من تقسيمبنديهاي خودم را دارم. من در سياست آدمها را به مرد و نامرد تقسيم كردم. تا دلتان بخواهد در اصولگرايان آدم نامرد داريم.
به گزارش شهدای ایران ، ضرغامی رییس اسبق صداوسیما در مصاحبه با شرق گفت:
- من با سه رئيسجمهوري كار كردم. با آقاي خاتمي كمترين مسئله را در صداوسيما داشتم. حتي يكبار كه آقاي خاتمي رفته بود دانشگاه تهران و دانشجوها عليه او شعار داده بودند. ايشان عصباني شد و گفت ميگويم شما را از جلسه بيرون كنند. اين جزء خوراك ٢٠:٣٠ بود.
- كما اينكه وقتي آقاي احمدينژاد هم اولين سخنرانياش را در دانشگاه داشت، جريانهاي مخالف تا آخر جلسه هجمه كردند و دوربينهاي صداوسيما را شكستند و يك گوشه اصلا آتش گرفت و اگر بچههاي حزباللهي يك زنجير دو رديف آن جلو درست نكرده بودند آقاي احمدينژاد را از آن جلو ميانداختند پايين.
- از چند جاي رسمي به ما گفتند كه اصلا اين جلسه قابلپخش نيست چون آقاي احمدينژاد رئيسجمهور است. من گفتم چهار دقيقه از آن دربياوريد و همه دعواها را نشان دهيد؛ عين كاري كه با آقاي خاتمي كرديد.
- ما آن برنامه را كه ساختيم فردايش رفتيم در دولت. به من گفتند شايد آقاي خاتمي دلخور باشد اما آقاي خاتمي هيچ موضعي نگرفت و خيلي عادي برخورد كرد و من واقعا خوشحال شدم كه آقاي خاتمي درك كرده كه ٢٠:٣٠ براي اين قرائتهاي غيررسمي است.
- اصلا من اصولگرا نيستم. اشكال بزرگ ما اين است كه يك پوست خربزه از ابتدا زير پاي ما انداختهاند كه موضع ميخواهي بگيري؛ يا اصلاحطلبي يا اصولگرا.
- من تقسيمبنديهاي خودم را دارم. من در سياست آدمها را به مرد و نامرد تقسيم كردم. تا دلتان بخواهد در اصولگرايان آدم نامرد داريم.
- يك تقسيمبندي من پركاري و كمكاري است. برخي سياستمداران پركارند برخي كمكار. پست را ميگيرند اما همه تفريحات و استخر و خواب و دفتر و.. سر جايش است. يعني اقتضائاتشان سر جايش است.
- من وقتي ميخواستم دفاعيات خسرو گلسرخي را پخش كنم، خيليها مقاومت كردند و گفتند اين كار را نكن. من گفتم اتفاقا يك ماركسيست لنينيسم از امام علي و امام حسين و جنايات شاه سخن ميگويد؛ خيلي خوب است و مقوم انقلاب است.
- من با سه رئيسجمهوري كار كردم. با آقاي خاتمي كمترين مسئله را در صداوسيما داشتم. حتي يكبار كه آقاي خاتمي رفته بود دانشگاه تهران و دانشجوها عليه او شعار داده بودند. ايشان عصباني شد و گفت ميگويم شما را از جلسه بيرون كنند. اين جزء خوراك ٢٠:٣٠ بود.
- كما اينكه وقتي آقاي احمدينژاد هم اولين سخنرانياش را در دانشگاه داشت، جريانهاي مخالف تا آخر جلسه هجمه كردند و دوربينهاي صداوسيما را شكستند و يك گوشه اصلا آتش گرفت و اگر بچههاي حزباللهي يك زنجير دو رديف آن جلو درست نكرده بودند آقاي احمدينژاد را از آن جلو ميانداختند پايين.
- از چند جاي رسمي به ما گفتند كه اصلا اين جلسه قابلپخش نيست چون آقاي احمدينژاد رئيسجمهور است. من گفتم چهار دقيقه از آن دربياوريد و همه دعواها را نشان دهيد؛ عين كاري كه با آقاي خاتمي كرديد.
- ما آن برنامه را كه ساختيم فردايش رفتيم در دولت. به من گفتند شايد آقاي خاتمي دلخور باشد اما آقاي خاتمي هيچ موضعي نگرفت و خيلي عادي برخورد كرد و من واقعا خوشحال شدم كه آقاي خاتمي درك كرده كه ٢٠:٣٠ براي اين قرائتهاي غيررسمي است.
- اصلا من اصولگرا نيستم. اشكال بزرگ ما اين است كه يك پوست خربزه از ابتدا زير پاي ما انداختهاند كه موضع ميخواهي بگيري؛ يا اصلاحطلبي يا اصولگرا.
- من تقسيمبنديهاي خودم را دارم. من در سياست آدمها را به مرد و نامرد تقسيم كردم. تا دلتان بخواهد در اصولگرايان آدم نامرد داريم.
- يك تقسيمبندي من پركاري و كمكاري است. برخي سياستمداران پركارند برخي كمكار. پست را ميگيرند اما همه تفريحات و استخر و خواب و دفتر و.. سر جايش است. يعني اقتضائاتشان سر جايش است.
- من وقتي ميخواستم دفاعيات خسرو گلسرخي را پخش كنم، خيليها مقاومت كردند و گفتند اين كار را نكن. من گفتم اتفاقا يك ماركسيست لنينيسم از امام علي و امام حسين و جنايات شاه سخن ميگويد؛ خيلي خوب است و مقوم انقلاب است.