حضور اهرم قدرتی جنبش مقاومت اسلامی لبنان در این کشور منجر به عصبانیت رژیم صهیونیستی شده است.
به گزارش شهدای ایران، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم اصغر زارعی می خوانید: تنش میان اسرائیل و لبنان، در طول سالهای گذشته همواره وجود داشته ولی طی ماهها و هفتههای اخیر به دلیل مناقشه بر سر استخراج منابع نفت و گاز در دریای مدیترانه و احداث دیوار حائل در مرزها شدت یافته است. همین مسئله سبب شده «میشل عون» رئیسجمهور لبنان در دیدار با «ژان پیر لاکروآ» معاون دبیر کل سازمان ملل در روند صلح، بر آمادگی قاطع کشورش برای دفاع در مقابل هرگونه تجاوزگری صهیونیستها، تأکید کند.از آخرین باری که رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه در سال 2006 دچار شکستی خفتبار شده و طومار ارتش بهاصطلاح مدرن تلآویو در آن سال درهم پیچیده شد، تلآویو بارها به حریم هوایی، زمینی و دریایی لبنان شبیخون زده و تلاش کرده است که امنیت بیروت را مخدوش کند.
این در حالی است که عمده علت عصبانیت رژیم صهیونیستی از لبنان، حضور اهرم قدرتی مثل جنبش مقاومت اسلامی لبنان در این کشور است، چراکه دولتمردان این رژیم، با برخی از همسایگان خود مثل اردن که هیچ ادعایی درباره اشغالگری اسرائیل ندارند، روابط حسنهای برقرار کرده است. دلایلی دیگری در خصوص اقدامات تحریکآمیز تلآویو در لبنان، همچون «رشد ژئوپولتیک جبهه مقاومت در منطقه»، «تنگتر شدن حلقه محاصره صهیونیستها از جانب سوریه» و «جنگ انرژی» نیز از اهمیت خاصی برخوردارند اما سؤال اینجاست که با توجه به شرایط سیاسی و میدانی موجود، آیا اساساً جنگی در راه است و اگر فرضاً اینچنین باشد، سرنوشت آن به چه شکلی رقم خواهد خورد ؟ با رصد مجموع عوامل میان بیروت و تلآویو، میتوان نتیجه گرفت که مناسبات به سمت درگیری و تنش گرایش دارد تا بهسوی راهی برای حلوفصل منازعات از طریق طرفهای ثالث و نهادهای بینالمللی و یادداشت پیش رو، میکوشد برخی از زوایای تحولات ذکرشده را مورد کنکاش قرار دهد.
تلآویو در این خیال بود که جنگ سوریه بتواند جلسه آزمونی بیشازحد دشوار را برای حزبالله فراهم کند یا دستکم شکاف قابلملاحظهای میان بهاصطلاح هلال شیعی شکل دهد. با این حال، نتایجی که این جنگ برنامه ریزی شده از سوی سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس به همراه داشت، تمام محاسبات صهیونیستها را به هم ریخت و عقاید آنها را درباره قدرت حزبالله بهکلی تغییر داد. از سوی دیگر، چندی پیش، «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ اسرائیل، اظهاراتی با این مضمون مطرح کرد که حزبالله در مرزهای جنوب لبنان دست به تحرکاتی زده و آمادگی برای مقابله با حزبالله ضروری است اما با واکنش منفی دیگر مقامات این رژیم در خصوص عدم آمادگی برای رویارویی با حزبالله روبهرو شد. اظهار نگرانی صهیونیستها دو پیشفرض را به ذهن متبادر میکند.
اول اینکه کارد به استخوان سران اسرائیل رسیده و دیگر نمیتوانند شاهد شکست همپیمانان خود در سوریه باشند، چراکه حزبالله در حال رسیدن به ارتفاعات جولان است و اگر مقاومت بر این بلندیها مشرف شود، رژیم صهیونیستی باید در دو جبهه بجنگد که این اقدام، قطعاً هزینه بیشتری نسبت به سال 2006 خواهد داشت. دوم، رژیم صهیونیستی، به جد باور دارد که اگر امروز در لبنان یا سوریه وارد جنگ نشود، فردا دیر است. بر اساس این منطق، سیاستمداران اسرائیلی درصدند تا اوضاع منطقه پایدار نشده و نتایج نشستهای آستانه به ثمر ننشسته، آتش جنگ دیگری را برافروزند، زیرا در این صورت، متحمل هزینههای کمتری خواهند شد. درنتیجه، صهیونیستها، ایجاد تنش برای ایجاد درگیری درحالیکه حزبالله درگیر جنگ سوریه است را به نفع خود میپندارند.
از سوی دیگر، سقوط جنگنده اف-16 این رژیم در نزدیکی بلندیهای جولان، به تکتازی اسرائیل در نبرد هوایی پایان داد و صهیونیستها بیش از هر کس، حزبالله لبنان را مسئول تغییرات فاحش در عرصه میدانی سوریه میدانند. اسرائیل در حالی با نگرانی شاهد افزایش رشد ژئوپولتیک جبهه مقاومت در سوریه است که عملاً عنان کار در حوزه سیاسی و لابیگری با کشورهای صاحب نفوذ در سوریه از دستش خارج شده و علناً به تهاجم نظامی در این کشور روی آورده است، هرچند همان کابوسی که از آن میترسید، بر سرش آمد و امروز حزبالله، دست برتر را در سوریه در اختیار دارد.
رژیم صهیونیستی، دولت لبنان را مسئول تثبیت جایگاه حزبالله به عنوان یک جریان قدرتمند در بدنه اجتماعی ،سیاسی لبنان میداند و در این رابطه، تمایزی بین حزبالله و ارکان اجرایی و تقنینی لبنان قائل نیست، چراکه از نظر آنها، قاطبه نمایندگان پارلمان و کابینه، از سلاح مقاومت حمایت میکنند. احداث دیوار مرزی و شاخه و شانه کشیدن در موضوع میادین نفتی و گازی مورد اختلاف در دریای مدیترانه، نشانهای روشن دال بر این واقعیت است که تلآویو، در حال ارسال پالسهای جدی علیه گزینه «ارتش، ملت، مقاومت» است و تصمیمی برای چشمپوشی از توسعهطلبی خود در زمینه انرژی ندارد.
کما اینکه دبیر کل حزب الله لبنان نیز با پردهبرداری از مقاصد صهیونیستها در این باره، تأکید کرد کل منطقه در کانون جنگ نفتی و گازی قرار گرفته و جنگی که اسرائیل بر سر بلوک 9 میادین نفتی آغاز کرده، در همین چارچوب قابل تفسیر است. این نکته نیز قابل ذکر است که تلآویو سالهاست در پی خودکفایی از نفت و گاز وارداتی و ایجاد یک امپراتوری در این حوزه بوده و در حال آزمودن عکسالعمل لبنانیها برای ورود به مرحله بعدی، یعنی تصرف عدوانی منابع انرژی لبنان است. و بالاخره اینکه اگر صهیونیستها بار دیگر غلط سال 2006 را تکرار کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ در جنگ 33 روزه موسوم به جنگ «تموز»، تمام ساز و برگ نظامی ارتش کلاسیک و چریکی اسرائیل شامل تیپ «گولانی» به میدان آورده شد ولی رزمندگان مقاومت با قاطعیت و اقتدار کامل، پیروز میدان شدند و امروز هم بر اساس دادههای نظامی و اطلاعاتی، اگر جنگی دربگیرد، رژیم صهیونیستی، شکنندهتر و آسیبپذیرتر خواهد بود. ضمن اینکه حزبالله، از رهگذر حضور راهبردی خود در جنگ سوریه، تجربیات گرانسنگ، تسلیحات و تجهیزات پیشرفته و اطلاعات بیشتری از نقاط ضعف دشمن صهیونیستی به دست آورده و هرگونه تعرضی را با شدیدترین شکلی پاسخ خواهد.
این در حالی است که عمده علت عصبانیت رژیم صهیونیستی از لبنان، حضور اهرم قدرتی مثل جنبش مقاومت اسلامی لبنان در این کشور است، چراکه دولتمردان این رژیم، با برخی از همسایگان خود مثل اردن که هیچ ادعایی درباره اشغالگری اسرائیل ندارند، روابط حسنهای برقرار کرده است. دلایلی دیگری در خصوص اقدامات تحریکآمیز تلآویو در لبنان، همچون «رشد ژئوپولتیک جبهه مقاومت در منطقه»، «تنگتر شدن حلقه محاصره صهیونیستها از جانب سوریه» و «جنگ انرژی» نیز از اهمیت خاصی برخوردارند اما سؤال اینجاست که با توجه به شرایط سیاسی و میدانی موجود، آیا اساساً جنگی در راه است و اگر فرضاً اینچنین باشد، سرنوشت آن به چه شکلی رقم خواهد خورد ؟ با رصد مجموع عوامل میان بیروت و تلآویو، میتوان نتیجه گرفت که مناسبات به سمت درگیری و تنش گرایش دارد تا بهسوی راهی برای حلوفصل منازعات از طریق طرفهای ثالث و نهادهای بینالمللی و یادداشت پیش رو، میکوشد برخی از زوایای تحولات ذکرشده را مورد کنکاش قرار دهد.
تلآویو در این خیال بود که جنگ سوریه بتواند جلسه آزمونی بیشازحد دشوار را برای حزبالله فراهم کند یا دستکم شکاف قابلملاحظهای میان بهاصطلاح هلال شیعی شکل دهد. با این حال، نتایجی که این جنگ برنامه ریزی شده از سوی سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس به همراه داشت، تمام محاسبات صهیونیستها را به هم ریخت و عقاید آنها را درباره قدرت حزبالله بهکلی تغییر داد. از سوی دیگر، چندی پیش، «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ اسرائیل، اظهاراتی با این مضمون مطرح کرد که حزبالله در مرزهای جنوب لبنان دست به تحرکاتی زده و آمادگی برای مقابله با حزبالله ضروری است اما با واکنش منفی دیگر مقامات این رژیم در خصوص عدم آمادگی برای رویارویی با حزبالله روبهرو شد. اظهار نگرانی صهیونیستها دو پیشفرض را به ذهن متبادر میکند.
اول اینکه کارد به استخوان سران اسرائیل رسیده و دیگر نمیتوانند شاهد شکست همپیمانان خود در سوریه باشند، چراکه حزبالله در حال رسیدن به ارتفاعات جولان است و اگر مقاومت بر این بلندیها مشرف شود، رژیم صهیونیستی باید در دو جبهه بجنگد که این اقدام، قطعاً هزینه بیشتری نسبت به سال 2006 خواهد داشت. دوم، رژیم صهیونیستی، به جد باور دارد که اگر امروز در لبنان یا سوریه وارد جنگ نشود، فردا دیر است. بر اساس این منطق، سیاستمداران اسرائیلی درصدند تا اوضاع منطقه پایدار نشده و نتایج نشستهای آستانه به ثمر ننشسته، آتش جنگ دیگری را برافروزند، زیرا در این صورت، متحمل هزینههای کمتری خواهند شد. درنتیجه، صهیونیستها، ایجاد تنش برای ایجاد درگیری درحالیکه حزبالله درگیر جنگ سوریه است را به نفع خود میپندارند.
از سوی دیگر، سقوط جنگنده اف-16 این رژیم در نزدیکی بلندیهای جولان، به تکتازی اسرائیل در نبرد هوایی پایان داد و صهیونیستها بیش از هر کس، حزبالله لبنان را مسئول تغییرات فاحش در عرصه میدانی سوریه میدانند. اسرائیل در حالی با نگرانی شاهد افزایش رشد ژئوپولتیک جبهه مقاومت در سوریه است که عملاً عنان کار در حوزه سیاسی و لابیگری با کشورهای صاحب نفوذ در سوریه از دستش خارج شده و علناً به تهاجم نظامی در این کشور روی آورده است، هرچند همان کابوسی که از آن میترسید، بر سرش آمد و امروز حزبالله، دست برتر را در سوریه در اختیار دارد.
رژیم صهیونیستی، دولت لبنان را مسئول تثبیت جایگاه حزبالله به عنوان یک جریان قدرتمند در بدنه اجتماعی ،سیاسی لبنان میداند و در این رابطه، تمایزی بین حزبالله و ارکان اجرایی و تقنینی لبنان قائل نیست، چراکه از نظر آنها، قاطبه نمایندگان پارلمان و کابینه، از سلاح مقاومت حمایت میکنند. احداث دیوار مرزی و شاخه و شانه کشیدن در موضوع میادین نفتی و گازی مورد اختلاف در دریای مدیترانه، نشانهای روشن دال بر این واقعیت است که تلآویو، در حال ارسال پالسهای جدی علیه گزینه «ارتش، ملت، مقاومت» است و تصمیمی برای چشمپوشی از توسعهطلبی خود در زمینه انرژی ندارد.
کما اینکه دبیر کل حزب الله لبنان نیز با پردهبرداری از مقاصد صهیونیستها در این باره، تأکید کرد کل منطقه در کانون جنگ نفتی و گازی قرار گرفته و جنگی که اسرائیل بر سر بلوک 9 میادین نفتی آغاز کرده، در همین چارچوب قابل تفسیر است. این نکته نیز قابل ذکر است که تلآویو سالهاست در پی خودکفایی از نفت و گاز وارداتی و ایجاد یک امپراتوری در این حوزه بوده و در حال آزمودن عکسالعمل لبنانیها برای ورود به مرحله بعدی، یعنی تصرف عدوانی منابع انرژی لبنان است. و بالاخره اینکه اگر صهیونیستها بار دیگر غلط سال 2006 را تکرار کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ در جنگ 33 روزه موسوم به جنگ «تموز»، تمام ساز و برگ نظامی ارتش کلاسیک و چریکی اسرائیل شامل تیپ «گولانی» به میدان آورده شد ولی رزمندگان مقاومت با قاطعیت و اقتدار کامل، پیروز میدان شدند و امروز هم بر اساس دادههای نظامی و اطلاعاتی، اگر جنگی دربگیرد، رژیم صهیونیستی، شکنندهتر و آسیبپذیرتر خواهد بود. ضمن اینکه حزبالله، از رهگذر حضور راهبردی خود در جنگ سوریه، تجربیات گرانسنگ، تسلیحات و تجهیزات پیشرفته و اطلاعات بیشتری از نقاط ضعف دشمن صهیونیستی به دست آورده و هرگونه تعرضی را با شدیدترین شکلی پاسخ خواهد.