نویسنده درباره این کتاب گفته است: «آلبوغبیش قهرمان بی نشان است. او قهرمان دیروز و بی نشان امروز است. شاید اگر دست تقدیر مرا به سمت ثبت خاطرات شهید شیخ شریف سوق نمی داد هیچ وقت کتاب "جای امن گلوله ها” چاپ نمی شد. مهندسی کتاب به گونه ای است که هنگامی که راوی نقش زمین شده و جراحت های بسیار برداشته به گذشته گریز می زند و وقتی در بیمارستان به هوش می آید خواننده ادامه داستان را از بیمارستان دنبال می کند.
وی در ادام توضیحات کتاب می گوید: «با توجه به اینکه هنوز ۵ گلوله در بدن عبدالرضا باقی است و نمی شود اینها را بیرون بیاورند؛ این تصور را برای مخاطب به وجود آوردم که گلوله ها در جای امنی هستند که کسی دستش به آنها نمی رسد.» او درباره شیوه روایت کتاب نیز اینگونه توضیح داده است: «جای امن گلوله ها» روایت داستانی- روایی دارد و به شکل جریان سیال ذهن شروع شده است.
یعنی به این حالت نیست که مثل کتاب خاطرات دیگر به ترتیب سیر تاریخی را روایت کند. کتاب درست از لحظه ۲۴ مهر شروع می شود یعنی لحظه ای که شیخ شریف و عبدالرضا سوار ماشین هستند و ۵ دقیقه بعد ماشین شان منفجر می شود و این دو، گیر عراقی ها می افتند ولی برای اینکه گذشته عبدالرضا برای خواننده ترسیم شود این ذهنیت را به کار بردم که بعد از آن حادثه گلوله خوردن عبدالرضا او حدود ۷،۸ ساعت در جدال بین مرگ و زندگی به سر می برد در آن لحظه گذشته اش را به خاطر می آورد که من عبدالرضا آلبوغبیش هستم که در فلان تاریخ متولد شدم و همین طور تمام خاطرات گذشته پر افت و خیز خود را تا لحظه ای که می خواهد به هوش بیاید تعریف می کند.»
عبدالرضا آلبوغبیش در شمار مردان مردی است که در جریان مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر در آغازین روزهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران رشادت های زیادی از خود نشان داد. در ۲۴ مهر ۱۳۵۹ در نبرد رویارو با بعثی ها سیزده گلوله به بدنش اصابت کرد؛ اما تقدیر آ ن بود که زنده بماند تا امروز گوشه ای از رشادت ها و شهادت های رزمندگان اسلام را بازگو کند و مقاومت جوانمردانه اندک نیروهای مردمی و بومی خطه خوزستان با ماشین جنگی رژیم بعث عراق را به روایت بنشیند و به عنوان تنها ناظر صحنه شهادت شیخ محمدحسن شریف قنوتی و شهیدان دیگر، واقعیت های جنگ را برای ما و نسل های بعد از ما بگوید.
از سیزده گلوله ای که به بدن او اصابت کرده هنوز پنج گلوله در سینه اش جا خوش کرده اند و خیال بیرون آمدن که ندارند هیچ، بلکه گاهی با تکان خوردن های بی موقع، خودی به آلبوغبیش نشان می دهند و غیر مستقیم به او می فهمانند که آنها را فراموش نکند! همین تهدیدها آلبوغبیش را چند روزی راهی بیمارستان می کند. این روند سال هاست ادامه دارد و آلبوغبیش تا امروز در جدال با تکه های سربی بدنش که تلاش دارند خود را به قلب و نخاع او برسانند و جسمش را بی حرکت و تسخیر کنند پیروز بوده است؛ همچنان که در صحنه نبرد تن به تن با نیروهای بعث عراق. دردآورترین لحظات زندگی این مرد تنومند عرب تبار خوزستانی زمانی است که آن چهار گلوله به یکباره به حرکت در می آیند و آلبوغبیش را نقش زمین می کنند و کیست که در آن لحظه ها به داد این شیرمرد برسد.
همچنین فیلم مستندی از زندگی عبدالرضا البوغبیش به عنوان ضمیمه کتاب موجود
است. کتاب «جای امن گلولهها» تولید دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری
است که در ۲۸۰ صفحه تدوین و منتشر می شود.