به گزارش شهدای ایران ، نوشتن در مورد «چه گفت و نگفت» و ابهامات و موارد پشت پرده، گمانهزنیها و نیتخوانیها و لابیگریها اساساً در سنخ مطالب مورد علاقه من نیست، اما با احتساب دو روز جلسه فوقالعاده مجلس پیرامون استیضاح سه وزیر، به هزینه 8 میلیارد و 640 میلیون تومانی این جلسات میرسیم که البته به طور قطع زمان اختصاص یافته بیشتر از این مدت است و تمام این هزینه از جیب ملت رفته و در مقام یک رسانه باید ببینیم از این سه استیضاح چه چیزی عاید ملت شده است.
نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی استیضاح ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، آخوندی وزیر راه و شهرسازی را روز سهشنبه و استیضاح حجتی وزیر جهاد کشاورزی را روز چهارشنبه (روز گذشته) برگزار کردند و نتیجه هر سه استیضاح، باقی ماندن وزرا در مسند خود بود.
یک بار در تحلیلی عنوان کردم که «میخها از چکش بدشان میآید» اما وجود چکش برای شکل دادن احجام و اتصالها لازم و ضروری است، همان زمان برخی ما را مؤاخذه کردند که نگاهت مخالف توسعه سیاسی و فلان و بهمان است و ما هم در پاسخ استدلالهایی آوردیم که بماند برای وقتی دیگر، اما در استمرار همان مطلب این مثال را تکرار میکنم که در بررسی پیرامون مسائل آموزشی به وضوح مشاهده کردم که برخی معلمان نبود مطالعه کافی و دانش روزآوری نشده خود را با دستاویز قرار دادن نظریات آموزشی جدید مبنی بر آموزش ضمن بازی و تفریح پر کرده و دانشآموزان هم این معلمان همراه و دوست با خود را به معلمانی با دانش عمیقتر که در کلاس خود به دنبال تعمق و حل مسائل جدیتر میروند، ترجیح میدهند؛ در نهایت اما همانند همان میخی که سخنش رفت، میخ چکش نخورده، کارکرد پیدا نمیکند و دانشآموز فعالیت نکرده هم راه به جایی نمییابد.
از همین سنخ در اکثر تجلیلها و معرفی افراد نمونه در قالبهای درونسازمانی یا برونسازمانی افرادی با میزان محبوبیت بالاتر ترجیح داده میشوند، چنانکه پلیس خوشبرخورد و خندان که به مردم لبخند میزند تجلیل میشود اما آن نیروی ویژه که شروری را سر جای خود نشانده، معمولاً به سبب هیکل درشت و ظاهر جدی یا خشن خود مورد توجه قرار نمیگیرد.
این داستان «میخ» در مورد ما خبرنگاران و اهالی رسانه هم صدق میکند که معمولاً مسؤولی را ترجیح میدهیم که اهل سخن گفتن و نشست خبری و همراه بردن خبرنگاران در بازدیدها باشد، اما آن مسؤولی که وقت خود را بر حل پیچیدگیهای غامض غیر رسانهای میگذارد از نظر ما چندان مقبول نیست.
جالب است که داستان «میخ» در مورد مجلس و وکلای ملت هم صادق است و آن وزیری مقبول نمایندگان است که همیشه گوش به زنگ باشد و در مورد پروژههای منطقهای و محلی اهتمام نشان دهد، حال آنکه انبوه جانماییهای نادرست و صنایع آببر اختصاص یافته به استانهای بیآب یا صنایع نیازمند حمل و نقل دریایی در استانهای فاقد ساحل و انبوه صنایع بیبازار در استانهای کشاورزی و گردشگری نشان میدهد که این وزرای مقبول نمایندگان چندان هم کارنامه درخشانی ندارند.
با این مقدمات خواستم بگویم که ما جامعهای در حال گذار به دهه چهارم و مرحله راستین تمدنسازی هستیم و مانده تا در مسائل سیاسی به جایی برسیم که بدانیم منافع حوزه انتخابی در منافع ملی تنیده است و یا اگر به جریانی یا شخصی در رأس جریانی علاقه داریم، دلیل نمیشود که تمام افراد لیست او یا جریان ذیل او را هم افرادی کارآمد و شایسته بدانیم.
هنوز حتی در مجلس ما وضع چنین است که افراد متنفذی در هیئت رئیسه یا در احزاب یا در خیابان پاستور تعیین میکنند که جریان یک موضوع در مجلس به چه سمتی برود و در واقع هنوز این افراد هستند که در ذهن ما اهمیت دارند تا عملکردها و این موضوع در تحلیلهای رسانهای هم بسیار وضوح دارد که صدها مقاله و تحلیل در مورد انتساب این شخص و تعلق خاطر آن نماینده و آن وزیر به فلان جریان و روابط افراد و غیره مطرح میشود، اما در نهایت کسی نمیگوید که فارغ از اشخاص و جریانها و روابط، آیا نفس آن مصوبه یا تصمیم یا عملکرد خوب بود یا بد.
با وجود این، مجلس ما هنوز نه کاملاً در طراز تمدنی جمهوری اسلامی است نه حتی به الزامات نهادهای مدرن تن داده که در تحلیلهای این روزها برخی از لزوم پارهای دعواها و انتقادها و تغییرات حتی ظاهری در امور سیاسی کشور سخن میگویند و نفس استیضاح را از این نظر که مردم ببینند افرادی به ظاهر برای حق مردم بر سر هم فریاد میزنند مفید تلقی میکنند، این تحلیل البته از عدم شناخت دقیق مخاطب رنج میبرد که حداقل بخش بزرگتر این مردم آن قدر آگاهی دارند که تفاوت جنگ زرگری را با اعاده حقوق واقعی خود تشخیص دهند، همچنین این شیوه تحلیل مستحضر به نوعی تردید در اقتدار و جایگاه کلیت نظام است که گویی چند اعتراض پراکنده میتواند تأثیرگذار در مسائل کلان باشد؛ حال آنکه چنین نگاهی فرسنگها از واقعیت فاصله دارد و اگر تأکید بر لزوم شنیدن مطالبات مردم میشود به سبب اهتمام نظام در مردمسالاری دینی و به منظور تحقق مطالبات راستین مردمی است که پای نظام ایستادهاند نه چند اغتشاشگر و مخالف که دست بر قضا در تمام صحنهها و دعواهای سیاسی به دنبال بافتن کلاهی از نمد روز برای خود هستند نه منافع ملت.
پیرامون علل عدم توفیق این هر سه استیضاح، اما دلایلی مطرح شد و از آن جمله بود: ترجیحات سیاسی بر بررسیهای دقیق غیرسیاسی، رد و بدل امتیازات در حوزه انتخابیه و فشارهای دولت، گرایش لیستی و تغییر نظر به سبب پیامک فلان شخصیت سیاسی، چرخش نظر متناسب با نوع هدایت متنفذان و هیئت رئیسه مجلس، عدم عزم جدی از ابتدا و قصد نمایشی بودن استیضاح، قانع نشدن مبنی بر تخلف وزرا، نزدیک نوروز بودن و جو مهربانی و آرامش جامعه، شمارش نادرست آراء و غیبت سرنوشتساز یک رأی به سبب صحبت با مراجعان حوزه انتخابیه.
بر همین سیاق میتوان به فهرست بلند دلایل موافقان استیضاح وزیر راه و شهرسازی پیرامون تخلفات در قضیه مسکن مهر، پیشنهاد خانه به قضات پروندههای زمینخواری، اهمال در بحث رادار یاسوج و شرکت فرودگاهها و ناوبری زیرنظر وزارت راه و شهرسازی، کشتهشدگان جادهها، جانباختگان حادثه قطار و ... باور داشت یا میتوان استدلالهای آخوندی در مورد حساب بانکی خود و دخترش، دروغ خواندن اتهامات و بیتأثیر جلوه دادن بحث رادار در سقوط هواپیمای تهران ـ یاسوج و پررنگ جلوه دادن نقش شرکت هواپیمایی در مباحث فنی و بازسازی هواپیماهای فرسوده گوش سپرد.
همچنین میتوان در مورد وزیر جهاد کشاورزی و وزیر کار هم فهرستی از مشکلات کشاورزان و مسائل آب و نهادههای وارداتی کشاورزی، تسهیلات حمایتی و حادثه سانچی و ... را ردیف کرد و دلایل موافقان و مخالفان را شنید، اما بدون تعارف در نهایت چیزی از این دعواها عاید مردم نمیشود.
با این وصف خوب است به یاد آوریم از آنچه در مورد مجلس مدنظر بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی بود و آن را در رأس امور میدانست و در کلام مقام معظم رهبری نیز بر ارزشمند بودن وقت مجلس در حل مشکلات جامعه و باورمند کردن مردم به یک الگوی مردمسالاری دینی اشاره شده که شخصی مانند مرحوم مدرس پیرامون مجلس میگوید « موکلین ما فقیرند و راضی نیستند مایی که کاری برای این ملت نکرده و محل درآمدی برایشان ایجاد نکردهایم، چیزی هم دستی از آنان بگیریم».
از این منظر وقتی سخنان حشمتالله فلاحتپیشه در مورد هزینه 300 میلیون تومانی هر دقیقه جلسات مجلس را هم پیوست موضوع کنیم و ضرب در دو روز جلسات فوقالعاده استیضاح کنیم به مبلغ 8 میلیارد و 640 میلیون تومان میرسیم که از بیتالمال و جیب ملت رفته و این به غیر از هزینه پهنای باند پایگاههای اطلاعرسانی و کاغذ و چاپ و توزیع روزنامه و هفته نامههایی است که در این مورد تحلیل نوشتند و به نویسندگان و خبرنگاران حقالتحریر پرداختند.
با چنین نگرشی باید ترجیح دهیم به جای دعواهای بیحاصل اشخاص که افزایش ابهام و دلنگرانی مردم را در پی دارد و کش دادن موضوعاتی که تا ابد کش میآید به نمایندگان ملت یادآور شویم که اگر از تحقق مجلس اسلامی و در طراز دهه چهارم تمدنسازی و عدالت و پیشرفت کوتاه آمدهاید حداقل به الزامات مدرنیسم و مفاهیم اصیل «فراکسیون»، «حزب»، «جریان» و استیضاح پایبند باشید که در بلاد غرب اگر جریانی تصمیم به استیضاح میگیرد به معنای آن است که تمام رایزنیها انجام شده و محاسبات دقیق مدنظر آمده و فرد مورد استیضاح خواهد رفت، در آن کشورها رئیس جمهور یا فلان فرد متنفذ در منصب اجرایی یا تقنینی دارای یک جایگاه شغلی و در حزب دارای جایگاهی دیگر است و اینگونه نیست که با یک پیامک یا اظهار نظر بتواند رأی نمایندگان فراکسیون را تغییر دهد، بلکه این اعضای حزب در مقام نمایندگان و مسئولان اجرایی هستند که گاه به رئیسجمهور یا رئیس قوه مقننه عتاب و خطاب و حتی توصیه میکنند برای منافع حزب از کار کنار برود.
با این وصف به واقع مفاهیمی مانند جریان، حزب، و فراکسیون در کشور ما دچار واژگونی معنایی شده که تمامیت یک فراکسیون ریزهخوار رئیس دولتی هستند که نه حتی رئیس یا منتخب حزب که در موضع فرض اتحاد با جریان آنهاست و گاه یک پیامک منتسب به وی یا اطرافیانش میتواند سرنوشت مطالبهای را تغییر دهد. بنابراین حداقل اگر به فکر بدبینی مردم و هزینههای بیتالمال و تحقق مجلس پیگیر آرمانها نیستید، الزامات مدرن تحزب و تشکل و فراکسیون را لحاظ کنید و جایگاه وکالت ملت را به ثمن بخس نفروشید و اگر بنا دارید شخصی را استیضاح کنید به واقع «او» را استیضاح کنید نه «مجلس» را.
*فارس