هم به استحاله فرهنگی ما روی میآورند؛ بنابراین نگاه واقعبینانه به فضای مجازی، همان نگاه انقلابی است. در این نگاه، انقلابیون در فضای مجازی پیام انقلاب را صادر میکنند و نظام سلطه جهانی را به چالش میکشند و در همان حال مراقب هستند که پیامهای گفتمانی رقیب، هویت ایرانی و اسلامی ما را دچار چالش نکند.
پس، از نظر ما فضای مجازی هم فرصت است و هم تهدید، در حالتی فرصت است که ما بتوانیم یک شبکه ملی اطلاعات مبتنی بر نیازهای داخلی خود داشته باشیم و با استفاده از تکنولوژیهای روز، این شبکه را کارآمد کنیم. اما در حالتی تهدید است که یک وادادگی یا فرار از واقعیت را در مدیریت فضای مجازی شاهد بوده و ببینیم که اخلال در مدیریت فرهنگی ما، فضای مجازی را به عرصهای برای شکست جریان انقلاب تبدیل کرده است. بهترین معیار برای آنکه ببینیم مرزهای این وادادگی و یا تبدیل فضای مجازی به فرصت چیست، بیانات رهبر انقلاب است. در کلام ایشان میبینیم که در عین حال که به طلاب توصیه میشود از ظرفیتهای فضای مجازی استفاده کنند، هشدار هم داده میشود که ما باید شبکه ملی مستقلی داشته باشیم که در آن بتوانیم ضمن مراقبت از تهدیدات، از ظرفیتهای فضای مجازی استفاده کنیم.
وضعیت فعلی فضای مجازی را چگونه میبینید؟
درباره اینکه وضع امروز ما چگونه است، باید دید که از فضای مجازی چطور استفاده میکنیم. اینکه در حال حاضر یک پیامرسان بیگانه ۴۵ میلیون کاربر در داخل کشور دارد، یک مصیبت است. اینکه ۸۵ درصد جرایم سایبری کشور در همین پیامرسان بیگانه شکل میگیرد، باز یک مصیبت است. اینکه ما با تهدید اخلاقی و خطرات فرهنگی مواجه هستیم که به هشدار مراجع تقلید انجامیده است، همه نشان میدهد که به تعبیر رهبر انقلاب، فضای مجازی تبدیل به یک قتلگاه شده است.
من نمیخواهم حرفهای مسئولان ذیربط درباره فضای مجازی را تکرار کنم، اما بهطور کلی باید اشاره کنم که پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهد فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، نه فقط فرهنگ و امنیت، بلکه حتی اقتصاد ما را تهدید میکند. درباره مشکلات فرهنگی میتوان به افزایش طلاق، رشد شبکههای مستهجن و افزایش خبرسازیهای دروغ اشاره کرد. در زمینه امنیتی هم که دیدیم در دیماه چطور دشمن با تکیه بر فضای مجازی، بهمریختگی سیاسی در داخل را دنبال میکرد. یا در حادثه تروریستی تهران، همه برنامهریزیها بر اساس شبکههای اجتماعی بود. اما در حوزه اقتصادی هم فضای مجازی با گسترش پول مجازی دارد اقتصاد ما را نشانه میرود. اینها به هر دری میزنند تا ریال ایران را بیارزش کنند. زمانی با شبکههای هرمی، بعد با تحریم، حالا با پول مجازی میخواهند اقتصاد کشور را بهم بریزند و نارضایتی ایجاد کنند که باید جلوی این اتفاقات را گرفت.
البته این را اشاره کنم که در حوزه تولید محتوا کارهای خوبی در فضای مجازی صورت گرفته است. ادبیات انقلابی گسترش یافته و شفافیت سیاسی توسعه یافته است. با این وجود هنوز در زیرساختها مشکل داریم و از نظر فنی باید بیشتر بکوشیم.
با این تفاصیل، تصور میکنید در فضای مجازی در «میان مدت» و «کوتاه مدت» چگونه باید در سطح ملی هدفگذاری کرد؟ چه افقی را باید برای مواجهه کشور با این فضا تصور کنیم؟
دال مرکزی هدف فعالیت در فضای مجازی (هدف دولت، سازمانهای رسمی، غیررسمی، مردم و ...) باید شامل سه بخش باشد: ابتدا تحول و ورود هوشمندانه در این فضا به منظور راندن و تاراندن دشمن، بعد پیاده سازی شبکه ملی اطلاعات و در نهایت دستیابی به فضای مجازی بومی.
اگر این هدف را مدنظر قرار دهیم، با اشاره به وضع موجود کشور، ما باید در کوتاه مدت دشمن را از فضای مجازی برانیم و بتارانیم که لازمه آن تحول هوشمندانه است که حضرت آقا هم فرمودند. در میان مدت باید شبکه ملی اطلاعات پیاده شود و در بلند مدت فضای مجازی بومی انقلاب اسلامی را طراحی کنیم؛ مثلا ما باید به این جمعبندی و اجماع نخبگانی برسیم که پیام رسان بومی متناسب با ارزشهای انقلاب اسلامی باید چگونه باشد. پیامرسان غیرانقلابی چگونه است و مرزبندی ما با فعالیتهای نظام سرمایهداری در این عرصه چیست؟ از یاد نبریم، هدفی که باید نهایت کار ما در فضای مجازی باشد، این است که باید کشور را مهیای مواجهه درست و ایمن با انقلاب پیش رو در فضای مجازی بکنیم.
بحث شبکه ملی اطلاعات بسیار در کشور مطرح شده است. شما دقیقتر درباره شبکه ملی اطلاعات توضیح بدهید؟ این شبکه چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
در ارتباط با شبکه ملی اطلاعات از چند منظر میتوان توضیح داد. یکی تعاریف رسمی است. بنابر تعریف مصوب شورای عالی فضای مجازی عبارت است از «زیرساخت ارتباطی فضای مجازی کشور، شبکهای مبتنی بر قرارداد اینترنت به همراه سوئیچها و مسیریابها و مراکز دادهای است به صورتی که درخواستهای دسترسی داخلی برای اخذ اطلاعاتی که در مراکز داده داخلی نگهداری میشوند به هیچ وجه از طریق خارج کشور مسیریابی نشود و امکان ایجاد شبکههای اینترانت و خصوصی و امن داخلی در آن فراهم شود.»
بر این اساس شبکه ملی اطلاعات الزاماتی دارد که طبق مصوبه شورای عالی فضای مجازی عبارتند از: ۱ـ شبکهای متشکل از زیرساختهای ارتباطی با مدیریت مستقل کاملاً داخلی؛ ۲ـ شبکهای کاملاً مستقل و حفاظت شده نسبت به دیگر شبکهها (از جمله اینترنت) با امکان تعامل مدیریت شده با آنها؛ ۳ـ شبکهای با امکان عرضه انواع محتوا و خدمات ارتباطی سراسری برای آحاد مردم با تضمین کیفیت از جمله قابلیت تحرک؛ ۴ـ شبکهای با قابلیت عرضه انواع خدمات امن اعم از رمزنگاری و امضای دیجیتالی به کلیه کاربران؛ ۵ـ شبکهای با قابلیت برقراری ارتباطات امن و پایدار میان دستگاهها و مراکز حیاتی کشور؛ ۶ـ شبکهای پرظرفیت، پهنباند و با تعرفه رقابتی شامل مراکز داده و میزبانی داخلی.
یعنی هرگاه شبکه اطلاعاتی کشور واجد این الزامات باشد میتوانیم بگوییم شبکه ملی اطلاعات داریم. این شبکه بایستی ازمنظرهای مختلف فناوری، فرهنگی، امنیتی، اقتصادی و ... واجد الزامات مذکور باشد.
با این حال فراتر از این تعاریف، شبکه ملی اطلاعات باید زیستبوم ما برای زندگی در عرصه مجازی باشد. یک بستر آماده ارائه خدمات برای کارآمدسازی نظام و در عین حال مراقبت از تهدیدات دشمن.
برای تحقق این هدف، نقش دولت و شورای عالی فضای مجازی و نقش مردم و جریانات انقلابی چیست؟ هر یک چه سهمی دارند؟ و هر کدام تا چه اندازه موفق بوده اند؟
طبیعی است که، چون کار در فضای مجازی یک فعالیت مدنی است، بخش اصلی برعهده نهادهای مدنی و مردمی است. با این حال زیرساختها و مقررات گذاریها در دست دولت و نهادهای حاکمیتی است. در واقع گلوگاه اصلی آنجاست. ولی مردم و به خصوص تشکلهای مردمی مانند بسیج باید در تولید محتوا بکوشند و حتی آتش به اختیار عمل کنند. ما نباید بگوییم، چون دولت کاری نمیکند پس ما هم کاری نداشته باشیم. نه، استفاده از فرصتهای فضای مجازی و مقابله با تهدیدات آن برعهده ماست. در عرصه تولید محتوا جریان انقلاب وظیفه و نقش اصلی را برعهده دارد و باید چنان در این زمینه قدرتمند فعالیت کند که در نهایت دولتیها برای تامین بسترهای این تولید محتوا آستین بالا بزنند.
البته ما نسبت به دولت یک نقش مطالبه گرایانه داریم. ما نقد داریم که چرا دولت نتوانسته هنوز پس از چندین سال که از تاکیدات رهبر انقلاب گذشته، در زمینه ایجاد شبکه ملی اطلاعات اقدام کند. چرا ما نتوانستهایم هنوز یک شبکه داخلی داشته باشیم؟ چرا نتوانستهایم زیرساختهای لازم برای فعالیت در فضای مجازی را ایجاد کنیم؟ این نقدها جدی است.
از بین سه بخش دولت، شورا و مردم، میتوانید درباره ابعاد فعالیت مختلف مردم و جوانان انقلاب توضیحاتی ارائه کنید؟ این جبهه در کدام لایههای فضای مجازی امکان ورود دارد؟
اگر بخواهیم دسته بندی کنیم، باید بگوییم در فضای مجازی هم مانند همه عرصههای دیگر در انقلاب اسلامی، مردم همهکارهاند. مردم هستند که در حوزه محتوا انواع بازی، انیمیشن، اپلیکیشن، نرم افزار، متن، محصولات چندرسانهای و... را تولید میکنند. بعد از آن تشکلهای مردمی مانند بسیج و جریانات انقلاب برای سامان دادن به تولیدات مردمی وارد عمل میشوند و پس از آن حاکمیت باید بتواند با سیاست گذاری و بسترسازی جریان تولید محتوا، فضای مجازی را در مسیر درست هدایت کند. البته دولت نیز میبایست زیرساخت فعالیتها و شبکه ملی اطلاعات را فراهم نماید که ما در این بخش ضعف داریم.
در این جبهه مردمی، نقش سازمان فضای مجازی سراج و سازمان بسیج چیست؟
سراج یک مجموعه حمایتگر از گروههای مردمی انقلابی است. بسیج هم در راستای انجام ماموریتهای ذاتی خود به آموزش و بکارگیری بسیجیان در فعالیتهای فرهنگی اجتماعی و ... در فضای مجازی میپردازد؛ بنابراین اصل کار با مردم است و سراج و بسیج نقش پشتیبان، حامی و شتاب دهنده را دارند. این دو مجموعه؛ تربیت، آموزش و سازماندهی فعالان را در دستور کار خود قرارداده اند که منجر به ارتقای کمی و کیفی محتوای تولیدی در فضای مجازی خواهد شد.
این جریان در فضای مجازی چه دستآوردهایی داشته است؟
دستاوردها زیاد است، اما در مجموع میشود به مواردی، چون تربیت و آموزش هزاران نیروی انقلاب در فضای مجازی، تربیت چندهزار نفر مربی سواد فضای مجازی و آغاز نهضت سواد فضای مجازی، راه اندازی و طراحی کلینیکهای سلامت ذهن در فضای مجازی، تربیت ۲۰۰ نفر متخصص در ۶ دپارتمان تخصصی تحقیقات و آینده پژوهی، تولید بیش از صدها اپلیکیشن در حوزههای مورد نیاز جامعه مانند زنان و کودکان و مذهبی و...، تولید بیش از دهها بازی، تولید برنامههای تلویزیونی و رادیویی در فضای مجازی، حمایت از ایدههای نوین در حوزههای تک، برگزاری صدها نشست و نمایشگاههای تخصصی در حوزههای مختلف فضای مجازی و فراهم ساختن مقدمات حضور مردم در شبکههای اجتماعی به منظور بیرون راندن دشمن از این فضا، اشاره کرد.
به عنوان سوال پایانی با توجه به ورود به دهه پنجم انقلاب، تصور میکنید در این دهه باید چگونه به فضای مجازی و جایگاه آن بنگریم؟
دهه پنجم انقلاب باید دهه بها دادن به تکنولوژی، دانش و توسعه سرمایههای انقلاب در حوزه تولید محتوا و تقویت گفتمان انقلاب باشد. ما در دهه اول درگیر جنگ و مبارزه با تروریسم بودیم. در دهه دوم موفق شدیم زیرساختهای فیزیکی کشور که از بین رفته بود را بسازیم. در دهه سوم درگیر تثبیت سیاسی و توسعه سیاست خارجی شدیم. در دهه چهارم پیشرفتهای علمی و مبارزه اقتصادی با دشمن را شاهد بودیم و در دهه پنجم، مبارزه از جنس فضای مجازی است. ما باید بتوانیم در این عرصه پیام انقلاب را صادر کنیم. این مهمترین مبارزه است که اگر باز هم پیروز شویم، دیگر تهدیدات انقلاب ما بسیار سطحی خواهند بود.