اخیراً نامهای از سوی مسعود رضایی مورخ و تاریخشناس به مهدی کروبی نوشته شد و به اتهامات نامه وی پاسخ داد. ما نیز در سلسلهگزارشهایی به بازخوانی فرازهای مختلف نامه کروبی با اشاره به پاسخهای مسعود رضایی میپردازیم تا با رجوع به اسناد و گفتههای گذشته ببینیم تا چهحد حرفهای وی حاکی از واقعیت است یا دروغ.
یکی از ادعاهای مطروحه مهدی کروبی که در این نامه آمده اشاره به ماجرای مجلس چهارم شورای اسلامی و حذف چپهای آن زمان (اصلاحطلبان امروز) است. کروبی در این نامه مدعی شده "در آن انتخابات اشخاصی که نباید دخالت میکردند در امر انتخابات دخالت کردند و برای اولینبار نظارت استصوابی توسط شورای نگهبان بدون هیچگونه لفظ یا عبارت قانونی و تنها بهاتکای حمایت صریح شما اعمال و اجرا شد و تعداد 41 نماینده مجلس کنار خیل دیگر نامزدها بهساتور شورای نگهبان حذف شدند".
مسعود رضایی هم در اینباره خطاب به کروبی مینویسد "لحن احساساتی و آتشین شما در این نامه بهگونهای است که ممکن است برخی خوانندگان بهخصوص نیروهای جوانتر چنین برداشت کنند که در انتخابات مجلس چهارم، کل کاندیداهای جناح شما حذف شد و جناح دیگر بدون رقیب، در این انتخابات حضور داشت... . علیرغم عدماحراز صلاحیت برخی داوطلبان منتسب به جناح چپ، لیست کامل و پر و پیمانی از سوی مجمع روحانیون مبارز تدارک دیده شد بهویژه این جمله شما که «لیست مجمع و نیروهای خط امام یکپارچه حذف شدند» بهنحوی زیرکانه نوشته شده است که القا کننده حذف لیست از سوی شورای نگهبان است و نه مردم".
حال باید دید که آیا ناکامی اصلاحطلبان آن زمان در انتخابات مجلس چهارم ناشی از ردصلاحیتها است یا اینکه عملکرد آنها موجب شد تا به پیروزی دست نیابند؟!
انتخابات مجلس چهارم در تاریخ 21 فروردین 71 برگزار شد و در تاریخ 7 خرداد 71 اولین جلسه مجلس افتتاح شد. در این انتخابات دو گروه یا دو جناح با همدیگر به رقابت پرداختند. جامعه روحانیت مبارز بهرهبری آیتالله مهدوی کنی و همچنین مجمع روحانیون مبارز بهرهبری شخص مهدی کروبی پا به انتخابات گذاشتند.
بااینحال نتیجه رقابت بهخلاف مجلس سوم که به کام مجمع روحانیونیها خوش آمده بود چندان دلچسب نشد و اکثریت این مجلس را جناح راست آن زمان تشکیل دادند.
یکی از علل شکست آن روز جناح چپ، حمایت از صدام حسین رئیسجمهور دولت بعث عراق بود، مسئلهای که موجب تحیر بسیاری از مردم شد.
صدام که با ناکامی در حمله به ایران مواجه شده بود، در تاریخ 11 مرداد 69 به کویت حمله و این کشور را اشغال کرد. این حمله موجب بروز بحران بینالمللی شد و اخطار شورای امنیت را نپذیرفت. همین امر موجب شد تا آمریکا با ائتلافی از کشورها شامل عربستان سعودی، کانادا، فرانسه، بریتانیا، مصر، قطر، سوریه و کویت به عراق حمله کند، جنگی که به جنگ خلیجفارس معروف شد.
با حمله آمریکا به عراق، ناگهان صدایی از مجلس ایران بلند شد که "باید به دفاع از صدام برویم"! تنها دو سال از پایان جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق به ایران میگذشت و خانوادههای بسیاری داغدیده فرزندان خود بودند، هنوز بازسازی مناطق جنگزده شروع نشده بود، مرزنشینان بسیاری در شهرهای دیگر بهسر میبردند و طرح چنین موضوعی موجب خشم مردم و ناامیدی آنها از جناحی شد که بعدها به طیف خالدبن ولید معروف شدند!
اعضای مجمع روحانیون در دیدار با شیخ صادق خلخالی؛ از چپ: خلخالی، امامجمارانی، توسلی، کروبی و خاتمی
مرحوم شیخ صادق خلخالی از چهرههای قدیمی جناح چپ در مجلس آن زمان با بیان اینکه "این جنگ یک جنگ صلیبی علیه مسلمانهاست" با خطاب قرار دادن رهبر انقلاب میگوید "ای آیتالله، رهبر عالیقدر زمان آقای خامنهای، «سلّمکم الله تعالی» دستور بفرمایید، همانطور که گفتید جهاد است، کشته شدن در راه اسلام است... ما باید در اینجا آمریکا و بوش و فهد و دولتهای انگلی مانند حسنی مبارک و اوزال را در سنگرها بهنابودی بکشانیم، غرق خون کنیم تا اینها بدانند حریم اسلام حریم بزرگی است. والله والله فردا اگر آمریکا پیروز شود و در بغل ایران بیاید، به این آسانی منطقه را ترک نمیکند... گذشتهها مسئله دیگر است، جنگ ما با عراق یک مسئله دیگر است. اینجا سرنوشت اسلام مطرح است. این برای ما ننگ است، برای ما عار است، اسلحه داریم، قدرت داریم، جوان داریم، بسیجی داریم ولی بخواهیم تسامح و تساهل بکنیم. هیچ وقت تساهل در این مسائل جایز نیست!".
چهره دیگر جناح چپ که در این فقره نطق تندی کرد، حجتالاسلام علیاکبر محتشمیپور بود. وی اولین کسی بود که صدام حسین را با «خالدبن ولید» سردار سپاه اسلام مقایسه کرد و چنین گفت "مسلمانان جهان با پذیرش رهبری اسلامی ایران توقع دارند پرچمداری جهاد و مبارزه با آمریکا در دست ایران و انقلاب ایران باشد. حوادث و بحران اخیر یادآور رویارویی و صفآرایی خالدبن ولید در برابر ابرقدرتهای صدر اسلام است. او که عمری در صف کفر، شمشیر بهروی پیامبر(ص) و مسلمانان کشید، ولی در نهایت فاتح بزرگی برای مسلمانان گشت. امروز دنیای کفر در مقابل ملت مسلمان عراق و فلسطین بهعنوان خاکریز اول قرار گرفته است وبه یقین خاکریز بعدی، انقلاب و ملت مسلمان ایران است، ما از چه میترسیم؟ بگذار با عزت و شرف زندگی کنیم و بمیریم. زندگی زیر سایه سرنیزههای آمریکا برای ما ذلت است و اسارت است و ننگ است!".
آش حمایت از صدام توسط جناح چپ آن زمان مجلس آنقدر شور شد که حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی که نماینده مجلس هم بود در مصاحبهای با اشاره به جو پیشآمده میگوید "یکی از نمایندگان مجلس او (صدام) را با خالدبن ولید مقایسه کرد. البته تعداد آن افراد تندرو در مجلس کم بود و اتفاقاً من در آن جلسه حاضر بودم و عصبانی شدم و گفتم، اتوبوس دم در آماده است؛ هر کس میخواهد به صدام کمک کند، به بغداد برود!".
چند روز بعد از نظر قطعی شورای عالی امنیت ملی و تأکید بر بیطرفی ایران، آیتالله خامنهای در سخنانی با انتقاد از مواضع عدهای که میگویند باید بهکمک صدام رفت، فرمودند "ما هرگز بهنفع چپ، با راست دشمنی پیدا نمیکردیم. بهنفع راست هم با چپ دشمنی پیدا نمیکردیم. دو اردوگاه و دو جناحند که بهخاطر اهداف غلط و غیرالهی و نامقدس ــ از نظر ما و از نظر همهٔ انسانهای واقعبین ــ با هم میجنگند. جمهوری اسلامی، هر دو جناح را رد میکند؛ چون در هر دو طرف، انگیزهها مادی است و به همین دلیل هم با یکدیگر تعارض پیدا کردهاند. آنها بهدلیل مادی بودن، با هم تعارض پیدا کردهاند. اینطور نیست که یکی الهی و یکی هم مادی است. جنگ اسلام و کفر نیست. این، موضع ملت ایران ماست".
این تنها یک نمونه از مواضع غلط، افراطی و دور از تعقل جناح چپ بود که قطعاً در عدم توفیقشان در انتخابات مجلس چهارم نقش داشت اما آنها همواره سعی میکنند این شکست را به گردن شورای نگهبان و رد صلاحیتها بیندازند، بااینحال معلوم نیست کدام یک از آنها در مجلس چهارم رد صلاحیت شده است! تنها نام دو نفر همواره مطرح است یکی عاتقه صدیقی و دیگری صادق خلخالی. البته ردصلاحیت خلخالی به دوران امام و انتخابات مجلس سوم برمیگردد چنانچه مرحوم هاشمی در خاطراتش مینویسد "احمد آقا گفت، آقایان [صادق] خلخالی و [سیدحسین] موسوی تبریزی ــ که صلاحیت نمایندگیشان را شورای نگهبان رد کرده است ــ گفتهاند خودمان را آتش میزنیم؛ لابد شوخی است. امام هم گفتهاند، دخالت نخواهند کرد و فقط تا این حد گفتهاند که شورای نگهبان، جلسهای برای شنیدن دفاع آنها تشکیل دهد؛ چون ادعا کردهاند که دفاع ما را نشنیده و اتهام را ابلاغ نکردهاند." (خاطرات علیاکبر هاشمیرفسنجانی، بهسوی سرنوشت، سال 63، 17 فروردین)
مسعود رضایی در نامهاش به کروبی در ادامه چنین مینویسد "برای ایضاح مطلب و جلوگیری از هرگونه شبهه جا دارد متذکر شوم که علیرغم عدم احراز صلاحیت برخی داوطلبان منتسب به جناح چپ (اصلاحطلبان امروزی)، لیست کامل و پر و پیمانی از سوی مجمع روحانیون مبارز برای حضور در انتخابات تدارک دیده شد. از آنجا که ممکن است بعضیها اسامی کاندیداهای مجمع روحانیون را فراموش کرده باشند، فهرست این کاندیداها در تهران را یادآور میشوم: مهدی کروبی، سیدمحمد خوئینیها، محمدرضا توسلی، سیدعلیاکبر محتشمیپور، سیدعبدالواحد موسوی لاری، عیسی ولایی، محمد صدوقی، فخرالدین حجازی، سیدمحمود دعایی، مرتضی الویری، سعید تسلیمی، حسین مظفرینژاد، سیدمحمد صدر، علیاکبر ابوترابی، سعید حجاریان، محمدحسن رحیمیان، عباس دوزدوزانی، مرتضی کتیرایی، ابوالقاسم سرحدیزاده، محمد سلامتی، نجفقلی حبیبی، شمسالدین وهابی، محسن رهامی، محمد اصغری، گوهرالشریعه دستغیب، فاطمه کروبی، مرضیه حدیدهچی (دباغ)، سهیلا جلودارزاده، محسن یحیوی، علیرضا محجوب."، اما تنها سه نفر از این لیست که با جامعه روحانیت مشترک بودند یعنی آقایان ابوترابی، دعایی و یحیوی رأی آوردند.
البته مستند دیگر برای رد حرف کروبی در این فقره نگاهی به لیست نمایندگان راهیافته به مجلس چهارم است که نشان میدهد اگرچه جریان اصلاحات با عدم اقبال عمومی مواجه شد اما افراد شاخص اصلاحطلب یا نزدیک به این جریان هم در این مجلس حضور داشتند که عبارتاند از: الیاس حضرتی، احمد حکیمیپور، محمدرضا خباز، سید محمود دعایی، محمدرضا راهچمنی، عباسعلی زالی، سید جلال ساداتیان، حسن قشقاوی، اسدالله کیانارثی، علی محمد غریبانی، محمدباقر نوبخت، سید حسین هاشمی، حسین هاشمیان.
*تسنیم