شهدای ایران:وقتی سید اسدالله لاجوردی دادستان انقلاب تهران در زمستان سال 63 از سوی شورایعالی قضایی کنار گذاشته شد، در آخرین سخنرانیاش در جمع برخی دوستان و همکاران خود، به چند نکته مهم اشاره کرد. یکی از آنها آخرین پروندهای بود که دادستان انقلاب مرکز با آن درگیر شد و نهایتا پس از فشارهای مکرر افراد مختلف برای آزادی یکی از محکومین به اعدام، برخلاف نظر صریح خود، حکم آزادی او را که از سوی عالیترین مقام قضایی کشور ابلاغ شده بود، اجرا کرد و از خدا مرگ خود را خواست.
این پرونده درخصوص یکی از اعضای برجسته سازمان تروریستی پیکار یعنی «نوشین نفیسی» بود.
برگه بازجویی نوشین نفیسی در دادستانی
* سازمان پیکار
پیشینه سازمان پیکار به اوایل دهه 50 برمیگردد که گروهی با عقاید چپ و معتقد به مشی چریکی، از درون سازمان مجاهدین خلق بوجود آمد و کم کم با رشد و گسترش دیدگاههای کمونیستی در درون سازمان، ایدئولوژی مجاهدین را از «اسلام» به «مارکسیسم-لنینیسم» تغییر دادند.
گرایش یه مارکسیسم از سال 1351 به بعد در میان اعضای مجاهدین رشد کرد تا نهایتا به انشعاب بخشی از این سازمان در سال 54 انجامید و برخی از رهبران آن (ازجمله تقی شهرام) در جزوهای با عنوان «بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک» اعلام کردند که پس از 10 سال زندگی مخفی، 4 سال مبارزه مسلحانه و 2 سال باز اندیشی شدید ایدئولوژیک، به این نتیجه رسیدهاند که مارکسیسم -و نه اسلام- فلسفه راستین انقلابی است.
این گرایش به مارکسیسم خصوصا در سال 54 موجب انشعاب تعدادی از اعضا و نیز تسویههای خونین در سازمان مجاهدین شد که یک نمونه آن ترور «مجید شریف واقفی» و «صمدیه لباف» بود که به شهادت شریف واقفی و مجروحیت لباف انجامید. [صمدیه لباف بعدا توسط ساواک دستگیر و به شهادت رسید]
بعدها با اخراج تقی شهرام از سازمان مجاهدین خلق و انتقاد از تسویههای داخلی سازمان، سه جریان از درون بخش مارکسیستی مجاهدین شکل گرفت که اکثریت اعضا به سازمان «پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» پیوستند که در آذرماه سال 57 شکل گرفت.
این سازمان که باید آن را میراث سیاسی شهرام دانست، بر خلاف برخی احزاب چپ مانند حزب توده، در ابتدای انقلاب اسلامی از نیروهای مذهبی حمایت میکرد و به پیشنهاد، «جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر»، رای مثبت داد اما در ادامه، حکومت جمهوری اسلامی را به عنوان یک نظام ارتجاعی محکوم کرده و هرگونه همکاری با آن را مردود اعلام کرد.
(سازمان پیکار، گروه پیکار، طبقه کارگر، مجاهدین خلق، مارکسیسم، جمهوری اسلامی/ نویسنده: سید ابوالحسن توفیقیان)
پیکاریها در طول سالهای نخست انقلاب، به فعالیت های خشن و خصمانه علیه جمهوری اسلامی روی آوردند و از جمله گروههایی بود که در آشوبهای کردستان و خوزستان نقش جدی ایفا کرد.
بمبگذاری، غارت بانکها، تصرف پادگانها در کنار جاسوسی و انتقال اطلاعات از طریق عواملی که در کشورهای لیبی، یمن جنوبی و عراق با آنها در ارتباط بودند، از جمله فعالیتهای این گروهک در شرایطی است که کشور درگیر جنگ با رژیم بعث عراق بود و بیراه نیست اگر «پیکار» را خشنترین سازمان کمونیستی در ایران پس از انقلاب بنامیم.
* آزادی یک اعدامی با فشار منتظری
نوشین نفیسی اهل اصفهان و متولد سال 1338، فرزند دکتر ابوتراب نفیسی پزشک آیتالله منتظری قائم مقام وقت رهبری بود که در سال 58 به عضویت سازمان پیکار درآمد.
پس از خرداد 60 و ورود مستقیم گروهکها به جنگ مسلحانه با نظام، نوشین نفیسی (که برادران او به نامهای سعید و مجید نیز از کادرهای ارشد پیکار بودند) به رهبری «جناح انقلابی» رسیده و با نام مستعار «ثریا»، به همراه همسرش با نام مستعار «حسین» و بهمن محمودی با نام مستعار «سیاوش»، اعضای رهبری جناح انقلابی پیکار را تشکیل میدهند.
سازمان پیکار در سال 61 به پایان خط رسید و در جریان شناسایی کامل این گروهک در تابستان همان سال، سران آن نیز بازداشت شد.
6 ماه بعد، نوشین نفیسی به همراه همسرش و بهمن محمودی و برخی دیگر از اعضا به جرم کشتار مردم بی گناه به اعدام محکوم میشوند اما پس از اعدام برخی اعضای رده پایینتر از نفیسی، خود او با دخالت برخی افراد ازجمله آیتالله منتظری (که پدر نوشین نفیسی پزشک او بود) در اقدامی نادر، بجای اعدام، آزاد میشود.
در تاریخ 25 آذر 63، یوسف صانعی دادستان وقت کل کشور در نامهای به موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور و رئیس شورای عالی قضایی مینویسد:
«با توجه به سیاست کلی فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری در رابطه با برخورد با افراد وابسته به گروهکها و زندانیان و با توجه به عنایت خاص ایشان نسبت به جناب آقای دکتر نفیسی، حسب نقل آیت الله محمدی گیلانی و با عنایت به اینکه افراد نزدیکی از این خانواده محکوم به اعدام و حکم درباره آنها اجرا گشته و با عنایت به تعهد اسلامی و تخصص خود جناب آقای دکتر نفیسی و با توجه به تعهد پیوست، تقاضا میشود از محضر امام امت (مدظله العالی) دو درجه تخفیف برای محکومه نوشین نفیسی صبیه آقای دکتر نفیسی درخواست شود.
ا- مجازات اعدام او به 15 سال زندان
2- مدت حبس وی به 5 سال معلق شود.
بدیهی است پدرش حاضر به ضمانت هم میباشد.»
آیت الله موسوی اردبیلی نیز در نامهای به اسدالله لاجوردی دادستان انقلاب تهران مینویسد:
«چون با پیشنهاد دادستان محترم کل کشور در جلسه شماره 636 – 25/9/63 شورای عالی قضایی تصویب شده است، تخفیف مجازات اعدام محکوم نوشین نفیسی فرزند ابوتراب به پانزده سال حبس و تعلیق حبس به مدت پنج سال موافقت و به تایید حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران رسیده است. مراتب جهت اقدام قانونی اعلام میگردد.»
[توضیح: در آن مقطع، حضرت امام، اختیار عفو محکومین را به قائم مقام خود یعنی آیت الله حسینعلی منتظری واگذار کرده بود]
حکم آزادی نوشین نفیسی با امضای موسوی اردبیلی رئیس دیوانعالی کشور
پس از ابلاغ این حکم از سوی عالیترین مقام قضایی به دادستان انقلاب تهران، شهید لاجوردی در پشت برگه حکم آزادی نوشین نفیسی مینویسد:
«زندانی نوشین نفیسی یکی از خبیثترین و متعصبترین افراد نادری است که در زندان تحمل کیفر مینماید، ولی با شیوههای منافقانه به دروغ خود را بریده نشان میدهد.
بدیهی است کسی که از مرکزیت جناح انقلابی منشعب از پیکار مرتد محارب باشد، آزادیش چه مقدار برای جامعه خطرناک است، ولی چه میشود کرد؟! چون دستور آزادیش صادر شده چاره ای جز آزاد کردن نیست. (گرچه با تمام وجود مخالف آزادیش هستم و معتقدم اگر قرار باشد مرکزیت سازمان الحادی با آن همه جنایت و آمریت در کشتار مردم مسلمان و بیگناه و ... داشتن همه وزر و وبال اعضا و هواداران اعدام شده سازمانش، آزاد شود، پس ...؟!! خدایا تو شاهدی با دیدن این نامه و تبعیض غیرقابل تصور مرگ خود را از تو خواستم!) لذا با سپردن کفیل و وثیقهای معادل یک میلیون تومان آزاد شد. 63/10/2»
دستخط شهید لاجوردی در پشت حکم آزادی نوشین نفیسی
لاجوردی بعدا در سخنرانی تودیع خود نیز با اشاره به آخرین حضورش قبل از عزل در شورای عالی قضایی درخصوص پرونده نوشین نفیسی اینطور میگوید:
«...نوشین نفیسی جزو یکی از سه نفر مرکزیت جناح انقلابی راه کارگر بود... اینو ببینین شما، طرفو از اعدام بیارن آزاد بکنن!
...من وقتی آزادیو دیدم، از خدا مرگمو خواستم و در پرونده هم نوشتم. نوشتم خدایا تو شاهدی وقتی که این تبعیضو من در جمهوری اسلامی دیدم از تو مرگمو خواستم...همون لحظه احساس می کردم این زمین دهان باز می کرد من می رفتم توش و این تبعیضو در جمهوری اسلامی نمیدیدم چون آدم از خیلی نظاما این توقع رو داره ولی از نظام جمهوری اسلامی این توقع رو نداره! گفتم مگه قراره نوشین نفیسی رو آزاد کنین باباش خوشش بیاد؟! خب چرا فرد زیرشو اعدام کردی؟ پنج ردیف زیرش چرا اعدام بشه؟ مرکزیت آزاد بشه پنج نفر زیرش اعدام؟ این ظلمه! و به آنان گفتم اگه قراره یه وقت خدای نکرده این نظام جمهوری اسلامی لطمه بخوره از ناحیه این ظلماس! و این تبعیضاس! اینا ظلمه ولی ظلم قابل تحمل نیس برا امثال من!»
*فارس