من این را بارها منتقل کردهام و گفتهام این اشکال به دولت وارد است و دولت دارد مشتریان خود را از دست میدهد. این موضوع در مورد اصل انقلاب هم صدق میکند، آن زمان مردم ۹۸ درصد به نظام جمهوری اسلامی آری گفتند اما کم کم این انسجام کمتر میشود.
به گزارش شهدای ایران، نایب رییس اول مجلس رفع حصر را موجب ایجاد وحدت و انسجام ملی میداند و با یادآوری مسوولیت رییسجمهوری به عنوان رییس شورای عالی امنیت ملی و وعدههای ایشان در زمینه رفع حصر، تاکید دارد که روحانی باید کمک کند این گره باز شود.
مسعود پزشکیان همچنین با اشاره به برخی محدودیتها برای رییس دولت اصلاحات، "خاتمی" را یک فرصت بزرگ برای مملکت میداند و میگوید: یکی از مواردی که انسجام جامعه را زیر سوال میبرد، وجود همین سوال در ذهن مردم است که چرا برخوردهای متفاوت نسبت به خاتمی و احمدینژاد وجود دارد.
به گزارش جهان نيوز، گزیده اظهارات مسعود پزشکیان در گفتوگو با ایسنا را در زیر میخوانید:
* خاتمی یک فرصت بزرگ برای مملکت است که ما میتوانیم او را تبدیل به تهدید کنیم. متاسفانه خیلی وقتها فرصتها را به تهدید تبدیل میکنیم. ما باید از تهدیدها فرصت خلق کنیم نه اینکه فرصت را تبدیل به تهدید کنیم، این برای جامعه و نسل آینده خوب نیست. تصمیمگیران و سیاستگذاران هم باید با تمام وجود این هوشیاری را داشته باشند.
* یکی از مواردی که انسجام جامعه را زیر سوال میبرد، وجود همین سوالات در ذهن مردم است که چرا برخوردهای متفاوت نسبت به خاتمی و احمدینژاد وجود دارد، مردم میبینند که ما چه کار میکنیم و چطور برخورد میکنیم، آنها سوالاتی مستقل از تحلیل ما دارند. در فضای مجازی خیلی حرفها گفته میشود و در انتخابات پیامهای روشنی به جامعه داده میشود که اگر برای آن راهحل نداشته باشیم جامعه را از خود دور میکنیم.
* من یادم نمیآید هیچ دولتی حتی دولت بنیصدر مدیرانش را به خاطر کارهای خلاف گرفته باشند حتی یک نفر از آنها را هم به خاطر کار خلاف به دادگاه نبردند در حالیکه شخص رییسجمهور کفایت سیاسیاش رد شد. همین موضوع در مورد آقایان هاشمی، موسوی و خاتمی هم صدق میکند اما اکنون برخی نزدیکان آقای احمدینژاد در زندان هستند و عدهای هم در نوبت محاکمهاند. به هر حال جامعه نوع برخورد با اینها را میبیند و قضاوتی میکنند که مستقل از قضاوتهای ماست. نباید در اینگونه برخوردها خارج از عدالت رفتار کنیم. ما باید آنچه مردم میگویند را بشنویم و گرهها را باز کنیم.
* من نمیدانم اصولگرایان به چه اصولی معتقدند که منِ پزشکیان به آن معتقد نیستم. ما زندگیمان بر اساس اصول بوده و روی آن ایستادهایم اما بدون اصلاحات نمیشود روی اصول ماند. اگر هدفی را تعیین کنیم و قرار است به آن هدف برسیم باید در نوع رفتار و عملمان تغییر ایجاد کنیم که این همان اصلاحات است و در اجتماع، سیاست، اقتصاد و فرهنگ معنا پیدا میکند. ما برای اینکه به هدفهای والای خود برسیم باید توانمندی و مهارت پیدا کنیم در غیر این صورت به آنها دست پیدا نخواهیم کرد. اصلاحطلبی و اصولگرایی موضوع روشنی است اما من اصلاحطلبی را با اصولگرایی در تقابل نمیدانم بلکه این دو را لازم و ملزوم یکدیگر میبینم. یک اصلاحطلب نمیتواند اصول نداشته باشد، حرف اینها از اصول کدام است. ما در اسلام پنج اصل داریم، مگر غیر از این اصول به چیز دیگری گرایش دارند؟
* در رابطه با آقای دکتر روحانی چه قبل و چه بعد از انتخابات من بارها گفتم که منطق حکم میکند ما هوای مشتریان خود را داشته باشیم نه اینکه با کسی که مشتری ما نیست دعوا کنیم اما اگر کسانی که مشتری ما هستند و برای ما تلاش میکنند را نتوانیم راضی نگه داریم، طبیعتا همان کسانی را هم که داریم از دست میدهیم. به هر حال گروه اول در بزنگاهها به ما مراجعه نکردند و اگر هوادارانمان را در نیابیم همینها را هم از دست میدهیم. ما در هر برخورد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باید هوای مشتریان را داشته باشیم و اول باید هوای کسانی که کنارمان هستند را داشته باشیم. به نظرم دولت در این زمینه خوب عمل نمیکند و هوای مشتریانش را ندارد و اشکال همین جاست.
* من این را بارها منتقل کردهام و گفتهام این اشکال به دولت وارد است و دولت دارد مشتریان خود را از دست میدهد. این موضوع در مورد اصل انقلاب هم صدق میکند، آن زمان مردم ۹۸ درصد به نظام جمهوری اسلامی آری گفتند اما کم کم این انسجام کمتر میشود. ما باید به خودمان بیاییم و هوای مردم را داشته باشیم و خدمتگزار آنها باشیم و در ارائه خدمت به آنها تفاوتی قائل نشویم. متاسفانه ما نسبت به ۹۸ درصد اولیه مشتریانمان را از دست دادهایم، این نشان میدهد اتفاقاتی افتاده است.
مسعود پزشکیان همچنین با اشاره به برخی محدودیتها برای رییس دولت اصلاحات، "خاتمی" را یک فرصت بزرگ برای مملکت میداند و میگوید: یکی از مواردی که انسجام جامعه را زیر سوال میبرد، وجود همین سوال در ذهن مردم است که چرا برخوردهای متفاوت نسبت به خاتمی و احمدینژاد وجود دارد.
به گزارش جهان نيوز، گزیده اظهارات مسعود پزشکیان در گفتوگو با ایسنا را در زیر میخوانید:
* خاتمی یک فرصت بزرگ برای مملکت است که ما میتوانیم او را تبدیل به تهدید کنیم. متاسفانه خیلی وقتها فرصتها را به تهدید تبدیل میکنیم. ما باید از تهدیدها فرصت خلق کنیم نه اینکه فرصت را تبدیل به تهدید کنیم، این برای جامعه و نسل آینده خوب نیست. تصمیمگیران و سیاستگذاران هم باید با تمام وجود این هوشیاری را داشته باشند.
* یکی از مواردی که انسجام جامعه را زیر سوال میبرد، وجود همین سوالات در ذهن مردم است که چرا برخوردهای متفاوت نسبت به خاتمی و احمدینژاد وجود دارد، مردم میبینند که ما چه کار میکنیم و چطور برخورد میکنیم، آنها سوالاتی مستقل از تحلیل ما دارند. در فضای مجازی خیلی حرفها گفته میشود و در انتخابات پیامهای روشنی به جامعه داده میشود که اگر برای آن راهحل نداشته باشیم جامعه را از خود دور میکنیم.
* من یادم نمیآید هیچ دولتی حتی دولت بنیصدر مدیرانش را به خاطر کارهای خلاف گرفته باشند حتی یک نفر از آنها را هم به خاطر کار خلاف به دادگاه نبردند در حالیکه شخص رییسجمهور کفایت سیاسیاش رد شد. همین موضوع در مورد آقایان هاشمی، موسوی و خاتمی هم صدق میکند اما اکنون برخی نزدیکان آقای احمدینژاد در زندان هستند و عدهای هم در نوبت محاکمهاند. به هر حال جامعه نوع برخورد با اینها را میبیند و قضاوتی میکنند که مستقل از قضاوتهای ماست. نباید در اینگونه برخوردها خارج از عدالت رفتار کنیم. ما باید آنچه مردم میگویند را بشنویم و گرهها را باز کنیم.
* من نمیدانم اصولگرایان به چه اصولی معتقدند که منِ پزشکیان به آن معتقد نیستم. ما زندگیمان بر اساس اصول بوده و روی آن ایستادهایم اما بدون اصلاحات نمیشود روی اصول ماند. اگر هدفی را تعیین کنیم و قرار است به آن هدف برسیم باید در نوع رفتار و عملمان تغییر ایجاد کنیم که این همان اصلاحات است و در اجتماع، سیاست، اقتصاد و فرهنگ معنا پیدا میکند. ما برای اینکه به هدفهای والای خود برسیم باید توانمندی و مهارت پیدا کنیم در غیر این صورت به آنها دست پیدا نخواهیم کرد. اصلاحطلبی و اصولگرایی موضوع روشنی است اما من اصلاحطلبی را با اصولگرایی در تقابل نمیدانم بلکه این دو را لازم و ملزوم یکدیگر میبینم. یک اصلاحطلب نمیتواند اصول نداشته باشد، حرف اینها از اصول کدام است. ما در اسلام پنج اصل داریم، مگر غیر از این اصول به چیز دیگری گرایش دارند؟
* در رابطه با آقای دکتر روحانی چه قبل و چه بعد از انتخابات من بارها گفتم که منطق حکم میکند ما هوای مشتریان خود را داشته باشیم نه اینکه با کسی که مشتری ما نیست دعوا کنیم اما اگر کسانی که مشتری ما هستند و برای ما تلاش میکنند را نتوانیم راضی نگه داریم، طبیعتا همان کسانی را هم که داریم از دست میدهیم. به هر حال گروه اول در بزنگاهها به ما مراجعه نکردند و اگر هوادارانمان را در نیابیم همینها را هم از دست میدهیم. ما در هر برخورد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باید هوای مشتریان را داشته باشیم و اول باید هوای کسانی که کنارمان هستند را داشته باشیم. به نظرم دولت در این زمینه خوب عمل نمیکند و هوای مشتریانش را ندارد و اشکال همین جاست.
* من این را بارها منتقل کردهام و گفتهام این اشکال به دولت وارد است و دولت دارد مشتریان خود را از دست میدهد. این موضوع در مورد اصل انقلاب هم صدق میکند، آن زمان مردم ۹۸ درصد به نظام جمهوری اسلامی آری گفتند اما کم کم این انسجام کمتر میشود. ما باید به خودمان بیاییم و هوای مردم را داشته باشیم و خدمتگزار آنها باشیم و در ارائه خدمت به آنها تفاوتی قائل نشویم. متاسفانه ما نسبت به ۹۸ درصد اولیه مشتریانمان را از دست دادهایم، این نشان میدهد اتفاقاتی افتاده است.