قرار بوده وقتی ما کودتا میکنیم، آقای شریعتمداری و آقای قمی از ما حمایت کنند. برای اطمینان نزد آقای شریعتمداری رفتیم و ایشان هم ابراز تمایل به همکاری داشته و بیانش به گونهای بود که این کار خوب است.
شهدای ایران:محسن رضایی در کتاب خاطراتش به صورت مفصل به کشف کودتایی پرداخته که توسط آیت الله شریعتمداری و حامیانش در جریان بوده و از همکاری برخی کشورهای منطقه در این کودتا پرده برداشته است. در خاطرات رضایی آمده است:
تا آنجایی که به ذهنم میآید یکی دو نفر از کسانی که در کودتای سابق بودند، اشاره کرده بودند که ما با بعضی از نمایندگان آقای شریعتمداری ارتباط داشتیم و آنها هم ماجرای کودتا را به آقای شریعتمداری گفته بودند.
این(مطلب) در اسناد و مدارک کودتای نوژه(نقاب) وجود داشت و بخشی در واحد اطلاعات تهران که روی جریان راست و کودتا کار میکرد، معتقد بود هنوز بخشی از جریان کودتا فعال است، اما نه با فرماندهی و مدیریت سلطنت طلبها که در پاریس، آمریکا، ترکیه و عراق هستند، بلکه حدس میزنیم با کسانی که در حاکمیت هستند، ارتباط داشته باشند.
این گزارش بسیار خاص بود، لذا دوستان فعال شده و سرنخها را دنبال کردند تا اینکه متوجه شدیم جلسات منظمی با حضور آقای احمد عباسی داماد آقای شریعتمداری، آقای قطبزاده و چند نفر دیگر مثل مهدوی و ... برگزار میشود. با تعقیب و مراقبت و انجام شنود به این نتیجه رسیدیم باید عباسی داماد آقای شریعتمداری را دستگیر کنیم. تا اطلاعات کاملتری از ایشان به دست آوریم. همزمان، مهدوی هم دستگیر شد و اطلاعات این دو را مطابقت دادیم و برای ما مسلم شد که حادثهی خیلی مهمی در حال شکلگیری است. البته، این حادثه به اندازهی کودتای نقاب رشد نکرده و در همان مراحل اول مانده بود که ما توانستیم به آن دسترسی پیدا کنیم، منتها چون این جریان بدنهی آماده و رخم خوردهای به نام حزب خلق مسلمان داشت، میتوانست به سرعت بدنه را فعال کند و اگر این جریان دو سال ادامه پیدا میکرد، احتمالاً تمام توان قبلی فعال میشد، اما ما قبل از اینکه هسته مرکزی کودتا با سران خلق مسلمان در استانها ارتباط برقرار کند، افراد اصلی آن را گرفتیم.
آقای عباسی اعترافاتش را گفت. آقای مهدوی اعترافات خیلی وسیعتری کرد و گفت ما در تهران، قم و تبریز جلساتی داشتیم و به این نتیجه رسیده بودیم که مسائل را با آمریکاییها و کشورها منطقه مثل عربستان هماهنگ کنیم. حتی با آقای ملک عبدالله ولیعهد عربستان، قضیه را مطرح کردیم و ایشان هم در جریان است و قول کمک به ما داده است. نکته عجیب در اعترافات وی این بود که گفت: قرار بوده وقتی ما کودتا میکنیم، آقای شریعتمداری و آقای قمی هم از ما حمایت کنند. برای اطمینان نزد آقای شریعتمداری رفتیم و ایشان هم ابراز تمایل به همکاری داشته و بیانش به گونهای بود که این کار خوب است. [۱]
[۱]- راه (تاریخ شفاهی دکتر محسن رضایی)، به کوشش دکتر حسین اردستانی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۴، جلد اول. صفحه ۴۳۰.
*مشرق
تا آنجایی که به ذهنم میآید یکی دو نفر از کسانی که در کودتای سابق بودند، اشاره کرده بودند که ما با بعضی از نمایندگان آقای شریعتمداری ارتباط داشتیم و آنها هم ماجرای کودتا را به آقای شریعتمداری گفته بودند.
این(مطلب) در اسناد و مدارک کودتای نوژه(نقاب) وجود داشت و بخشی در واحد اطلاعات تهران که روی جریان راست و کودتا کار میکرد، معتقد بود هنوز بخشی از جریان کودتا فعال است، اما نه با فرماندهی و مدیریت سلطنت طلبها که در پاریس، آمریکا، ترکیه و عراق هستند، بلکه حدس میزنیم با کسانی که در حاکمیت هستند، ارتباط داشته باشند.
این گزارش بسیار خاص بود، لذا دوستان فعال شده و سرنخها را دنبال کردند تا اینکه متوجه شدیم جلسات منظمی با حضور آقای احمد عباسی داماد آقای شریعتمداری، آقای قطبزاده و چند نفر دیگر مثل مهدوی و ... برگزار میشود. با تعقیب و مراقبت و انجام شنود به این نتیجه رسیدیم باید عباسی داماد آقای شریعتمداری را دستگیر کنیم. تا اطلاعات کاملتری از ایشان به دست آوریم. همزمان، مهدوی هم دستگیر شد و اطلاعات این دو را مطابقت دادیم و برای ما مسلم شد که حادثهی خیلی مهمی در حال شکلگیری است. البته، این حادثه به اندازهی کودتای نقاب رشد نکرده و در همان مراحل اول مانده بود که ما توانستیم به آن دسترسی پیدا کنیم، منتها چون این جریان بدنهی آماده و رخم خوردهای به نام حزب خلق مسلمان داشت، میتوانست به سرعت بدنه را فعال کند و اگر این جریان دو سال ادامه پیدا میکرد، احتمالاً تمام توان قبلی فعال میشد، اما ما قبل از اینکه هسته مرکزی کودتا با سران خلق مسلمان در استانها ارتباط برقرار کند، افراد اصلی آن را گرفتیم.
آقای عباسی اعترافاتش را گفت. آقای مهدوی اعترافات خیلی وسیعتری کرد و گفت ما در تهران، قم و تبریز جلساتی داشتیم و به این نتیجه رسیده بودیم که مسائل را با آمریکاییها و کشورها منطقه مثل عربستان هماهنگ کنیم. حتی با آقای ملک عبدالله ولیعهد عربستان، قضیه را مطرح کردیم و ایشان هم در جریان است و قول کمک به ما داده است. نکته عجیب در اعترافات وی این بود که گفت: قرار بوده وقتی ما کودتا میکنیم، آقای شریعتمداری و آقای قمی هم از ما حمایت کنند. برای اطمینان نزد آقای شریعتمداری رفتیم و ایشان هم ابراز تمایل به همکاری داشته و بیانش به گونهای بود که این کار خوب است. [۱]
[۱]- راه (تاریخ شفاهی دکتر محسن رضایی)، به کوشش دکتر حسین اردستانی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۴، جلد اول. صفحه ۴۳۰.
*مشرق