سیدمحمود رضوی نوشت: آخرین بار قبل از سفرم به دیدارش رفتم ، از کارهایم پرسید و دلش میخواست آنها را ببیند، درد داشت اما در همان اوج درد حال رفقا از جمله آقا بهروز شعیبی را جویا شد و از دارکوب پرسید.
به گزارش شهدای ایران، سیدمحمود رضوی تهیهکننده سینما با اشاره به خبر درگذشت مرحوم رضا مقدسی از فعالین رسانهای انقلاب نوشت:
سال ١٣٧٢ اولین باری بود که حاج آقا رضا مقدسی را در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان خراسان دیدم ، اگر اشتباه نکنم آنروزها عضو شورای سردبیری روزنامه قدس بود، دو سه نفری از بچه های اتحادیه را با خودش برده بود روزنامه و آنجا خبرنگار افتخاری شده بودند و به مناسبت همان دوستان نامش را زیاد میشنیدم و به مناسبت حضورش در روزنامه قدس شدم مشتری ثابت روزنامه اش، صبحی نبود که بیدار شوم و روزنامه اش را نخوانده به مدرسه بروم! مسیر تقدیر و روزگار همه ی ما را از مشهد به تهران آورد و در تهران رفاقتمان نزدیکتر شد و رخدادهای سیاسی مارا به هم نزدیکتر میکرد و در این سالها غیر از اخلاق و انسانیت از او هیچ ندیدم.
چند سال قبل که بیماری به سراغش آمد با توکل به خدا و توسل به اهل بیت (ع) و حمایتهای بی دریغ همسر صبور و مکرمه اش و روحیه ی خوب از پس این بیماری برآمد و سر پا شد.
تصویری از مرحوم مقدسی که رضوی در اینستاگرامش منتشر کرد
ماه رمضان سال قبل اما دوباره به سراغش آمد ، حاج رضا همان حاج رضا بود با همان توسل، توکل و روحیه و مراقبت های بیش از اندازه ی همسر محترمه اش ، اما این بار بیماری آمده بود که او را ببرد.
آخرین بار قبل از سفرم به دیدارش رفتم ، از کارهایم پرسید و دلش میخواست آنها را ببیند، درد داشت اما در همان اوج درد حال رفقا از جمله آقا بهروز شعیبی را جویا شد و از دارکوب پرسید.
در سفر بودم به دکتر فرشاد مهدی پور پیام داده بود که برای جشنواره خانواده اش را فراموش نکنم و به همین هوا در اوج گرفتاری دائم به یادشان بودم
تو همین روزهایی که تازه از سفر برگشته بودم خواب دیدم مجلس روضه ای برقرار است و حاج رضا سالم و سلامت جلوی در ایستاده ، حالش خوب شده بود ، بیدار شدم ، سادگی کردم و خوشحال شدم ، به فرشاد زنگ زدم و تعریف کردم ، قدری سکوت کرد و گفت حال حاج رضا مساعد نیست ، کاش خواب را ندیده بودم.
٤شنبه روی تلفن همراهشان زنگ زدم و با حاج خانم صحبت کردم و خواستم برای دیدن فیلم ها توسط خانواده هماهنگ کنم و گفتم از در منزل مزاحمتی نیست ، شرایط سینما را برای حاج آقا در منزل فراهم کنیم ، گفتند حال عمومی مساعد نیست و دعا کنیم بهتر بشوند و حتما خوشحال میشوند.
امروز تعبیر خوابم را دیدم، ایام فاطمیه وسط ایام روضه ی مادر، حاج رضا رفت و نشد برویم با هم فیلم ها را ببینیم.
اما خاطراتش با همه ی ما هست.
خدا به همسر محترمه، فداکار و صبور ایشان اجر و صبر عنایت کند و برای دل ٣ فرزند عزیزش از خزانه غیبش جبران فقدان پدر را بنماید.
سال ١٣٧٢ اولین باری بود که حاج آقا رضا مقدسی را در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان خراسان دیدم ، اگر اشتباه نکنم آنروزها عضو شورای سردبیری روزنامه قدس بود، دو سه نفری از بچه های اتحادیه را با خودش برده بود روزنامه و آنجا خبرنگار افتخاری شده بودند و به مناسبت همان دوستان نامش را زیاد میشنیدم و به مناسبت حضورش در روزنامه قدس شدم مشتری ثابت روزنامه اش، صبحی نبود که بیدار شوم و روزنامه اش را نخوانده به مدرسه بروم! مسیر تقدیر و روزگار همه ی ما را از مشهد به تهران آورد و در تهران رفاقتمان نزدیکتر شد و رخدادهای سیاسی مارا به هم نزدیکتر میکرد و در این سالها غیر از اخلاق و انسانیت از او هیچ ندیدم.
چند سال قبل که بیماری به سراغش آمد با توکل به خدا و توسل به اهل بیت (ع) و حمایتهای بی دریغ همسر صبور و مکرمه اش و روحیه ی خوب از پس این بیماری برآمد و سر پا شد.
تصویری از مرحوم مقدسی که رضوی در اینستاگرامش منتشر کرد
ماه رمضان سال قبل اما دوباره به سراغش آمد ، حاج رضا همان حاج رضا بود با همان توسل، توکل و روحیه و مراقبت های بیش از اندازه ی همسر محترمه اش ، اما این بار بیماری آمده بود که او را ببرد.
آخرین بار قبل از سفرم به دیدارش رفتم ، از کارهایم پرسید و دلش میخواست آنها را ببیند، درد داشت اما در همان اوج درد حال رفقا از جمله آقا بهروز شعیبی را جویا شد و از دارکوب پرسید.
در سفر بودم به دکتر فرشاد مهدی پور پیام داده بود که برای جشنواره خانواده اش را فراموش نکنم و به همین هوا در اوج گرفتاری دائم به یادشان بودم
تو همین روزهایی که تازه از سفر برگشته بودم خواب دیدم مجلس روضه ای برقرار است و حاج رضا سالم و سلامت جلوی در ایستاده ، حالش خوب شده بود ، بیدار شدم ، سادگی کردم و خوشحال شدم ، به فرشاد زنگ زدم و تعریف کردم ، قدری سکوت کرد و گفت حال حاج رضا مساعد نیست ، کاش خواب را ندیده بودم.
٤شنبه روی تلفن همراهشان زنگ زدم و با حاج خانم صحبت کردم و خواستم برای دیدن فیلم ها توسط خانواده هماهنگ کنم و گفتم از در منزل مزاحمتی نیست ، شرایط سینما را برای حاج آقا در منزل فراهم کنیم ، گفتند حال عمومی مساعد نیست و دعا کنیم بهتر بشوند و حتما خوشحال میشوند.
امروز تعبیر خوابم را دیدم، ایام فاطمیه وسط ایام روضه ی مادر، حاج رضا رفت و نشد برویم با هم فیلم ها را ببینیم.
اما خاطراتش با همه ی ما هست.
خدا به همسر محترمه، فداکار و صبور ایشان اجر و صبر عنایت کند و برای دل ٣ فرزند عزیزش از خزانه غیبش جبران فقدان پدر را بنماید.