عصر تا ساعت چهارو نيم در دفترم كار كردم. به خانه آمدم.در مسير براي اولين بار به نظرم آمد، بدحجابي نسبتاً وسيع است. خانمها بخشي از موي سر را بيرون ميگذارند. آرايشها غليظتر و جورابهاي نازك زياد شده است. احتمالاً حال و هواي نوروز و مسافران شهرستاني هم در اين منظره بيتأثير نيستند.
به گزارش شهدای ایران، مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۲۹ سال پیش خود، از رواج یافتن بدحجابی و همچنین جلسهای که با حاج احمد آقا در مورد نامه آیتالله منتظری برگزار کرده، روایت میکند.
آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطره روز 5 فروردین سال 1368 نوشته است:ساعت نه و ربع به مجلس رسيدم. خيابانها تحت تأثير تعطيلات عيد، هنوز خلوت است.
گزارشها را خواندم. به آيتالله [موسوی] اردبيلي [رئیس قوه قضائیه] تلفن كردم. به دفتر آمدند. يك ساعتي درباره تصميم اخير امام و مسأله خبرگان و موضوع آيتالله منتظري مذاكره كرديم و راههاي ممكن حل مشكل را بررسي نمودیم.آقاي عبدالله نوري [نماینده امام در سپاه پاسداران و جهاد سازندگی] آمد. گزارشي از وضع سپاه و تبليغات سپاه و برنامههاي فرهنگي و سياسي داخل سپاه داد و ضرورت كنترل خودسريهاي داخل سپاه را گفت و براي به نظم كشيدن سپاه استمداد كرد؛ تاييد كردم. او هم از مسأله آقاي منتظري تا حدي مطلع بود و اظهار نگراني ميكرد؛ همه چيز را نميداند. همسر آقاي بهرامي [از هم درسان دوران طلبگی] آمد؛ پيغام آورده بود. براي نجات خود، كمك خواسته است.
عصر تا ساعت چهارو نيم در دفترم كار كردم. به خانه آمدم.در مسير براي اولين بار به نظرم آمد، بدحجابي نسبتاً وسيع است. خانمها بخشي از موي سر را بيرون ميگذارند. آرايشها غليظتر و جورابهاي نازك زياد شده است. احتمالاً حال و هواي نوروز و مسافران شهرستاني هم در اين منظره بيتأثير نيستند. به خانه آمدم، كسي نبود.به دفتر امام رفتم و با احمدآقا مذاكره كرديم. خبر داد كه امروز نامهاي از آقاي منتظري به امام رسيده كه نوعي عذرخواهي است و اعلام كرده كه از اين به بعد، نظر امام را بر نظر خودشان مقدم خواهند داشت.
این نامه کمی از خشم امام كاسته است، ولي هنوز امام برروي نظر خود هستند و فقط با دادن مهلت بيشتر، ممكن است موافقت كنند. پس از مذاكره زياد، باز هم به اين نتيجه رسيديم؛ حتي الامكان بايد از وقوع آن جلوگيري شود. ولي احتمال قبول امام ضعيف است.
آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطره روز 5 فروردین سال 1368 نوشته است:ساعت نه و ربع به مجلس رسيدم. خيابانها تحت تأثير تعطيلات عيد، هنوز خلوت است.
گزارشها را خواندم. به آيتالله [موسوی] اردبيلي [رئیس قوه قضائیه] تلفن كردم. به دفتر آمدند. يك ساعتي درباره تصميم اخير امام و مسأله خبرگان و موضوع آيتالله منتظري مذاكره كرديم و راههاي ممكن حل مشكل را بررسي نمودیم.آقاي عبدالله نوري [نماینده امام در سپاه پاسداران و جهاد سازندگی] آمد. گزارشي از وضع سپاه و تبليغات سپاه و برنامههاي فرهنگي و سياسي داخل سپاه داد و ضرورت كنترل خودسريهاي داخل سپاه را گفت و براي به نظم كشيدن سپاه استمداد كرد؛ تاييد كردم. او هم از مسأله آقاي منتظري تا حدي مطلع بود و اظهار نگراني ميكرد؛ همه چيز را نميداند. همسر آقاي بهرامي [از هم درسان دوران طلبگی] آمد؛ پيغام آورده بود. براي نجات خود، كمك خواسته است.
عصر تا ساعت چهارو نيم در دفترم كار كردم. به خانه آمدم.در مسير براي اولين بار به نظرم آمد، بدحجابي نسبتاً وسيع است. خانمها بخشي از موي سر را بيرون ميگذارند. آرايشها غليظتر و جورابهاي نازك زياد شده است. احتمالاً حال و هواي نوروز و مسافران شهرستاني هم در اين منظره بيتأثير نيستند. به خانه آمدم، كسي نبود.به دفتر امام رفتم و با احمدآقا مذاكره كرديم. خبر داد كه امروز نامهاي از آقاي منتظري به امام رسيده كه نوعي عذرخواهي است و اعلام كرده كه از اين به بعد، نظر امام را بر نظر خودشان مقدم خواهند داشت.
این نامه کمی از خشم امام كاسته است، ولي هنوز امام برروي نظر خود هستند و فقط با دادن مهلت بيشتر، ممكن است موافقت كنند. پس از مذاكره زياد، باز هم به اين نتيجه رسيديم؛ حتي الامكان بايد از وقوع آن جلوگيري شود. ولي احتمال قبول امام ضعيف است.