حجت الاسلام پناهیان می گوید: اعتکاف یعنی داوطلب شدن برای دریافت امر خدا. اعتکاف یعنی شکوفا شدن فطرت و دریافتن زیبایی امر و بیرون آمدن از بلاتکلیفی عبد.
شهدای ایران: اگر کسی عبادت را با یک هدف نازل انجام دهد به همان میزان از ارزش عبادتش
کم خواهد شد. مثلاً برخی بهاشتباه هدف از عبادت را اخلاق در نظر
میگیرند. باید گفت اخلاق در حد و اندازههایی نیست که هدف عالی عبادت
قرار گیرد.
حیوانات هم گاهی از این اخلاق بهرهمندند چراکه امام صادق (ع) دو صفت برجسته اخلاقی صبر و شکر را به سگان مدینه نسبت می دهند. (هَکَذَا تَفْعَلُ الْکِلَابُ عِنْدَنَا؛ مستدرک، ج۱۱، ص۲۲۰)
اخلاق اتفاق خوبی است که در مسیر راه بندگی رخ میدهد و ربطی به هدف بندگی ندارد؛ حتی بدون بندگی هم میشود؛ انسان اخلاق خوبی داشته باشد.
بنابر نقلی، ابن ملجم در یک نگاه ساده، ناگهان مهربانی و دلسوزی به بازماندگان و یتیمان جنگ نهروان در او شعلهور شد و تصمیم گرفت امیرالمؤمنین را به شهادت برساند.(فَتَرَحَّمُوا عَلَیْهِم؛ اعلام الوری/ ص۱۹۹)
برخی هدف خود از عبادت را هدفی پایینتر از اخلاق قرار میدهند؛ که عبارت است از آرامش! مثلا برخی روانشناسان میگویند اگر عبادت؛ مایۀ آرامش تو است؛ پس عبادت کن؛ مهم آرامش تو است. اما نه آرام شدن نمیتواند هدف از بندگی باشد. هدف بالاتر از اینهاست.
هدف از عبادت؛ همان هدف زندگی است که فرمود: ای انسان تو بهسوی ربّ خودت می روی که رنج میکشی؛ و چه رنجی! و نهایتاً به ملاقات خدا خواهی رسید. «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ»(الانشقاق؛۶)
هدف ما ملاقات باخداست؛ و این بزرگترین اتفاق زندگی ماست و او بزرگترین کسی است که ما قرار است به ملاقات او برویم. لذت دیدن او هرگز تمام نمیشود به همین دلیل عمر جاودانه به ما داده است.
لذت دیدن او، از لذت دیدن همه دیدنیها که او خلق کرده بیشتر است. مستی بوی او؛ از تمام عطرهای عالم بیشتر است. او همه این عالم را آیت خود قرار داده است. تمام لذتهای عالم نشانی از اوست. خودش چیز دیگری است.
عبادت از فرصتهای استثنایی است تا مستقیم با خودش حرف بزنی و ملاقات را تمرین کنی. لذا اعتکاف فرصتی است که این ملاقات صورت گیرد.
اعتکاف یعنی زمان متراکم برای درک معانی بلند
به گزراش مهر، حجت الاسلام پناهیان در مورد اعتکاف می گوید: اعتکاف یعنی: زمان میخواهد تا انسان برخی از معانی را درک کند. سه روز یعنی زمان متراکم. همانطور که برنامههای روزانه و مستمر یعنی زمان مداوم. اینها هر کدام به نوعی اثر دارند. هم لازم است انسان کارهای خوبش را در زمان مداوم انجام دهد تا اثربخش باشد. و هم لازم است گاهی زمان متراکم صرف بهبود حال خویش کند تا موثر واقع شود. برای مداوای برخی از بیماریهای جسمی هم همین کار را انجام میدهند: گاهی برنامۀ دارویی مداوم و گاهی که کار سخت شده باشد برنامۀ دارویی متراکم.
اعتکاف؛ یعنی وقت گذاشتن برای کشف رابطه با خدا
وی ادامه می دهد: اعتکاف یعنی وقت گذاشتن برای کشف رابطه با خدا . نباید نوک زد! باید وقت گذاشت. اعتکاف به همین دلیل ویژه است. انسان سه روز «وقت» میگذارد، سه روز دنبال صاحب خانه میگردد و زمزمهاش این است که ای خدایی که نمیبینمت، نمییابمت، نمیچشمت! تو کجا هستی؟! چگونه با من ارتباط برقرار خواهی کرد؟! کِی وجود تو را بیشتر لمس خواهم کرد؟! کِی حضور تو را بیشتر حس خواهم کرد؟! کِی میفهمم تو چگونه هستی؟!
اعتکاف؛ فرصتی برای تجدید قوا و آمادگی مجدد برای حضور در خط مقدم
این کارشناس دینی می افزاید: اعتکاف، فضای مناسبی را برای تجدید قوای معنوی فراهم میکند تا بتوان در فضای مناسب و آرامی که ایجاد میکند به بازیابی قوای ازدست رفته همت گماشت. فضای اعتکاف میتواند شبیه فضایی باشد که در دوران دفاع مقدس بین دو عملیات ایجاد میشد. فضایی که در آن خطرات خط مقدم وجود نداشت و امنیت ایجاد شده، مقدمه تفکری عمیق میشد و البته کسب آمادگی مجدد برای حضور مجدد در خط مقدم. در شرایط امروزی نیز کسی که خودش را در حال مبارزه با جبهه باطل میبیند، نیازمند شرایطی است که به تجدید قوا پرداخته و مجدداً به عرصه مبارزه برگردد.
معتکف دارد با جان خود بازی میکند
وی می گوید: اعتکاف اصرار برای ملاقات خداست. و این کار، کودکانه نیست. این اصرار برای ملاقات هم باید به ما بیاید. به رزمندگان جهادگر میآمد که طالب شهادت باشند. معتکف باید وصیتنامهاش را نوشته باشد؛ مسجد محل نماز است و نماز محل ملاقات با خدا و تمرین و تمنای دیدار او. معتکف دارد با جان خود بازی میکند. کسی که تجربۀ اعتکاف دارد و تمنّای اقامت در دیار حضرت دوست دیگر از مرگ نمیهراسد. البته هرکس اینچنین باشد، زیاد به یاد این ملاقات خواهد بود، اعمال او نیکو شده و عمرش طولانی خواهد شد. ولی اعتکاف آمادگی برای اقامت ابدی در محضر خداست.
اعتکاف نقشه ایی برای غربتزدایی
پناهیان معتقد است: اعتکاف نقشهای بود که برای آشنایی و یا غربتزدایی ما با خانۀ خدا طراحی شده بود. و تو پس از اعتکاف میفهمی همانقدر که به خانۀ خانوادگی خودت نیازمند بودهای، به این کاشانۀ کردگار عالم هم نیازمند هستی؛ بلکه بیشتر. و ما باید یک روزی با خانۀ خودمان آشنا میشدیم.
اعتکاف تمرین عجیب رعایت جمع و حفاظت از تنهایی است
وی می گوید: اعتکاف تمرین دست جمعیِ عبادت فردی است. و یافتن گمشدۀ خویشتن در میان جمع. پس باید مراقب بود که در مسجد و در جمع مؤمنان، خودت را گم نکنی و تنها به دیگران مشغول نشوی که تازه باید خودت را پیدا کنی و از او جدا نشوی. و مواظبت کن که جمع را مراعات کنی که تو تنها نیستی. تنها خود را دیدن در کنار دیگران عین خودخواهی است و رعایت جمع در عین حفاظت از تنهایی تمرین خداخواهی. اعتکاف تمرین عجیب رعایت جمع و حفاظت از تنهایی است.
اعتکاف یعنی تلاشی برای درک سجده
این کارشناس دینی اظهار می دارد: اعتکاف یعنی مقیم شدن در محل ٍنماز. و اگر اوج نماز در سجده است، اعتکاف یعنی اقامت در محل سجده. مگر این نقطۀ نورانی حیات بشر چه عظمتی دارد که تمام عمر ما باید صرف فهمیدن آن شود؟ اعتکاف یعنی تلاشی برای درک سجده. برای درک هر چیزی باید به محل آن رفت تا بتوان آن را از نزدیک مشاهده کرد. مسجد یعنی محل سجده.
اعتکاف دورۀ فشردۀ تمرین آداب مراوده با مؤمنان است/ اعتکاف یعنی نرجیم و نرنجانیم
وی می افزاید: اعتکاف دورۀ فشردۀ تمرین آداب مراوده با مؤمنان است: در رفاقت دلپاک باشیم و در سلام پیشدستی کنیم. نرنجیم و نرنجانیم. از کسی مقابل صورتش تعریف و تمجید نکنیم و از کسی پشت سرش غیبت ننماییم. تحمل کنیم و خود را تحمیل نسازیم. بوی بد دهان روزهدار را به یاد داشته باشیم که یکی از زمینههای حرف نزدن با بغلدستی است. قبل از ورود به مسجد استحمام کرده باشیم و بعد از آن به پیراسته بودن اهتمام ورزیم. از گریهها و مویههای دیگران مشمئز نشویم و از خندهها و سربههواییهای اطرافیان ملول نشویم.
اعتکاف فرصت فاصله گرفتن از دنیا برای دیدن آن به صورت دقیق و عالمانه
وی معتقد است: وقتی که شما در اعتکاف، خودتان را در مسجد محصور کردید. و از زندگی عادی دنیا خارج شدید، انگار یک فرصتی به شما داده شده که از دنیا فاصله بگیرید و به دنیا نگاه کنید.
وی می گوید: تا ما غرق دنیا هستیم نمی توانیم عمیقا دنیا را مطالعه کنیم. آدم باید از دنیا بیرون بیاید آنگاه یک نگاه به دنیا بیندازد. دنیا را با همهی نواقص و عدم تناسبی که با روح ما دارد و با همهی سختی ها و صعوبتها نگاه کند. چون تا زمانی که انسان در دنیا دارد زندگی میکند،آن قدر سرگرم تصاحب دنیاست و درگیر مسابقه با اطرافیانش برای به دست آوردن دنیاست که اصلا وقت نمی کند ریخت زشت و کریه دنیا را ببیند.
پناهیان تصریح می کند: اعتکاف به شما این امکان را می دهد که با فاصله گرفتن از دنیا، یک بار دیگر به صورت دقیق و عالمانه به دنیا نظر بندازی و به خودت بگویی آیا می ارزد برای این، خودم را هزینه کنم؟!
اعتکاف یعنی شکوفا شدن فطرت/ اعتکاف چه فرهنگی ایجاد میکند؟
وی ادامه می دهد: اعتکاف یعنی داوطلب شدن برای دریافت امر خدا. اعتکاف یعنی شکوفا شدن فطرت و دریافتن زیبایی امر و بیرون آمدن از بلاتکلیفی عبد. اعتکاف یعنی به اشارۀ او آمدن و به امر او رسیدن و به اذن او رفتن.
وی توصیه می کند: از اعتکاف که بیرون رفتید فرهنگ اعتکاف را نیز با خودتان ببرید. منظورم از فرهنگ، روحیه و نگرشی است که اعتکاف میتواند برای انسان ایجاد نماید، و در جمع معتکفین جریان پیدا میکند. فرهنگ اعتکاف این است که بگویی: این قیمتی ندارد که «من» چون میل دارم، کار خوبی را انجام دهم. قیمتیتر آن است که اساساً «من» و میل «من» وجود نداشته باشد، بلکه تنها امر خدا باشد که مرا به کار خوب وادار میکند. این معنای بندگی است.
شب ماندن در مسجد مکروه است مگر برای اعتکاف؛ چرا؟
پناهیان بر این باور است: مسجد محل عبادت است نه محل سکونت، اما در جریان اعتکاف میآیی، و هرچند برای مدت سه روز، ولی در مسجد مقیم میشوی. دو روز خود را اسیر میکنی تا روز سوم دستگیرت کنند تا دستگیری شوی. تمام ساعات شبانه روز خود را مقید میکنی که در محیط مسجد تنفس کنی. از چهار دیواری محراب بیرون نمیروی، و پا از زیر سقف گنبد دوّار خانۀ خدا بیرون نمیگذاری. چرا؟
وی ادامه می دهد: گویی میخواهی از مسجد چیزهایی ببینی که دیگران آن را نمیبینند؛ دیگرانی که میآیند و نماز میخوانند و میروند. شب ماندن در مسجد مکروه است مگر برای اعتکاف. از این فرصت استفاده میکنی تا خوابیدن مسجد را تجربه کنی. گویی این، به بیداری منجر میشود. انگار مسجد قسمتهای پنهانی دارد که وقتی مدتی در آن میمانی آنها را مییابی. میمانی تا بقیه بروند و منتظر مینشینی تا مسجد باطن خودش را به تو نشان دهد.
وی می افزاید: میخواهی ببینی بالاخره خانۀ خدا با جاهای دیگر چه فرقی دارد؟ آیا خدایی که همه جا هست، در خانهاش بیشتر حضور دارد؟ آیا در و دیوار مسجد به مرور با تو حرف خواهند زد؟ عالم غیب همیشه غیب است اما شاید اگر کنار متصلترین مکان به عالم غیب اقامت کنی کمی از غیبِ وجودش را به تو نشان دهد.
چرا بعد از اعتکاف معمولا همۀ امور سهلتر میشود؟
وی معتقد است: هرچه انسان با اختیار خود ـ البته نه خودسر، بلکه با اذن پروردگار و تحت امر او ـ از دنیا فاصله میگیرد، دنیایش هم راحتتر میشود. عبور از سختیهای دنیا هم برای او سهلتر میشود. مانند روزه، که در آن با اختیار نمیخوری و نمیآشامی و در نتیجه دستگاه گوارشت سالمتر میشود و سلامتت بیشتر تضمین میگردد. اعتکاف یعنی سه روز روزه گرفتن از دنیا. روزه گرفتن از شهر و کوچه و بازار. روزه گرفتن از خانه و کار. روزه گرفتن از اهل و عیال. بعد که برمیگردی همۀ امور سهلتر میشود.
حیوانات هم گاهی از این اخلاق بهرهمندند چراکه امام صادق (ع) دو صفت برجسته اخلاقی صبر و شکر را به سگان مدینه نسبت می دهند. (هَکَذَا تَفْعَلُ الْکِلَابُ عِنْدَنَا؛ مستدرک، ج۱۱، ص۲۲۰)
اخلاق اتفاق خوبی است که در مسیر راه بندگی رخ میدهد و ربطی به هدف بندگی ندارد؛ حتی بدون بندگی هم میشود؛ انسان اخلاق خوبی داشته باشد.
بنابر نقلی، ابن ملجم در یک نگاه ساده، ناگهان مهربانی و دلسوزی به بازماندگان و یتیمان جنگ نهروان در او شعلهور شد و تصمیم گرفت امیرالمؤمنین را به شهادت برساند.(فَتَرَحَّمُوا عَلَیْهِم؛ اعلام الوری/ ص۱۹۹)
برخی هدف خود از عبادت را هدفی پایینتر از اخلاق قرار میدهند؛ که عبارت است از آرامش! مثلا برخی روانشناسان میگویند اگر عبادت؛ مایۀ آرامش تو است؛ پس عبادت کن؛ مهم آرامش تو است. اما نه آرام شدن نمیتواند هدف از بندگی باشد. هدف بالاتر از اینهاست.
هدف از عبادت؛ همان هدف زندگی است که فرمود: ای انسان تو بهسوی ربّ خودت می روی که رنج میکشی؛ و چه رنجی! و نهایتاً به ملاقات خدا خواهی رسید. «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ»(الانشقاق؛۶)
هدف ما ملاقات باخداست؛ و این بزرگترین اتفاق زندگی ماست و او بزرگترین کسی است که ما قرار است به ملاقات او برویم. لذت دیدن او هرگز تمام نمیشود به همین دلیل عمر جاودانه به ما داده است.
لذت دیدن او، از لذت دیدن همه دیدنیها که او خلق کرده بیشتر است. مستی بوی او؛ از تمام عطرهای عالم بیشتر است. او همه این عالم را آیت خود قرار داده است. تمام لذتهای عالم نشانی از اوست. خودش چیز دیگری است.
عبادت از فرصتهای استثنایی است تا مستقیم با خودش حرف بزنی و ملاقات را تمرین کنی. لذا اعتکاف فرصتی است که این ملاقات صورت گیرد.
اعتکاف یعنی زمان متراکم برای درک معانی بلند
به گزراش مهر، حجت الاسلام پناهیان در مورد اعتکاف می گوید: اعتکاف یعنی: زمان میخواهد تا انسان برخی از معانی را درک کند. سه روز یعنی زمان متراکم. همانطور که برنامههای روزانه و مستمر یعنی زمان مداوم. اینها هر کدام به نوعی اثر دارند. هم لازم است انسان کارهای خوبش را در زمان مداوم انجام دهد تا اثربخش باشد. و هم لازم است گاهی زمان متراکم صرف بهبود حال خویش کند تا موثر واقع شود. برای مداوای برخی از بیماریهای جسمی هم همین کار را انجام میدهند: گاهی برنامۀ دارویی مداوم و گاهی که کار سخت شده باشد برنامۀ دارویی متراکم.
اعتکاف؛ یعنی وقت گذاشتن برای کشف رابطه با خدا
وی ادامه می دهد: اعتکاف یعنی وقت گذاشتن برای کشف رابطه با خدا . نباید نوک زد! باید وقت گذاشت. اعتکاف به همین دلیل ویژه است. انسان سه روز «وقت» میگذارد، سه روز دنبال صاحب خانه میگردد و زمزمهاش این است که ای خدایی که نمیبینمت، نمییابمت، نمیچشمت! تو کجا هستی؟! چگونه با من ارتباط برقرار خواهی کرد؟! کِی وجود تو را بیشتر لمس خواهم کرد؟! کِی حضور تو را بیشتر حس خواهم کرد؟! کِی میفهمم تو چگونه هستی؟!
اعتکاف؛ فرصتی برای تجدید قوا و آمادگی مجدد برای حضور در خط مقدم
این کارشناس دینی می افزاید: اعتکاف، فضای مناسبی را برای تجدید قوای معنوی فراهم میکند تا بتوان در فضای مناسب و آرامی که ایجاد میکند به بازیابی قوای ازدست رفته همت گماشت. فضای اعتکاف میتواند شبیه فضایی باشد که در دوران دفاع مقدس بین دو عملیات ایجاد میشد. فضایی که در آن خطرات خط مقدم وجود نداشت و امنیت ایجاد شده، مقدمه تفکری عمیق میشد و البته کسب آمادگی مجدد برای حضور مجدد در خط مقدم. در شرایط امروزی نیز کسی که خودش را در حال مبارزه با جبهه باطل میبیند، نیازمند شرایطی است که به تجدید قوا پرداخته و مجدداً به عرصه مبارزه برگردد.
معتکف دارد با جان خود بازی میکند
وی می گوید: اعتکاف اصرار برای ملاقات خداست. و این کار، کودکانه نیست. این اصرار برای ملاقات هم باید به ما بیاید. به رزمندگان جهادگر میآمد که طالب شهادت باشند. معتکف باید وصیتنامهاش را نوشته باشد؛ مسجد محل نماز است و نماز محل ملاقات با خدا و تمرین و تمنای دیدار او. معتکف دارد با جان خود بازی میکند. کسی که تجربۀ اعتکاف دارد و تمنّای اقامت در دیار حضرت دوست دیگر از مرگ نمیهراسد. البته هرکس اینچنین باشد، زیاد به یاد این ملاقات خواهد بود، اعمال او نیکو شده و عمرش طولانی خواهد شد. ولی اعتکاف آمادگی برای اقامت ابدی در محضر خداست.
اعتکاف نقشه ایی برای غربتزدایی
پناهیان معتقد است: اعتکاف نقشهای بود که برای آشنایی و یا غربتزدایی ما با خانۀ خدا طراحی شده بود. و تو پس از اعتکاف میفهمی همانقدر که به خانۀ خانوادگی خودت نیازمند بودهای، به این کاشانۀ کردگار عالم هم نیازمند هستی؛ بلکه بیشتر. و ما باید یک روزی با خانۀ خودمان آشنا میشدیم.
اعتکاف تمرین عجیب رعایت جمع و حفاظت از تنهایی است
وی می گوید: اعتکاف تمرین دست جمعیِ عبادت فردی است. و یافتن گمشدۀ خویشتن در میان جمع. پس باید مراقب بود که در مسجد و در جمع مؤمنان، خودت را گم نکنی و تنها به دیگران مشغول نشوی که تازه باید خودت را پیدا کنی و از او جدا نشوی. و مواظبت کن که جمع را مراعات کنی که تو تنها نیستی. تنها خود را دیدن در کنار دیگران عین خودخواهی است و رعایت جمع در عین حفاظت از تنهایی تمرین خداخواهی. اعتکاف تمرین عجیب رعایت جمع و حفاظت از تنهایی است.
اعتکاف یعنی تلاشی برای درک سجده
این کارشناس دینی اظهار می دارد: اعتکاف یعنی مقیم شدن در محل ٍنماز. و اگر اوج نماز در سجده است، اعتکاف یعنی اقامت در محل سجده. مگر این نقطۀ نورانی حیات بشر چه عظمتی دارد که تمام عمر ما باید صرف فهمیدن آن شود؟ اعتکاف یعنی تلاشی برای درک سجده. برای درک هر چیزی باید به محل آن رفت تا بتوان آن را از نزدیک مشاهده کرد. مسجد یعنی محل سجده.
اعتکاف دورۀ فشردۀ تمرین آداب مراوده با مؤمنان است/ اعتکاف یعنی نرجیم و نرنجانیم
وی می افزاید: اعتکاف دورۀ فشردۀ تمرین آداب مراوده با مؤمنان است: در رفاقت دلپاک باشیم و در سلام پیشدستی کنیم. نرنجیم و نرنجانیم. از کسی مقابل صورتش تعریف و تمجید نکنیم و از کسی پشت سرش غیبت ننماییم. تحمل کنیم و خود را تحمیل نسازیم. بوی بد دهان روزهدار را به یاد داشته باشیم که یکی از زمینههای حرف نزدن با بغلدستی است. قبل از ورود به مسجد استحمام کرده باشیم و بعد از آن به پیراسته بودن اهتمام ورزیم. از گریهها و مویههای دیگران مشمئز نشویم و از خندهها و سربههواییهای اطرافیان ملول نشویم.
اعتکاف فرصت فاصله گرفتن از دنیا برای دیدن آن به صورت دقیق و عالمانه
وی معتقد است: وقتی که شما در اعتکاف، خودتان را در مسجد محصور کردید. و از زندگی عادی دنیا خارج شدید، انگار یک فرصتی به شما داده شده که از دنیا فاصله بگیرید و به دنیا نگاه کنید.
وی می گوید: تا ما غرق دنیا هستیم نمی توانیم عمیقا دنیا را مطالعه کنیم. آدم باید از دنیا بیرون بیاید آنگاه یک نگاه به دنیا بیندازد. دنیا را با همهی نواقص و عدم تناسبی که با روح ما دارد و با همهی سختی ها و صعوبتها نگاه کند. چون تا زمانی که انسان در دنیا دارد زندگی میکند،آن قدر سرگرم تصاحب دنیاست و درگیر مسابقه با اطرافیانش برای به دست آوردن دنیاست که اصلا وقت نمی کند ریخت زشت و کریه دنیا را ببیند.
پناهیان تصریح می کند: اعتکاف به شما این امکان را می دهد که با فاصله گرفتن از دنیا، یک بار دیگر به صورت دقیق و عالمانه به دنیا نظر بندازی و به خودت بگویی آیا می ارزد برای این، خودم را هزینه کنم؟!
اعتکاف یعنی شکوفا شدن فطرت/ اعتکاف چه فرهنگی ایجاد میکند؟
وی ادامه می دهد: اعتکاف یعنی داوطلب شدن برای دریافت امر خدا. اعتکاف یعنی شکوفا شدن فطرت و دریافتن زیبایی امر و بیرون آمدن از بلاتکلیفی عبد. اعتکاف یعنی به اشارۀ او آمدن و به امر او رسیدن و به اذن او رفتن.
وی توصیه می کند: از اعتکاف که بیرون رفتید فرهنگ اعتکاف را نیز با خودتان ببرید. منظورم از فرهنگ، روحیه و نگرشی است که اعتکاف میتواند برای انسان ایجاد نماید، و در جمع معتکفین جریان پیدا میکند. فرهنگ اعتکاف این است که بگویی: این قیمتی ندارد که «من» چون میل دارم، کار خوبی را انجام دهم. قیمتیتر آن است که اساساً «من» و میل «من» وجود نداشته باشد، بلکه تنها امر خدا باشد که مرا به کار خوب وادار میکند. این معنای بندگی است.
شب ماندن در مسجد مکروه است مگر برای اعتکاف؛ چرا؟
پناهیان بر این باور است: مسجد محل عبادت است نه محل سکونت، اما در جریان اعتکاف میآیی، و هرچند برای مدت سه روز، ولی در مسجد مقیم میشوی. دو روز خود را اسیر میکنی تا روز سوم دستگیرت کنند تا دستگیری شوی. تمام ساعات شبانه روز خود را مقید میکنی که در محیط مسجد تنفس کنی. از چهار دیواری محراب بیرون نمیروی، و پا از زیر سقف گنبد دوّار خانۀ خدا بیرون نمیگذاری. چرا؟
وی ادامه می دهد: گویی میخواهی از مسجد چیزهایی ببینی که دیگران آن را نمیبینند؛ دیگرانی که میآیند و نماز میخوانند و میروند. شب ماندن در مسجد مکروه است مگر برای اعتکاف. از این فرصت استفاده میکنی تا خوابیدن مسجد را تجربه کنی. گویی این، به بیداری منجر میشود. انگار مسجد قسمتهای پنهانی دارد که وقتی مدتی در آن میمانی آنها را مییابی. میمانی تا بقیه بروند و منتظر مینشینی تا مسجد باطن خودش را به تو نشان دهد.
وی می افزاید: میخواهی ببینی بالاخره خانۀ خدا با جاهای دیگر چه فرقی دارد؟ آیا خدایی که همه جا هست، در خانهاش بیشتر حضور دارد؟ آیا در و دیوار مسجد به مرور با تو حرف خواهند زد؟ عالم غیب همیشه غیب است اما شاید اگر کنار متصلترین مکان به عالم غیب اقامت کنی کمی از غیبِ وجودش را به تو نشان دهد.
چرا بعد از اعتکاف معمولا همۀ امور سهلتر میشود؟
وی معتقد است: هرچه انسان با اختیار خود ـ البته نه خودسر، بلکه با اذن پروردگار و تحت امر او ـ از دنیا فاصله میگیرد، دنیایش هم راحتتر میشود. عبور از سختیهای دنیا هم برای او سهلتر میشود. مانند روزه، که در آن با اختیار نمیخوری و نمیآشامی و در نتیجه دستگاه گوارشت سالمتر میشود و سلامتت بیشتر تضمین میگردد. اعتکاف یعنی سه روز روزه گرفتن از دنیا. روزه گرفتن از شهر و کوچه و بازار. روزه گرفتن از خانه و کار. روزه گرفتن از اهل و عیال. بعد که برمیگردی همۀ امور سهلتر میشود.