در چند روز گذشته جادههای زیادی در کشورمان به دلیل برف و کولاک بسته شد و مردم زیادی در میان برف و یخبندان گرفتار شدند و تا کمک به آنها برسد ساعات سختی را سپری کردند.
به گزارش شهدای ایران، حجتالاسلام محمدعلی ابطحی یکی از همین گرفتاران بود که در جاده قم در کولاک گیر افتاده بود. او یکی از چهرههای مطرح بود که با انتشار عکس و خبر از این اتفاق توانست نظر شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را جلب کرده و تقریبا به همین واسطه بتواند مسئولان را از اتفاقی که در اتوبان کرج رخ داده بود و کسی از آن خبر نداشت، مطلع کند.
ابطحی میگوید: ساعات وحشتناکی را سپری کردیم و من توانستم بهوسیله شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام اتفاقات آن شب را به گوش رسانهها و مردم برسانم، اما واقعا نمیدانم مردمی که در جادههای دیگر گیر افتاده بودند چگونه باید اعتراض خود را اعلام کنند و بگویند که شنبه شب و در میان برف و بوران چه برسرشان آمد! با حجتالاسلام ابطحی همصحبت شدیم تا جزئیات گیر افتادن در اتوبان قم به تهران را بگوید.
شنبه شب آنطور که خودتان اعلام کردید حدود 10 ساعت در کولاک گیر افتادید و کسی برای کمک نیامد، این ساعات چگونه گذشت؟
ساعت 9 و نیم شب از قم خارج شدیم، باران مختصری میبارید و در خروجی شهر هم پلیس به ما اعلام نکرد که قرار است برف ببارد و جاده برفی شود. شانس آوردیم که در خروجی قم بنزین زدیم و باک ماشینمان خدا را شکر پر بود، چون در ادامه مسیر و اتفاقاتی که رخ داد، بنزین واقعا سرنوشتساز بود. بعد از طی مسیری برف شروع به باریدن کرد و نزدیکیهای حسنآباد قم که رسیدیم ماشینها از شدت برف متوقف شدند و دیگر نمیتوانستند حرکت کنند. ما در همین منطقه گیر افتادیم تا یکشنبه حدود ساعت 10! باند مقابل باز بود (از تهران به قم) و تردد خیلی کم بود. اتفاق بدی که بعد از توقف ما رخ داد این بود که آنتن موبایل و به تبع آن اینترنت قطع شد و سه ساعتی ما هیچ وسیله ارتباطی نداشتیم و به هیچکس نمیتوانستیم اطلاع دهیم. ساعتی بعد از نیمهشب، رادیو هم برنامههای روتین خود را داشت و برنامههای شاد پخش میکرد و گاهی با مسئولان صحبت میکردند و آنها هم میگفتند همه چیز خوب است و هیچ مشکلی وجود ندارد! و این گفتهها بیشتر ما را عصبانی میکرد. از ساعت 3 بامداد، فضا کمی متفاوتتر شد و رادیو اعلام میکرد برخی از مردم در جادهها ماندهاند. نکته جالب اینکه از کرج و اشتهارد نام میبردند ولی درباره جاده قم فقط میگفتند راه بسته است که همین مورد بیشتر ما را نگران میکرد، چون مجموعه کوچکی متشکل از چندین اتومبیل بودیم که وسط جاده مانده بودیم و چون اتوبان را بسته بودند، کسی به ما اضافه نمیشد. تصور اینکه از ما خبرندارند و منطقه فراموش شده خیلی نگرانکننده بود. وحشت ما زمانی بیشتر شد که باد و برف شدیدتر شد. منظره خیلی ترسناکی ایجاد شده بود و ما تصور میکردیم برف به مرور روی ماشینها را خواهد پوشاند. در آن سرمای وحشتناک گاهی در ماشین را باز میکردیم که برف کاملا ما را محصور نکند و میترسیدیم دیگر نتوانیم در ماشین را باز کنیم! بیشتر سرنشینان خودروها خانواده بودند و برخی از خودروها چفت و بست محکمی نداشت و باد براحتی وارد آنها میشد. بنزین خیلی از ماشینها تمام شده بود.
پس حسابی ترسیده بودید؟
بله! چون داشتیم کمکم زیر برف مدفون میشدیم. بیشتر شبیه فیلمهای سینمایی بود! رادیو هم هیچی از ما نمیگفت و ترس ما بیشتر میشد.
در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی منعکس میشد که مردم در جاده قم گرفتار کولاک شدهاند، البته بیشتر درباره فرودگاه امام اطلاعرسانی میشد! به نظر میرسد همین اطلاعرسانی از طریق فضای مجازی به شما کمک کرد؟
ما نرسیده به فرودگاه بودیم! در ساعاتی که آنتن قطع شد هیچکس از ما خبر نداشت. اذان صبح را که گفتند، آنتن وصل شد و من اولین استوری را در اینستاگرام بارگذاری کردم و این زمانی بود که حدود 9 ساعت از این اتفاق گذشته بود! برخی پیشنهاد میکردند هر طور شده گاردریلهای وسط اتوبان را باز کنیم و به آن طرف برویم که امکانپذیر نبود! ساعت هشت بود که کمکم کمکها رسید و آمبولانسی برای یاری ما آمد.تماسهای زیادی از طرف دوستان و مسئولان دولتی با من گرفته شد و من به آنها ماوقع را توضیح میدادم و مدام به من میگفتند بزودی کمک میرسد! کمکم یک لودر آمد و یک گردان حدود صد نفر از نیروهای نظامی! لودر جاده را باز میکرد و نیرویهای نظامی ماشینها را کمک میکردند تا بتوانند حرکت کنند. اما چیزی که بشدت ما را دلگیر کرد این بود که همه انگار منتظر بودند ساعت اداری شروع شود تا برای نجات ما بیایند.
در یکی از پستهای اینستاگرامتان به «بیعرضگی مدیران ستادهای بحران» اشاره کردهاید. این ستاد بشدت مورد انتقاد قرار گرفته چون هواشناسی اعلام کرده بود که برف و سرما در پیش است اما چرا باز هم میگویند غافلگیر شدیم ...
بیشتر ناراحتی ما هم از همین موضوع است ! چرا باید اعضای ستاد بحران منتظر بمانند تا هوا روشن و ساعت اداری شروع شود تا برای کمکرسانی بیایند. مگر قرار بود با بالگرد به کمک ما بیایند که باید منتظر میماندند تا هوا روشن شود ! حرف من این است که یک عده حقوق میگیرند برای روزها و ساعات بحرانی ! و همه ساعات طول شبانهروز را باید کاملا آماده باشند مثل نیروهای نظامی که شبانهروز آماده هستند تا اگر مرزهای کشور به خطر افتاد، دفاع کنند. من اصلا نمیخواهم موضوع را سیاسی کنم یا تقصیر را به گردن این جناح و آنجناح بیندازم. حرفم این است که ستاد بحران اصلا آمادگی مقابله با بحران را ندارد، آن هم در کشور ما که بحرانخیز است. البته این را هم اضافه کنم که مسئولیتپذیری بسیار پایینی هم دارند.ستاد وجود دارد، افراد و امکانات هم هست، سیستم تعریف شده است اما در زمانهای بحرانی کارشان را انجام نمیدهند.
کاستیهای ستاد بحران را در زمان زلزله کرمانشاه و بعد از آن هم دیدم.این که این ستاد باید کمک رسانی بموقع و مفید داشته باشد یک مطالبه مردمی و درست است . به نظرتان چگونه باید به این ستاد ثابت کرد کارش را باید درست انجام دهد.
این نگرانی وجود دارد که این مطالبه سیاسی شود؛ یکی بگوید مسئول قبلی بهتر بوده، یکی بگوید نه مسئول فعلی بهتر عمل میکند! نکته مهم این است که چند بحران شکل گرفته و این ستاد اصلا خوب عمل نکرده است.
به نظرم این ضعف باید فراتر از جناحهای سیاسی، آسیبشناسی و برطرف شود.
ابطحی میگوید: ساعات وحشتناکی را سپری کردیم و من توانستم بهوسیله شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام اتفاقات آن شب را به گوش رسانهها و مردم برسانم، اما واقعا نمیدانم مردمی که در جادههای دیگر گیر افتاده بودند چگونه باید اعتراض خود را اعلام کنند و بگویند که شنبه شب و در میان برف و بوران چه برسرشان آمد! با حجتالاسلام ابطحی همصحبت شدیم تا جزئیات گیر افتادن در اتوبان قم به تهران را بگوید.
شنبه شب آنطور که خودتان اعلام کردید حدود 10 ساعت در کولاک گیر افتادید و کسی برای کمک نیامد، این ساعات چگونه گذشت؟
ساعت 9 و نیم شب از قم خارج شدیم، باران مختصری میبارید و در خروجی شهر هم پلیس به ما اعلام نکرد که قرار است برف ببارد و جاده برفی شود. شانس آوردیم که در خروجی قم بنزین زدیم و باک ماشینمان خدا را شکر پر بود، چون در ادامه مسیر و اتفاقاتی که رخ داد، بنزین واقعا سرنوشتساز بود. بعد از طی مسیری برف شروع به باریدن کرد و نزدیکیهای حسنآباد قم که رسیدیم ماشینها از شدت برف متوقف شدند و دیگر نمیتوانستند حرکت کنند. ما در همین منطقه گیر افتادیم تا یکشنبه حدود ساعت 10! باند مقابل باز بود (از تهران به قم) و تردد خیلی کم بود. اتفاق بدی که بعد از توقف ما رخ داد این بود که آنتن موبایل و به تبع آن اینترنت قطع شد و سه ساعتی ما هیچ وسیله ارتباطی نداشتیم و به هیچکس نمیتوانستیم اطلاع دهیم. ساعتی بعد از نیمهشب، رادیو هم برنامههای روتین خود را داشت و برنامههای شاد پخش میکرد و گاهی با مسئولان صحبت میکردند و آنها هم میگفتند همه چیز خوب است و هیچ مشکلی وجود ندارد! و این گفتهها بیشتر ما را عصبانی میکرد. از ساعت 3 بامداد، فضا کمی متفاوتتر شد و رادیو اعلام میکرد برخی از مردم در جادهها ماندهاند. نکته جالب اینکه از کرج و اشتهارد نام میبردند ولی درباره جاده قم فقط میگفتند راه بسته است که همین مورد بیشتر ما را نگران میکرد، چون مجموعه کوچکی متشکل از چندین اتومبیل بودیم که وسط جاده مانده بودیم و چون اتوبان را بسته بودند، کسی به ما اضافه نمیشد. تصور اینکه از ما خبرندارند و منطقه فراموش شده خیلی نگرانکننده بود. وحشت ما زمانی بیشتر شد که باد و برف شدیدتر شد. منظره خیلی ترسناکی ایجاد شده بود و ما تصور میکردیم برف به مرور روی ماشینها را خواهد پوشاند. در آن سرمای وحشتناک گاهی در ماشین را باز میکردیم که برف کاملا ما را محصور نکند و میترسیدیم دیگر نتوانیم در ماشین را باز کنیم! بیشتر سرنشینان خودروها خانواده بودند و برخی از خودروها چفت و بست محکمی نداشت و باد براحتی وارد آنها میشد. بنزین خیلی از ماشینها تمام شده بود.
پس حسابی ترسیده بودید؟
بله! چون داشتیم کمکم زیر برف مدفون میشدیم. بیشتر شبیه فیلمهای سینمایی بود! رادیو هم هیچی از ما نمیگفت و ترس ما بیشتر میشد.
در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی منعکس میشد که مردم در جاده قم گرفتار کولاک شدهاند، البته بیشتر درباره فرودگاه امام اطلاعرسانی میشد! به نظر میرسد همین اطلاعرسانی از طریق فضای مجازی به شما کمک کرد؟
ما نرسیده به فرودگاه بودیم! در ساعاتی که آنتن قطع شد هیچکس از ما خبر نداشت. اذان صبح را که گفتند، آنتن وصل شد و من اولین استوری را در اینستاگرام بارگذاری کردم و این زمانی بود که حدود 9 ساعت از این اتفاق گذشته بود! برخی پیشنهاد میکردند هر طور شده گاردریلهای وسط اتوبان را باز کنیم و به آن طرف برویم که امکانپذیر نبود! ساعت هشت بود که کمکم کمکها رسید و آمبولانسی برای یاری ما آمد.تماسهای زیادی از طرف دوستان و مسئولان دولتی با من گرفته شد و من به آنها ماوقع را توضیح میدادم و مدام به من میگفتند بزودی کمک میرسد! کمکم یک لودر آمد و یک گردان حدود صد نفر از نیروهای نظامی! لودر جاده را باز میکرد و نیرویهای نظامی ماشینها را کمک میکردند تا بتوانند حرکت کنند. اما چیزی که بشدت ما را دلگیر کرد این بود که همه انگار منتظر بودند ساعت اداری شروع شود تا برای نجات ما بیایند.
در یکی از پستهای اینستاگرامتان به «بیعرضگی مدیران ستادهای بحران» اشاره کردهاید. این ستاد بشدت مورد انتقاد قرار گرفته چون هواشناسی اعلام کرده بود که برف و سرما در پیش است اما چرا باز هم میگویند غافلگیر شدیم ...
بیشتر ناراحتی ما هم از همین موضوع است ! چرا باید اعضای ستاد بحران منتظر بمانند تا هوا روشن و ساعت اداری شروع شود تا برای کمکرسانی بیایند. مگر قرار بود با بالگرد به کمک ما بیایند که باید منتظر میماندند تا هوا روشن شود ! حرف من این است که یک عده حقوق میگیرند برای روزها و ساعات بحرانی ! و همه ساعات طول شبانهروز را باید کاملا آماده باشند مثل نیروهای نظامی که شبانهروز آماده هستند تا اگر مرزهای کشور به خطر افتاد، دفاع کنند. من اصلا نمیخواهم موضوع را سیاسی کنم یا تقصیر را به گردن این جناح و آنجناح بیندازم. حرفم این است که ستاد بحران اصلا آمادگی مقابله با بحران را ندارد، آن هم در کشور ما که بحرانخیز است. البته این را هم اضافه کنم که مسئولیتپذیری بسیار پایینی هم دارند.ستاد وجود دارد، افراد و امکانات هم هست، سیستم تعریف شده است اما در زمانهای بحرانی کارشان را انجام نمیدهند.
کاستیهای ستاد بحران را در زمان زلزله کرمانشاه و بعد از آن هم دیدم.این که این ستاد باید کمک رسانی بموقع و مفید داشته باشد یک مطالبه مردمی و درست است . به نظرتان چگونه باید به این ستاد ثابت کرد کارش را باید درست انجام دهد.
این نگرانی وجود دارد که این مطالبه سیاسی شود؛ یکی بگوید مسئول قبلی بهتر بوده، یکی بگوید نه مسئول فعلی بهتر عمل میکند! نکته مهم این است که چند بحران شکل گرفته و این ستاد اصلا خوب عمل نکرده است.
به نظرم این ضعف باید فراتر از جناحهای سیاسی، آسیبشناسی و برطرف شود.