علیزاده طباطبایی در گفتوگو با تسنیم از نحوه چگونگی سازماندهی همافران برای دیدار با امام خمینی در ۱۹ بهمن ۵۷ سخن گفت.
به گزارش شهدای ایران، بدون شک اتفاقی که در تسریع انقلاب اسلامی نقش اساسی داشت و موجب شد تا آخرین امیدهای باقیمانده طاغوتیان از بین برود، دیداری تاریخی در مدرسه علوی با امام خمینی بود.
19 بهمن 1357 جمعی از همافران نیروی هوایی ارتش با امام خمینی در مدرسه علوی دیدار کردند. در این دیدار همافران نیروی هوایی ارتش در مقابل جایگاه در برابر امام خمینی احترام نظامی گذاشته و بیعت خود را با رهبر انقلاب اعلام کردند.
برای آنکه همافران این دیدار شناسایی نشوند، عکسها عمداً از پشت گرفته شد تا چهرهها مشخص نباشد. دولت شاپور بختیار این عکس را مونتاژشده خواند و آن را تکذیب کرد اما امام خمینی صحت آن را تأیید کرد و مرحوم عبدالحسین پرتوی عکاس آن عکس تاریخی نیز تحت تعقیب قرار گرفت.
سید محمود علیزاده طباطبایی که این روزها او را بیش از هرچیز به عنوان وکیل دادگستری میشناسند، در دهه شصت و بعد از آن مسئولیتهای مختلفی در کشور داشته است. او علاوه بر اینها، کسی بود که همافران را در تاریخ 19 بهمن 57 به دیدار امام خمینی(ره) در مدرسه علوی آورد و سابقه همافری را در کارنامه خود دارد.
چندی پیش خبرنگار سیاسی تسنیم مصاحبهای با وی درباره شخصیت مرحوم هاشمی و سیاستورزی ایشان داشتیم که در بخشی از مصاحبه او به بیان خاطرات خود در دوران همافری نیروی هوایی ارتش و دیدار همافران نیروی هوایی با امام خمینی پرداخت که این بخش از گفتوگو با وی را امروز منتشر میکنیم.
** هم در نیروی هوایی بودم، هم دانشگاه درس میخواندم
وی در این گفتوگو با بیان اینکه سال 1349 بود که دیپلم گرفتم، وارد نیروی هوایی شدم و همافر نیروی هوایی بودم ولی همزمان دانشگاه هم درس میخواندم، گفت: هم مدرسه عالی بازرگانی تهران و هم دانشگاه ملی در دو دانشگاه درس میخواندم. نیروی هوایی هم همافر بودم و در هر دو دانشگاه هم در انجمن اسلامی بودم و در انجمن اسلامی دانشگاه یک کتابخانه دانشجویی داشتم که یک رقابت سخت میان بچهمسلمانها و مارکسیستها بود. بچهمسلمانها کتابهایی که داشتند کتابهای مرحوم دکتر شریعتی بود. دو کتاب آقای هاشمی بود و کتابهای مرحوم شهید مطهری بود که آنها بیشتر کتابهای اعتقادی بودند تا انقلابی و یکی هم کتاب جلالالدین فارسی. خیلی تلاش کردیم جلال آلاحمد بهخصوص بعد از کتاب "خسی در میقات" را بهعنوان نویسنده مسلمان معرفی کنیم. کمونیستها هم نویسنده و کتاب زیاد داشتند.
** از پیشنهاد خرابکاری در هواپیمای شاه تا پیشنهاد بزرگ آیتالله طالقانی
علیزاده طباطبایی با اشاره به اینکه ما از قبل خبردار بودیم که شاه میخواهد برود، یادآور شد: 18 یا 19 دی ماه بود که یک عده از همافرها خدمت مرحوم آیتالله طالقانی رسیدیم. تاریخ دقیقش را الان به یاد ندارم اما اواسط دی ماه بود که آیت الله طالقانی از زندان آزاد شده بودند. یکی از بچهها در گوش آیتالله طالقانی گفتند که "شاه قرار است فرار بکند ما می توانیم در هواپیما شاه خرابکاری کنیم"! که آیت الله طالقانی گفتند نه این کار را نکنید از شما انتظار یک کار بزرگ است و ما به این فکر بودیم که این کار بزرگ چیست؟ که ما می توانیم انجام بدهیم؟ هر روز در تظاهراتی که در تهران برگزار میشد بخصوص بعد از ظهرها که نیروهوایی تعطیل میشد بچهها از سرویسهای نیروهوایی پیاده میشدند و همراه مردم با لباس نظامی تظاهرات میکردیم که در روحیه مردم تاثیر عجیبی داشت.
بعد از اینکه امام به ایران آمد ما به فکر این بودیم که با امام دیداری داشته باشیم. آن موقع امام تقریبا هر روز ملاقات مردمی داشت ما چندین نفر که در کمیته استقبال بودیم با ما ارتباطاتی برقرار شد که آیا میشود این ملاقات را ترتیب بدهیم ما گفتیم امام هر روز با مردم ملاقات می کنند ما هم می توانید قاطی مردم بشویم و این ملاقات را انجام دهیم.
تصور اولیه ما این بود که 50 تا 60 نفر از همافرها برای ملاقات خواهند آمد و قاطی مردم میشوند، ارتباط همافرها با هم به صورت گسترده وجود داشت که دلایل مختلف خودش را دارد الان وقت آن نیست بیان کنم.
** حضور 600 نفره همافران از سراسر کشور به تهران
روز قبل با همه پایگاهها تماس گرفتیم و گفتیم کسانی که میخواهند با امام دیدار کنند پنج شنبه 19 بهمن به مدرسه رفاه و علوی که در کنار هم بودند بیایند تا این ملاقات انجام بشود. از سراسر کشور حدود 600 تا 700 نفر آمدند که لباسهایشان اکثرا در ساکهایشان بودند. به خاطر اینکه حکومت نظامی بود و به شدت کنترل میشدند، در خانههای اطراف مدرسه لباسها را پوشیدند و در مدرسه علوی جمع شدند. همافر نورشاهی که گوینده رادیو بود و صدای غرایی داشت ایست خبردار داد و یک صف نظامی کامل برقرار شد و حالا میخواستیم مطرح کنیم که با امام ملاقات کنیم.
من با دکتر یزدی که معاون امور انقلاب شده بود با ایشان که مطرح کردم ایشان رفتند داخل و سوال کردند و گفتند که امروز امام ملاقات ندارند ما خیلی ناراحت شدیم یکی از بچهها که بیشتر تنظیم اینکارها وظیفهاش بود همافر طاهری بود. ناراحت شد با مرحوم آیتالله منتظری داد و بیداد کرد که یعنی چی امام ملاقات ندارند که آیت الله منتظری گفتند امام برنامههایشان منظم است و به هیچ وجه برنامههایشان را تغییر نمیدهند.
**همافران به خاطر دیدار با امام ممکن بود اعدام شوند
بعد رفتیم خدمت آیتالله هاشمی و حاج احمد آقا و آیتالله خامنهای که در مدرسه رفاه بودند این بحث را مطرح کردیم و التماس کردیم که اینها اگر از اینجا بروند بیرون، ممکن است اعدام بشوند. چطور امام اجازه ملاقات ندادند؟ باید این ملاقات انجام بشود. اولین ملاقات حضوری من با آیتالله هاشمی در 19 بهمن در مدرسه رفاه بود که به حرفهای ما گوش کردند و اینجور گفتند که باشه خیلی شلوغ نکنید! ما برویم بلکه بتوانیم ایشان را راضی کنیم که رفتند و آمدند و لبخندی بر روی لب داشتند و گفتند امام موافقت کردند و آن رژه مقابل امام انجام شد. فروپاشی ارتش باعث و بانیش آن رژه بود که امام در سالهای بعد آن روز را به عنوان یومالله 19 بهمن یاد کردند.
19 بهمن 1357 جمعی از همافران نیروی هوایی ارتش با امام خمینی در مدرسه علوی دیدار کردند. در این دیدار همافران نیروی هوایی ارتش در مقابل جایگاه در برابر امام خمینی احترام نظامی گذاشته و بیعت خود را با رهبر انقلاب اعلام کردند.
برای آنکه همافران این دیدار شناسایی نشوند، عکسها عمداً از پشت گرفته شد تا چهرهها مشخص نباشد. دولت شاپور بختیار این عکس را مونتاژشده خواند و آن را تکذیب کرد اما امام خمینی صحت آن را تأیید کرد و مرحوم عبدالحسین پرتوی عکاس آن عکس تاریخی نیز تحت تعقیب قرار گرفت.
سید محمود علیزاده طباطبایی که این روزها او را بیش از هرچیز به عنوان وکیل دادگستری میشناسند، در دهه شصت و بعد از آن مسئولیتهای مختلفی در کشور داشته است. او علاوه بر اینها، کسی بود که همافران را در تاریخ 19 بهمن 57 به دیدار امام خمینی(ره) در مدرسه علوی آورد و سابقه همافری را در کارنامه خود دارد.
چندی پیش خبرنگار سیاسی تسنیم مصاحبهای با وی درباره شخصیت مرحوم هاشمی و سیاستورزی ایشان داشتیم که در بخشی از مصاحبه او به بیان خاطرات خود در دوران همافری نیروی هوایی ارتش و دیدار همافران نیروی هوایی با امام خمینی پرداخت که این بخش از گفتوگو با وی را امروز منتشر میکنیم.
** هم در نیروی هوایی بودم، هم دانشگاه درس میخواندم
وی در این گفتوگو با بیان اینکه سال 1349 بود که دیپلم گرفتم، وارد نیروی هوایی شدم و همافر نیروی هوایی بودم ولی همزمان دانشگاه هم درس میخواندم، گفت: هم مدرسه عالی بازرگانی تهران و هم دانشگاه ملی در دو دانشگاه درس میخواندم. نیروی هوایی هم همافر بودم و در هر دو دانشگاه هم در انجمن اسلامی بودم و در انجمن اسلامی دانشگاه یک کتابخانه دانشجویی داشتم که یک رقابت سخت میان بچهمسلمانها و مارکسیستها بود. بچهمسلمانها کتابهایی که داشتند کتابهای مرحوم دکتر شریعتی بود. دو کتاب آقای هاشمی بود و کتابهای مرحوم شهید مطهری بود که آنها بیشتر کتابهای اعتقادی بودند تا انقلابی و یکی هم کتاب جلالالدین فارسی. خیلی تلاش کردیم جلال آلاحمد بهخصوص بعد از کتاب "خسی در میقات" را بهعنوان نویسنده مسلمان معرفی کنیم. کمونیستها هم نویسنده و کتاب زیاد داشتند.
** از پیشنهاد خرابکاری در هواپیمای شاه تا پیشنهاد بزرگ آیتالله طالقانی
علیزاده طباطبایی با اشاره به اینکه ما از قبل خبردار بودیم که شاه میخواهد برود، یادآور شد: 18 یا 19 دی ماه بود که یک عده از همافرها خدمت مرحوم آیتالله طالقانی رسیدیم. تاریخ دقیقش را الان به یاد ندارم اما اواسط دی ماه بود که آیت الله طالقانی از زندان آزاد شده بودند. یکی از بچهها در گوش آیتالله طالقانی گفتند که "شاه قرار است فرار بکند ما می توانیم در هواپیما شاه خرابکاری کنیم"! که آیت الله طالقانی گفتند نه این کار را نکنید از شما انتظار یک کار بزرگ است و ما به این فکر بودیم که این کار بزرگ چیست؟ که ما می توانیم انجام بدهیم؟ هر روز در تظاهراتی که در تهران برگزار میشد بخصوص بعد از ظهرها که نیروهوایی تعطیل میشد بچهها از سرویسهای نیروهوایی پیاده میشدند و همراه مردم با لباس نظامی تظاهرات میکردیم که در روحیه مردم تاثیر عجیبی داشت.
بعد از اینکه امام به ایران آمد ما به فکر این بودیم که با امام دیداری داشته باشیم. آن موقع امام تقریبا هر روز ملاقات مردمی داشت ما چندین نفر که در کمیته استقبال بودیم با ما ارتباطاتی برقرار شد که آیا میشود این ملاقات را ترتیب بدهیم ما گفتیم امام هر روز با مردم ملاقات می کنند ما هم می توانید قاطی مردم بشویم و این ملاقات را انجام دهیم.
تصور اولیه ما این بود که 50 تا 60 نفر از همافرها برای ملاقات خواهند آمد و قاطی مردم میشوند، ارتباط همافرها با هم به صورت گسترده وجود داشت که دلایل مختلف خودش را دارد الان وقت آن نیست بیان کنم.
** حضور 600 نفره همافران از سراسر کشور به تهران
روز قبل با همه پایگاهها تماس گرفتیم و گفتیم کسانی که میخواهند با امام دیدار کنند پنج شنبه 19 بهمن به مدرسه رفاه و علوی که در کنار هم بودند بیایند تا این ملاقات انجام بشود. از سراسر کشور حدود 600 تا 700 نفر آمدند که لباسهایشان اکثرا در ساکهایشان بودند. به خاطر اینکه حکومت نظامی بود و به شدت کنترل میشدند، در خانههای اطراف مدرسه لباسها را پوشیدند و در مدرسه علوی جمع شدند. همافر نورشاهی که گوینده رادیو بود و صدای غرایی داشت ایست خبردار داد و یک صف نظامی کامل برقرار شد و حالا میخواستیم مطرح کنیم که با امام ملاقات کنیم.
من با دکتر یزدی که معاون امور انقلاب شده بود با ایشان که مطرح کردم ایشان رفتند داخل و سوال کردند و گفتند که امروز امام ملاقات ندارند ما خیلی ناراحت شدیم یکی از بچهها که بیشتر تنظیم اینکارها وظیفهاش بود همافر طاهری بود. ناراحت شد با مرحوم آیتالله منتظری داد و بیداد کرد که یعنی چی امام ملاقات ندارند که آیت الله منتظری گفتند امام برنامههایشان منظم است و به هیچ وجه برنامههایشان را تغییر نمیدهند.
**همافران به خاطر دیدار با امام ممکن بود اعدام شوند
بعد رفتیم خدمت آیتالله هاشمی و حاج احمد آقا و آیتالله خامنهای که در مدرسه رفاه بودند این بحث را مطرح کردیم و التماس کردیم که اینها اگر از اینجا بروند بیرون، ممکن است اعدام بشوند. چطور امام اجازه ملاقات ندادند؟ باید این ملاقات انجام بشود. اولین ملاقات حضوری من با آیتالله هاشمی در 19 بهمن در مدرسه رفاه بود که به حرفهای ما گوش کردند و اینجور گفتند که باشه خیلی شلوغ نکنید! ما برویم بلکه بتوانیم ایشان را راضی کنیم که رفتند و آمدند و لبخندی بر روی لب داشتند و گفتند امام موافقت کردند و آن رژه مقابل امام انجام شد. فروپاشی ارتش باعث و بانیش آن رژه بود که امام در سالهای بعد آن روز را به عنوان یومالله 19 بهمن یاد کردند.