شهدای ایران:تأسفآور است ولی واقعیت دارد که برخی از مواضع رئیسجمهور کشورمان این تصور را پدید میآورد که گویي وادادگی و انفعال در مقابل دشمنان بیرونی و اهانت و ناسزا به منتقدان داخلی، دو شاخصه برجسته ایشان در دو عرصه سیاست خارجی و عملکرد داخلی است ! نیمنگاهی به کارنامه چهار سال و چند ماهه ایشان نشان میدهد که تاکنون هیچیک از رؤسای جمهور کشورمان به اندازه آقای روحانی در سیاست خارجی منفعل نبوده و هیچکدام از آنها نیز به اندازه ایشان در مواجهه با منتقدان داخلی زبان به اهانت نگشودهاند! و نکته درخور توجه آنکه هیچیک از رؤسای جمهور قبلی نیز به اندازه ایشان بر هوشمندی خود در سیاست خارجی تاکید نورزیده و درباره ضرورت انتقادپذیری داد سخن ندادهاند. بخوانید!
۱- «بیسواد، بیشناسنامه، مزدور، کاسبتحریم، کودکصفت، حسود، بزدل، ترسو، جیببر، بیقانون، مستضعففکری، بیکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچیباز، منفیباف، یأسآفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم، یک مشت لات، صابون بیاوریم رویتان را بشوئید»... و اخیرا نیز مخالفان دولت را «کم عقل» نامیدند!
و اما، تاکید رئیسجمهور بر ضرورت نقد نیز در خور توجه است؛
«ما با انتقاد هیچوقت مخالف نیستیم، همه باید انتقاد بشوند استثنا ندارد. تمام مسئولین در کشور قابل نقدند. ما در کشور معصوم نداریم».
«هرکه میآید توی خیابان حرف بزند یا خس و خاشاک است یا گاو است یا گوساله است، یا آشغال است، این چه جور حرف زدنی است؟ چرا توهین میکنیم؟ چرا بیادبانه با جامعهمان برخورد میکنیم؟».
«خدایا به تو پناه میبرم از بستن دهان منتقدان و رقیبان».
«یکی از مشخصات این دولت، این است که انتقادپذیر است».
«دولت، دولتی مسئولیتپذیر و پاسخگو در برابر ملت و انتقادپذیر خواهد بود. دولت به انتقاد سازنده افتخار میکند».
«دولت از موعظه حسنه، نقد سازنده و نصیحت اسلامی استقبال میکند و این موجب تقویت دولت است» و...
همانگونه که جناب رئیسجمهور به درستی تاکید کرده است «دولت و کارگزاران مصون از اشتباه نیستند و نصیحت دلسوزانه میتواند از ادامه خطا جلوگیری کند» و باید گفت اگر آقای رئیسجمهور به همین گفته خویش جامه عمل میپوشاند، شمار قابل توجهی از مشکلات این روزها فرصت بروز پیدا نمیکرد زیرا گذر ایام به وضوح نشان داده است در بسیاری از موارد حق با منتقدان بوده است و چنانچه هشدارهای دلسوزانه آنان به موقع مورد توجه قرار میگرفت خسارتهای ناشی از این بیتوجهی را شاهد نبودیم.
۲- خط هوائی «ویرجین آتلانتیک - Virgin Atlantic» که یک شرکت هواپیمایی در انگلیس است با صدور بیانیهای از مسافرانی که با این خط پرواز کردهاند عذرخواهی کرد! چرا؟! فقط به این علت که در لیست غذای- منو- هواپیماهای این شرکت نام «سالاد فلسطینی» وجود داشت! مدیر این شرکت هوایی در بیانیه خود آورده بود که: نام سالاد فلسطینی دوستان اسرائیلی ما را ناخشنود کرده و باعث اعتراض آنها شده است! حساسیت رژیم صهیونیستی به نام سالاد فلسطینی در حالی است که این سالاد همه جا با همین نام شناخته میشود و ربط چندانی هم به فلسطین ندارد، شبیه گوجه فرنگی خودمان که از فرنگ نمیآید و یا « کاهوی چینی» که بر خلاف تصور آن خانم نماینده مجلس، از چین نمیآید یا «سیب زمینی آمریکایی» که جد و آبادش ایرانی است!
این همه حساسیت رژیم صهیونیستی برای محو نام فلسطین، حتی از روی یک سالاد که همه جا به همین نام شناخته میشود، آنهم در پروازهای یک شرکت هوایی انگلیس که ربطی به رژیم کودککش اسرائیل ندارد، در حالی است که صهیونیستها با غصب سرزمین فلسطین و قتلعام و آواره کردن مسلمانان مظلوم این دیار، رژیم جعلی اسرائیل را برپا کردهاند.
۳ ماه قبل، وزارت خزانهداری آمریکا، شرکت ژاپنی تویوتا را وادار کرد با ارسال یک نامه رسمی به این وزارتخانه و انتشار آن در رسانهها از دولت آمریکا به خاطر فروش یک دستگاه خودروی تویوتا به سفارت جمهوری اسلامی ایران در هند، عذرخواهی کند! نه آمریکا و نه ژاپن نیازی ندیدند که درباره هزاران دستگاه خودروی تویوتا که در اختیار تروریستهای تکفیری داعش است توضیح بدهند! انبوه بیشمار خودروهای تویوتا چگونه به دست داعش رسیده است؟! احمقانه است اگر تصور کنیم این خودروها بدون اجازه شرکت تویوتا در اختیار تروریستهای تکفیری قرار گرفته است!
آذر ماه سال جاری، دادگاهی در نیویورک یک شهروند دو تابعیتی
ایرانی-کانادایی را با این اتهام که سعی کرده است تحریمهای ایران را دور بزند، به تحمل ۳۲ ماه حبس محکوم کرد. او بعد از پایان دوره محکومیت نیز باید یک سال تحت نظر پلیس باشد.
سفیرمان در انگلیس اعلام میکند که درباره یمن با انگلیس به توافق رسیدهایم و در همان حال دولت انگلیس قطعنامه ضدایرانی را با موضوع محکومیت ایران به علت کمک به مردم مظلوم یمن به سازمان ملل پیشنهاد میکند!
وزیر خارجه فرانسه قبل از سفر به ایران اعلام میکند که درباره نقش نگرانکننده! جمهوری اسلامی ایران در منطقه و ضرورت دست کشیدن ایران از حمایت جبهه مقاومت-یعنی دست کشیدن از مبارزه با داعش که از اساس برای مقابله با ایران اسلامی ساخته شده است- و نیز برای کنترل برنامه موشکی ایران! با مسئولان جمهوری اسلامی گفتوگو خواهد کرد! و بیآنکه با پاسخ دندانشکنی روبرو شود به تهران میآید و با مسئولان بلند پایه کشورمان به گفتوگو مینشیند!
روز چهارشنبه هفته گذشته در فرودگاه مونیخ آلمان به هواپیمای آقای ظریف که برای یک سفر رسمی به این کشور رفته بود بنزین ندادند! شرکتهای سوخترسان آلمانی اعلام کردند که از ترس آمریکا حاضر نشدهاند به هواپیمای حامل وزیر خارجه کشورمان سوخت بدهند! - بخوانید میخواستند تحقیرمان کنند، که کردند!- و آقای رئیسجمهور در سخنان یکشنبه خود میگوید: «در این چهار سال رابطه ما با دنیا بهتر شده، حالا بعضیها اشکال میکنند که فلان جا هنوز ضعیف است! خیلی خب قبول! من میپرسم رابطه بهتر شده یا نه؟! حتما بهتر شده. روابط بانک مرکزی، بانکهای ما با بانکهای خارجی، روابط کارگزاری، السیها و... شرایط بهتر شده یا بدتر!؟ حتما بهتر شده.»! و انگار نه انگار که چند روز پیش همین کشورهایی که به قول ایشان «روابطشان با ما حتما بهتر شده»! از سوخترسانی به هواپیمای وزیر خارجه کشورمان خودداری کردهاند! و یا برخلاف نظر جناب رئیسجمهور و علیرغم آنچه در برجام آمده است، روابط بانک مرکزی و بانکهای ما با بانکهای خارجی، روابط کارگزاری، السیها و... برقرار نشده است، و حتما برقرار نشده است!
و دهها و صدها نمونه دیگر از این دست که نشان میدهد دشمنان ما در دشمنی و کینهتوزی علیه جمهوری اسلامی ایران هیچ فرصتی را از دست نمیدهند و با هیچکس هم تعارف و رودربایستی ندارند. اما، در این سو؟... بخوانید!
۳- طی ۴ سال و چند ماهی که از عمر دولتهای یازدهم و دوازدهم میگذرد در بیشتر موارد از دشمنان بیرونی تهدید و تشر و بدعهدی و کلاهبرداری بوده است و از سوی برخی از دولتمردان-و نه همه آنان- شاهد وادادگی و انفعال بودهایم که به طور طبیعی گستاخی بیشتر حریف را درپی داشته است. برجام یکی از بارزترین نمونههای آن است. همه امتیازات نقد را به حریف واگذار کردهایم و در عوض یک مشت وعده نسیه تحویل گرفتهایم که طرف مقابل برای این وعدههای نسیه هم یکی پس از دیگری دبه در آورده است! ۹۷۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده را به خارج منتقل کردهایم، قلب راکتور اراک را بتنریزی کرده و برای همیشه از کار انداختهایم و آب سنگین را ناچاراً به خارجیها دادهایم و در همان حال با افتخار اعلام میکنیم که تا مرحله صدور اورانیوم غنیشده و آب سنگین پیشرفت کردهایم!- و صدایش را هم در نمیآوریم که مجبورمان کردهاند!- قرار بود همه تحریمها در اولین روز اجرایی شدن برجام لغو شود که نه فقط لغو نشد بلکه تاکنون دهها تحریم دیگر نیز به آن اضافه شده است! با واردات بیرویه و قاچاق کالا، کارخانههای بزرگ و کارگاههای تولیدی را به تعطیلی کشاندهایم و دستکم ۶ میلیون نفر را بیکار کردهایم و در همان حال حتی تهیه غذا برای قطارهای مسافربری را به فلان شرکت اتریشی و اتوبان تهران- شمال را به یک شرکت ایتالیایی میدهیم! دسته بیل و چوب بستنی و سنگپا و کود انسانی و...! وارد میکنیم و فلان مسئول میگوید باید مدیر هم از خارج وارد کنیم! چرا؟! برای اینکه برخی از آقایان توان تولید خودمان را در حد پختن آبگوشت بزباش و خورشت قرمهسبزی میدانند! و...
با این اندازه از انفعال، چگونه میتوان انتظار داشت که دشمن هر روز گام بلندتری علیه منافع ملی کشورمان برندارد؟! و برخی از مسئولان دولتمان را واداده و آماده بهرهکشی تلقی نکند؟!
۴- از امیرالمؤمنین علیهالسلام است که به گلایه آمیخته با ملامت خطاب به برخی از سپاهیان وا داده خود میفرمود: «به خدا سوگند! بسيار دوست داشتم معاويه شما را با نفرات خود مبادله مىکرد، همچون مبادله کردن دينار به درهم؛ ده نفر از شما را از من مىگرفت و يک نفر از آنها را به من مىداد». تردیدی نیست که حضرت امیرعلیهالسلام در پی آن نبودند که تعدادی از سپاهیان معاویه را که دشمنان حضرتش بودند در میان سپاهیان خود جای دهند! بلکه منظور امیرالمؤمنین(ع) آنگونه که خود میفرمودند پایداری و ثبات قدم لشکریان معاویه و سستی در میان برخی از سپاهیان خویش بود.
به بیانی که وصف الحال امروز باشد، کاش برخی از مسئولان جمهوری اسلامی نیز در بینش و منش حق و الهی خود به اندازهای که دشمنانمان در بینش و منش باطل خویش پا برجا هستند، ثبات قدم و جدیت به خرج میدادند.
۱- «بیسواد، بیشناسنامه، مزدور، کاسبتحریم، کودکصفت، حسود، بزدل، ترسو، جیببر، بیقانون، مستضعففکری، بیکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچیباز، منفیباف، یأسآفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم، یک مشت لات، صابون بیاوریم رویتان را بشوئید»... و اخیرا نیز مخالفان دولت را «کم عقل» نامیدند!
و اما، تاکید رئیسجمهور بر ضرورت نقد نیز در خور توجه است؛
«ما با انتقاد هیچوقت مخالف نیستیم، همه باید انتقاد بشوند استثنا ندارد. تمام مسئولین در کشور قابل نقدند. ما در کشور معصوم نداریم».
«هرکه میآید توی خیابان حرف بزند یا خس و خاشاک است یا گاو است یا گوساله است، یا آشغال است، این چه جور حرف زدنی است؟ چرا توهین میکنیم؟ چرا بیادبانه با جامعهمان برخورد میکنیم؟».
«خدایا به تو پناه میبرم از بستن دهان منتقدان و رقیبان».
«یکی از مشخصات این دولت، این است که انتقادپذیر است».
«دولت، دولتی مسئولیتپذیر و پاسخگو در برابر ملت و انتقادپذیر خواهد بود. دولت به انتقاد سازنده افتخار میکند».
«دولت از موعظه حسنه، نقد سازنده و نصیحت اسلامی استقبال میکند و این موجب تقویت دولت است» و...
همانگونه که جناب رئیسجمهور به درستی تاکید کرده است «دولت و کارگزاران مصون از اشتباه نیستند و نصیحت دلسوزانه میتواند از ادامه خطا جلوگیری کند» و باید گفت اگر آقای رئیسجمهور به همین گفته خویش جامه عمل میپوشاند، شمار قابل توجهی از مشکلات این روزها فرصت بروز پیدا نمیکرد زیرا گذر ایام به وضوح نشان داده است در بسیاری از موارد حق با منتقدان بوده است و چنانچه هشدارهای دلسوزانه آنان به موقع مورد توجه قرار میگرفت خسارتهای ناشی از این بیتوجهی را شاهد نبودیم.
۲- خط هوائی «ویرجین آتلانتیک - Virgin Atlantic» که یک شرکت هواپیمایی در انگلیس است با صدور بیانیهای از مسافرانی که با این خط پرواز کردهاند عذرخواهی کرد! چرا؟! فقط به این علت که در لیست غذای- منو- هواپیماهای این شرکت نام «سالاد فلسطینی» وجود داشت! مدیر این شرکت هوایی در بیانیه خود آورده بود که: نام سالاد فلسطینی دوستان اسرائیلی ما را ناخشنود کرده و باعث اعتراض آنها شده است! حساسیت رژیم صهیونیستی به نام سالاد فلسطینی در حالی است که این سالاد همه جا با همین نام شناخته میشود و ربط چندانی هم به فلسطین ندارد، شبیه گوجه فرنگی خودمان که از فرنگ نمیآید و یا « کاهوی چینی» که بر خلاف تصور آن خانم نماینده مجلس، از چین نمیآید یا «سیب زمینی آمریکایی» که جد و آبادش ایرانی است!
این همه حساسیت رژیم صهیونیستی برای محو نام فلسطین، حتی از روی یک سالاد که همه جا به همین نام شناخته میشود، آنهم در پروازهای یک شرکت هوایی انگلیس که ربطی به رژیم کودککش اسرائیل ندارد، در حالی است که صهیونیستها با غصب سرزمین فلسطین و قتلعام و آواره کردن مسلمانان مظلوم این دیار، رژیم جعلی اسرائیل را برپا کردهاند.
۳ ماه قبل، وزارت خزانهداری آمریکا، شرکت ژاپنی تویوتا را وادار کرد با ارسال یک نامه رسمی به این وزارتخانه و انتشار آن در رسانهها از دولت آمریکا به خاطر فروش یک دستگاه خودروی تویوتا به سفارت جمهوری اسلامی ایران در هند، عذرخواهی کند! نه آمریکا و نه ژاپن نیازی ندیدند که درباره هزاران دستگاه خودروی تویوتا که در اختیار تروریستهای تکفیری داعش است توضیح بدهند! انبوه بیشمار خودروهای تویوتا چگونه به دست داعش رسیده است؟! احمقانه است اگر تصور کنیم این خودروها بدون اجازه شرکت تویوتا در اختیار تروریستهای تکفیری قرار گرفته است!
آذر ماه سال جاری، دادگاهی در نیویورک یک شهروند دو تابعیتی
ایرانی-کانادایی را با این اتهام که سعی کرده است تحریمهای ایران را دور بزند، به تحمل ۳۲ ماه حبس محکوم کرد. او بعد از پایان دوره محکومیت نیز باید یک سال تحت نظر پلیس باشد.
سفیرمان در انگلیس اعلام میکند که درباره یمن با انگلیس به توافق رسیدهایم و در همان حال دولت انگلیس قطعنامه ضدایرانی را با موضوع محکومیت ایران به علت کمک به مردم مظلوم یمن به سازمان ملل پیشنهاد میکند!
وزیر خارجه فرانسه قبل از سفر به ایران اعلام میکند که درباره نقش نگرانکننده! جمهوری اسلامی ایران در منطقه و ضرورت دست کشیدن ایران از حمایت جبهه مقاومت-یعنی دست کشیدن از مبارزه با داعش که از اساس برای مقابله با ایران اسلامی ساخته شده است- و نیز برای کنترل برنامه موشکی ایران! با مسئولان جمهوری اسلامی گفتوگو خواهد کرد! و بیآنکه با پاسخ دندانشکنی روبرو شود به تهران میآید و با مسئولان بلند پایه کشورمان به گفتوگو مینشیند!
روز چهارشنبه هفته گذشته در فرودگاه مونیخ آلمان به هواپیمای آقای ظریف که برای یک سفر رسمی به این کشور رفته بود بنزین ندادند! شرکتهای سوخترسان آلمانی اعلام کردند که از ترس آمریکا حاضر نشدهاند به هواپیمای حامل وزیر خارجه کشورمان سوخت بدهند! - بخوانید میخواستند تحقیرمان کنند، که کردند!- و آقای رئیسجمهور در سخنان یکشنبه خود میگوید: «در این چهار سال رابطه ما با دنیا بهتر شده، حالا بعضیها اشکال میکنند که فلان جا هنوز ضعیف است! خیلی خب قبول! من میپرسم رابطه بهتر شده یا نه؟! حتما بهتر شده. روابط بانک مرکزی، بانکهای ما با بانکهای خارجی، روابط کارگزاری، السیها و... شرایط بهتر شده یا بدتر!؟ حتما بهتر شده.»! و انگار نه انگار که چند روز پیش همین کشورهایی که به قول ایشان «روابطشان با ما حتما بهتر شده»! از سوخترسانی به هواپیمای وزیر خارجه کشورمان خودداری کردهاند! و یا برخلاف نظر جناب رئیسجمهور و علیرغم آنچه در برجام آمده است، روابط بانک مرکزی و بانکهای ما با بانکهای خارجی، روابط کارگزاری، السیها و... برقرار نشده است، و حتما برقرار نشده است!
و دهها و صدها نمونه دیگر از این دست که نشان میدهد دشمنان ما در دشمنی و کینهتوزی علیه جمهوری اسلامی ایران هیچ فرصتی را از دست نمیدهند و با هیچکس هم تعارف و رودربایستی ندارند. اما، در این سو؟... بخوانید!
۳- طی ۴ سال و چند ماهی که از عمر دولتهای یازدهم و دوازدهم میگذرد در بیشتر موارد از دشمنان بیرونی تهدید و تشر و بدعهدی و کلاهبرداری بوده است و از سوی برخی از دولتمردان-و نه همه آنان- شاهد وادادگی و انفعال بودهایم که به طور طبیعی گستاخی بیشتر حریف را درپی داشته است. برجام یکی از بارزترین نمونههای آن است. همه امتیازات نقد را به حریف واگذار کردهایم و در عوض یک مشت وعده نسیه تحویل گرفتهایم که طرف مقابل برای این وعدههای نسیه هم یکی پس از دیگری دبه در آورده است! ۹۷۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده را به خارج منتقل کردهایم، قلب راکتور اراک را بتنریزی کرده و برای همیشه از کار انداختهایم و آب سنگین را ناچاراً به خارجیها دادهایم و در همان حال با افتخار اعلام میکنیم که تا مرحله صدور اورانیوم غنیشده و آب سنگین پیشرفت کردهایم!- و صدایش را هم در نمیآوریم که مجبورمان کردهاند!- قرار بود همه تحریمها در اولین روز اجرایی شدن برجام لغو شود که نه فقط لغو نشد بلکه تاکنون دهها تحریم دیگر نیز به آن اضافه شده است! با واردات بیرویه و قاچاق کالا، کارخانههای بزرگ و کارگاههای تولیدی را به تعطیلی کشاندهایم و دستکم ۶ میلیون نفر را بیکار کردهایم و در همان حال حتی تهیه غذا برای قطارهای مسافربری را به فلان شرکت اتریشی و اتوبان تهران- شمال را به یک شرکت ایتالیایی میدهیم! دسته بیل و چوب بستنی و سنگپا و کود انسانی و...! وارد میکنیم و فلان مسئول میگوید باید مدیر هم از خارج وارد کنیم! چرا؟! برای اینکه برخی از آقایان توان تولید خودمان را در حد پختن آبگوشت بزباش و خورشت قرمهسبزی میدانند! و...
با این اندازه از انفعال، چگونه میتوان انتظار داشت که دشمن هر روز گام بلندتری علیه منافع ملی کشورمان برندارد؟! و برخی از مسئولان دولتمان را واداده و آماده بهرهکشی تلقی نکند؟!
۴- از امیرالمؤمنین علیهالسلام است که به گلایه آمیخته با ملامت خطاب به برخی از سپاهیان وا داده خود میفرمود: «به خدا سوگند! بسيار دوست داشتم معاويه شما را با نفرات خود مبادله مىکرد، همچون مبادله کردن دينار به درهم؛ ده نفر از شما را از من مىگرفت و يک نفر از آنها را به من مىداد». تردیدی نیست که حضرت امیرعلیهالسلام در پی آن نبودند که تعدادی از سپاهیان معاویه را که دشمنان حضرتش بودند در میان سپاهیان خود جای دهند! بلکه منظور امیرالمؤمنین(ع) آنگونه که خود میفرمودند پایداری و ثبات قدم لشکریان معاویه و سستی در میان برخی از سپاهیان خویش بود.
به بیانی که وصف الحال امروز باشد، کاش برخی از مسئولان جمهوری اسلامی نیز در بینش و منش حق و الهی خود به اندازهای که دشمنانمان در بینش و منش باطل خویش پا برجا هستند، ثبات قدم و جدیت به خرج میدادند.
*حسین شریعتمداری
صفحه اصلى
»
خاورميانه
آخرین به روز شدن: جمعه 22 جمادی الثانی 1439هـ - 9 مارس 2018م KSA 01:49 - GMT 22:49
چرا بنلادنِ سنی نوحههای سینهزنیِ شیعی گوش میداد؟
جمعه 22 جمادی الثانی 1439هـ - 9 مارس 2018م
ریاض -
بررسی مدارک ضبط شده از اقامتگاه اسامه بن لادن، رهبر پیشین سازمان القاعده در منطقه ابوتآباد پاکستان نشان میدهد که رهبر این سازمان افراطگرای سنی، نوحههای سینهزنی شیعیان تندرو را گوش میداد و تعدادی از نوارهای صوتی این نوحهها را در اقامتگاه خود داشت.
نوحههای "یا امیری" و "یا أمیر المؤمنین" نیز که از نوحههای شیعی و حماسی درباره حسین بن علی، امام سوم شیعیان است پیش از آن در کنار مجموعه دیگری از سرودهای حماسی جهادی توسط مؤسسه السحاب، بازوی رسانهای القاعده استفاده میشده و بخشی از ویدیوهای تبلیغات سیاسی و پروپاگاندای رسانهای القاعده را تشکیل میدادند. نوحه "یا امیری" توسط حسین الأکرف، مداح سرشناس بحرینی خوانده شدهاست.
بررسی محتوای اسناد و فایلهای صوتی به جای مانده از اسامه بن لادن رهبر سازمان القاعده نشان میدهد این دست از فایلهای صوتی و ویدیوها برای بن لادن جذابیت داشته و او در مخفیگاهش در ابوتآباد مقداری از وقت خود را صرف گوش دادن به آنها میکرد.
گرایش بن لادن به استفاده از محتویات تبلیغاتی این ویدیوها و فایلهای صوتی مربوط به شیعه نشان از تلاقی مصالح بین سازمان القاعده و دیگر گروههای رادیکال و تندرو شیعی دارد و این امر موجب همکاری این گروهها با رژیم حاکم بر ایران در جبهههای نبرد میشود.
سازگاری و هماهنگی میان دو جریان بیداری شیعه و سنی
با وقوع انقلاب در ایران در اواخر دهه 80 میلادی، جریانی که به "بیداری شیعی و سنی" نامیده شد، در واقع نوعی از سازگاری، هماهنگی و اتحاد نسبی را تجربه میکرد. این همبستگی مصلحتی میان جریانهای اسلامگرا و انقلابی در سرودههای اسلامی و فایلهای صوتی و بصری شیعی و کربلائی نمود پیدا کرد.
از این رو در دهه 90 و اواخر دهه 80 نوارهای کاست مداحان شیعه میان گروههای باصطلاح بیداری و اخوان المسلمین و همچنین جریانهای دست راستی به مانند سرودهای حماسی جهادی رونق گرفتند.
در آن زمان ادبیات سینهزنی و برگزاری مراسم عزای حسینی شامل مفاهیمی چون ایثار و غربت، توانست میان اسلامگرایان رسوخ کند.
تقویت احساس غربت و الهام گرفتن از حسن البنا و سید قطب باعث شد تا ساختارهای روانی در عرصه انقلابیگری دینی ایدئولوژیک مسلح با یکدیگر به تلاقی برسند. به این موضوع در پایاننامه کارشناسی ارشد «سلمان العوده» تحت عنوان «غربت و غریبان» نیز اشاره شده است.
بیدارگرایان اسلامی و اخوان المسلمین تحت تأثیر سرودهها و نوحهسراییهای حماسی شیعی عراقی و بحرینی از قبیل «حسین الأکرف» و «باسم الکربلایی» قرار گرفتند. یکی از آنها به کشته شدن حسین بن علی میپردازد و دیگری برای «بیداری» و« بوسنی و هرزگوین» اشک میریزد و حرف از الگوهای مشترک بین دو سوی جریانهای فرقهگرا میزد تا جایی که گرایش آنها به دنبال کردن و الگوبرداری از مراسم شیعی از قبیل سینهزنی آشکار شد و حتی اختلاف بین مذاهب هم مانع از این نوع گرایشها نشد.
ابراهیم الریس، یکی از عناصر القاعده که بعدها در سال 2003 در یک درگیری مسلحانه کشته شد، به گفته یکی از دوستانش دلباخته سرودهای حماسی دینی و در راس آن سرودهها آثاری از ابو مازن السوری و کاستهای «کربلائیات» و دیگر سرودههای مربوط به حماسهسرایی و نوحهسرایی در مراسم عزای حسینی بود.
ابراهیم الریس تحت تأثیر مفاهیم مشترکی همانند «بیداری»، «از جان گذشتگی» و «جهاد» که همراه با آهنگهای پرشور و حماسه سینهزنی و نوحهسرایی همراه است، قرار گرفته بود.
همسویی هنری بین دو سوی بیداری شیعی و سنی
علیرغم اختلاف ظاهری بین «سازمان القاعده» و «ایران» اسلام سیاسی در نسخه سنی آن یعنی «اخوان المسلمین» و گروههای زیر مجموعه آن از طرفی و نسخه شیعی آن «جمهوری اسلامی ایران» از طرفی دیگر از نظر تاریخی عمیقاً دارای وجه تشابهها، ریشهها و الگوهای مشترک هستند.
آنها در تکوین و دیدگاههای فکری و اقدامات عملی در مقدمه تفسیر دولت اسلامی در چارچوب بیعت و خلافت از طرفی و یا امامت نزد شیعه از طرفی دیگر به هم نزدیک بوده و از یک مشرب فکری تغذیه میشوند.
شکوفایی پدیده سرودخوانی و تواشیح اسلامی نزد اسلامگرایان سنی و حماسهسرایی و نوحهخوانی شیعی در دهه 80 میلادی در واقع یکی از دستاوردهای الگوبرداری و شبیهسازی شده در میان اسلامگرایان سیاسی شیعه و سنی است که پس از انقلاب 1979 ایران و روی کار آمدن خمینی و نیز گسترش جریان اخوان المسلمین با تمام تنوعهای آن در جهان اسلام رخ داد.
گروههای «سرود اسلامی» همزمان با دوره موسوم به «عصر بیداری» گسترش یافت و مردم به خرید و گوش دادن به نوارهای کاست و آهنگهای حماسی ضبط شده در آن روی آوردند و این در حالی بود که این محصولات به دلیل داشتن موسیقی جذاب از دو طرف فقه شیعی و سنی حرام اعلام شده بود. اما بر خلاف فقه دو مذهب نظریهپردازان و اسلامگرایان سیاسی از دو طرف اقدام به کاربرد این روش آوازخوانی و تکنیکهای توزیع و صداگذاری برای تأثیر روانی بر افراد به منظور جذب و سربازگیری از میان آنها استفاده کردند.
در این میان میتوان به مقدمهای اشاره کرد که سید قطب در سال 1954 به منظور عرضه مجموعهای از سرودهای دینی از یک شاعر به نام «محمد ابو الوفاء» اشاره کرد. سید قطب در آن مقدمه گفته بود «این نسخهای جدید از سرودههایی است که بنا به تمایل بعضی از اعضای «حرکة الاحياء الاسلامي» (جنبش رستاخیز اسلامی) تهیه شده است تا برای جوانان اخوان المسلمین و یا کسانی که والدین آنها میخواهند تا در سایه ایمان به خدا و فضای ایمانی تربیت شوند، مفید واقع گردد.»
در ارتباط با این همسویی «طربانگیز» میان بیداری «شیعه و سنی» و در میان گروههای رادیکال تندرو «کامل الخطی» نویسنده و پژوهشگر سعودی در گفتگو با العربیه توضیح داد که محصولات بیداری شیعی که بعدها «نوحهسرایی حماسی» نام گرفت ویژه مراسم سینهزنی از بین آداب و رسوم عزاداری حسینی است. وی افزود: «محتوای نوحهسرایی و حماسهسرایی در حال حاضر رنگ و چهره دگرگون دیگری غیر از «عزاداری برای امام حسین» به خود گرفته و به منبری برای هجو سیاسی و تصفیه حسابهای شخصی با دشمنان در درون مذهب و خارج از آن و حماسه انگیزی میان گروههای شبهنظامی فرقهگرا تبدیل شدهاست.»
در مقابل آن نیز بنا به توضیح پژوهشگر سعودی «سرود اسلامی» متأثر است از بیداری سنی در دورهای که به «جهاد در افغانستان» معروف است آغاز و در میان مردم انتشار یافت و بعدها با قیام اول مردم فلسطین در سالهای 1987 – 1993 و شدت یافتن بحران بالکان و جنگ در «بوسنی و هرزگوین» در سالهالی 1992- 1995 به اوج خود رسید.
و در راستای توضیح و بررسی علل گرایش افراد متأثر از موج بیداری سنی، از «نوحهسرایی و حماسهسرایی» شیعی که برپایی گریه و زاری و آه و ناله استوار است، «کامل الخطی» آن را به تکنینکهای هنری محض نسب داد و گفت که نوحهها و سینهزنیهای شیعی دارای آهنگ، لحن و مقامهای موسیقی است که اکثراً با لهجه عراقی که غنی از موسیقی است همراه است و از آن تأثیر گرفته است.
به نظر میرسد تأثیرگذاری و تأثیرپذیری در دو سوی بیداری شیعی و سنی در زمینه هنری مختص به نوحهسرایی و حماسهسرایی و هنرهای مربوط به مراسم «عزای حسینی» نمیشود بلکه طرف شیعی و همانگونه که «حسن المصطفی» نویسنده، روزنامهنگار و دارای تجربه در اصولگرایی اسلامی ذکر کرده است نیز از سوی محصولات فرهنگی بیداری سنی نیز تاثیرپذیر بودهاست.
حسن المصطفی گفت که جریان جنبش بیداری شیعی تحت تأثیر بعضی از قصیدههای شعر متعلق به فعالان بیداری سنی همانند قصیده «یوسف القرضاوی» تحت عنوان «الملحمه النونیة» یا «حماسه نونیه» قرار گرفته تا جایی که رادیو تهران این قصیده شعر را با صدای طربانگیز و تأثیرگذار شیعی پخش کرد. انتخاب این قصیده برای پخش در رادیو تحت تأثیر محتوای آن که شامل احساس مظلومیت، معانی و مفاهیم صبر و زندان و عذاب در راه نشر دعوت به راه خدا است، صورت گرفته بود.
المصطفی همچنین به انتشار قصیده شعر سید قطب تحت عنوان «اخی انت حر وراء السدود» یا «ای برادر تو آزادی در ورای بندها» علاوه بر توزیع نوار کاست و فایلهای صوتی مربوط به «احمد القطان» روحانی سنی کویتی عضو جنبش، و قصیدههای شاعر عراقی «احمد مطر» اشاره کرد.
همچنین لازم است ذکر شود که طبع نئواسلامگرایان تندرو ایجاب میکرد تا با سرقت ادبی از ترانهها و سرودهای انقلابی کلاسیک اقدام به توزیع و بازخوانی آن کرده و آن را تحت عنوان «اسلامی کردن» ترانههای انقلابی تغییر، بازخوانی و بکار میبرند. سرودها و ترانههای انقلابی کلاسیک پیشگام است و از نظر آهنگ، مفاهیم و کلمات به مراتب غنیتر از نسخه اسلامی شده آن است.
از نمونههای اسلامی شده ترانهها و سرودهای حماسی و انقلابی عربی میتوان به سرود «اسلمی یا قدس» بر گرفته از ترانه «اسلمی یا مصر» و سرود «لبیک یا اسلام البطوله» که نسخه اسلامی شده سرود «لبیک یا علم العروبه» است، اشاره کرد.
حسن المصطفی با اشاره به موضع فقه شیعی سنتی که این نوع از نوحهسراییها و سرودهای حماسی را به دلیل آنچه اسباب لهو و خروج از چارچوب دین بیان شده حرام و نامشروع دانسته است، او گفت ورود موسیقی به این گونه حماسهسراییها و نوحهسراییها علیرغم اینکه مخالفتهای فقه شرعی را تشدید کرده است. اما با وجود این تضاد این گونه نوحه سرایی و حماسه سرایی همراه با آهنگ و موسیقی نزد رهبران انقلاب ایران «آیتالله خمینی» و «علی خامنهای» و نیز مرجع شیعی لبنانی «محمد حسین فضلالله» از تأیید و محبوبیت کاملی برخوردار است.
...
این مطلب را از یک سایت سنی دولتی مخالف ایران
برداشتم و بدون هیچ تغییری ارسال کردم .
که بدانید همه شیعه اند ؟!
ولی جرات ابراز ندارند ؟!
ایرانی باید قدر دولت و دین خود را بداند ؟!
سلام به شهدا .
...
https://farsi.alarabiya.net/fa/middle-east/2018/03/09/چرا-بن-لادنِ-سنی-نوحه-های-سینه-زنیِ-شیعی-گوش-می-داد؟.html
...