اما چرا به راحتی امنیت داخلی کشور مورد هجمه قرار میگیرد و بدون درس گرفتن از آن، باز هم در گوشهای دیگر عدهای اوباش آنچنان جرات پیدا میکنند که به سبک عملیاتهای داعش در اروپا با اتوبوس به میان ماموران ناجا و مردم حمله کنند؟
کمال لطفی در کانال خود نوشت: در بحبوبه اغتشاشات دیماه گذشته فایل صوتی از روحالله زم منتشر گردید که در آن برای جلب موافقت مامور موساد جهت پشتیبانی مالی قول ایجاد اغتشاشات مستمر در داخل کشور با استفاده از شبکههای رسانهای ایجاد شده را میدهد.
در مطلبی که در آن موقع منتشر کردم نوشتم که «برنامه ثابت رژیم صهیونیستی در مواجهه با مردم ایران و جمهوری اسلامی تخاصم و جنگ بوده و در این مسیر بهترین راه پیش روی خود برای نیل به هدف را "ناامن سازی داخلی" از طرق مختلف مانند ترور، حمایت از گروهک های تروریستی و تجزیه طلب و...تعریف کرده است.»
اتفاقات دیشب در محله پاسداران تهران با میدانداری داعشیهای درویش نما پرده دیگری از این پروژه بوده است.
اما چرا به راحتی امنیت داخلی کشور مورد هجمه قرار میگیرد و بدون درس گرفتن از آن، باز هم در گوشهای دیگر عدهای اوباش آنچنان جرات پیدا میکنند که به سبک عملیاتهای داعش در اروپا با اتوبوس به میان ماموران ناجا و مردم حمله کنند؟
1. دشمن در چند سال گذشته با استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی موبایلی بویژه تلگرام، اقدام به تشکیل و سازماندهی گروههای مختلف کرده است.
2. این گروهها، هر کدام دارای یک هویت مستقل و با محورهای مختلف تعریف شدهاند تا در فواصل زمانی مختلف با بهانه کردن یک مساله متفاوت با گروه پیشین، به نقش آفرینی در تکمیل پازل دشمن بپردازند. تفاوت هویت این گروهها این مجال را به دشمن خواهد داد تا با بزرگنمائی خاص خود تمام کشور و اقشار مختلف را مخالف نظام حاکم معرفی و عناصر مخالف پنهان را به خیابانها بکشانند.
3. عدم مدیریت درست در روشنگری برای افکار عمومی چه از سوی رسانهها و چه مسئولان ذیربط ابعاد فاجعه را دو چندان میکند. عدم وجود پیوست رسانهای مناسب برای شرایط بحرانی و عدم اهمیت این موضوع برای مسئولان به وضوح مشهود است. آشفتگی در اطلاعرسانی دقیق، چینش صحیح مراحل عملیات روانی و... پس از هر رخدادی آنچنان عیان است که نیازی به اشاره به مصادیق آنها نیست!
4. رسانههای پرشمار و زنجیرهای دشمن که از قبل آماده پوشش اغتشاشات هستند، به محض آغاز آشوب روایتهای از پیش تعیین شده خود را منتشر و هدایت افکار عمومی را در دست میگیرند و خط القائی از سوی آنها از سوی نفوذیهای خود در رسانههای داخل کشور ادامه مییابد (مانند تریبون دادن خبرگزاری دولتی ایسنا به فرهاد نوری از عناصر تابلودار دروایش گنابادی که با وجود قطعیت وحشیگری دروایش در وسط خیابان و جلوی دوربین به راحتی به تکذیب همه وقایع رخ داده به دست فرقه تروریستی دراویش گنابادی میپردازد) اما در اینسو تا جلسات تشکیل شده و سیاستها به رسانهها ابلاغ شود، کار از دست رفته و باید به پاسخگوئی شبهات پرداخت تا روایت دستِ اول از از آنچه اتفاق افتاده است!
5. آشوبهای دیماه و وحشیگری دیشب داعشیهای درویش نما آخرین پرده از این اتفاقات نیست و به نظر میرسد کشور بعد از این شاهد بحرانهای متعددی از سوی گروههایی با هویتهای متعدد خواهد بود و با توجه به سرازیر شدن پول رژیم سعودی به داخل کشور احتمال فعالیت مجدد گروههای تروریستی چون ریگی نیز میرود، اما آن چیزی که تغییر نخواهد کرد انفعال رسانههای پرشمار خودی و مسئولان ذیربط در روشنگری پیرامون این ماجراها خواهد بود بنحوی که دشمن با استفاده از این پاشنه آشیل مثل همیشه جای جلاد و شهید را عوض خواهد کرد.
در مطلبی که در آن موقع منتشر کردم نوشتم که «برنامه ثابت رژیم صهیونیستی در مواجهه با مردم ایران و جمهوری اسلامی تخاصم و جنگ بوده و در این مسیر بهترین راه پیش روی خود برای نیل به هدف را "ناامن سازی داخلی" از طرق مختلف مانند ترور، حمایت از گروهک های تروریستی و تجزیه طلب و...تعریف کرده است.»
اتفاقات دیشب در محله پاسداران تهران با میدانداری داعشیهای درویش نما پرده دیگری از این پروژه بوده است.
اما چرا به راحتی امنیت داخلی کشور مورد هجمه قرار میگیرد و بدون درس گرفتن از آن، باز هم در گوشهای دیگر عدهای اوباش آنچنان جرات پیدا میکنند که به سبک عملیاتهای داعش در اروپا با اتوبوس به میان ماموران ناجا و مردم حمله کنند؟
1. دشمن در چند سال گذشته با استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی موبایلی بویژه تلگرام، اقدام به تشکیل و سازماندهی گروههای مختلف کرده است.
2. این گروهها، هر کدام دارای یک هویت مستقل و با محورهای مختلف تعریف شدهاند تا در فواصل زمانی مختلف با بهانه کردن یک مساله متفاوت با گروه پیشین، به نقش آفرینی در تکمیل پازل دشمن بپردازند. تفاوت هویت این گروهها این مجال را به دشمن خواهد داد تا با بزرگنمائی خاص خود تمام کشور و اقشار مختلف را مخالف نظام حاکم معرفی و عناصر مخالف پنهان را به خیابانها بکشانند.
3. عدم مدیریت درست در روشنگری برای افکار عمومی چه از سوی رسانهها و چه مسئولان ذیربط ابعاد فاجعه را دو چندان میکند. عدم وجود پیوست رسانهای مناسب برای شرایط بحرانی و عدم اهمیت این موضوع برای مسئولان به وضوح مشهود است. آشفتگی در اطلاعرسانی دقیق، چینش صحیح مراحل عملیات روانی و... پس از هر رخدادی آنچنان عیان است که نیازی به اشاره به مصادیق آنها نیست!
4. رسانههای پرشمار و زنجیرهای دشمن که از قبل آماده پوشش اغتشاشات هستند، به محض آغاز آشوب روایتهای از پیش تعیین شده خود را منتشر و هدایت افکار عمومی را در دست میگیرند و خط القائی از سوی آنها از سوی نفوذیهای خود در رسانههای داخل کشور ادامه مییابد (مانند تریبون دادن خبرگزاری دولتی ایسنا به فرهاد نوری از عناصر تابلودار دروایش گنابادی که با وجود قطعیت وحشیگری دروایش در وسط خیابان و جلوی دوربین به راحتی به تکذیب همه وقایع رخ داده به دست فرقه تروریستی دراویش گنابادی میپردازد) اما در اینسو تا جلسات تشکیل شده و سیاستها به رسانهها ابلاغ شود، کار از دست رفته و باید به پاسخگوئی شبهات پرداخت تا روایت دستِ اول از از آنچه اتفاق افتاده است!
5. آشوبهای دیماه و وحشیگری دیشب داعشیهای درویش نما آخرین پرده از این اتفاقات نیست و به نظر میرسد کشور بعد از این شاهد بحرانهای متعددی از سوی گروههایی با هویتهای متعدد خواهد بود و با توجه به سرازیر شدن پول رژیم سعودی به داخل کشور احتمال فعالیت مجدد گروههای تروریستی چون ریگی نیز میرود، اما آن چیزی که تغییر نخواهد کرد انفعال رسانههای پرشمار خودی و مسئولان ذیربط در روشنگری پیرامون این ماجراها خواهد بود بنحوی که دشمن با استفاده از این پاشنه آشیل مثل همیشه جای جلاد و شهید را عوض خواهد کرد.