حضور ایران در تصویب این سند جای تعجب بسیاری دارد چراکه از این حضور و تایید، دو نهاد نظارتی مهم یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی بیاطلاع بودند. این یعنی براساس قانون تصویب چنین سندی جهت اجرا در کشور بدون اطلاع و مصوبه مجلس هیچ اعتباری ندارد. با این تفاسیر هیات دولت 25 شهریور 95 با تشکیل یک کارگروه اجرای آن را الزامی میداند.
بعد از این پروسه مخفی و البته مشکوک که کاملا چراغ خاموش در حال پیشروی بود، سوالات زیادی ایجاد شد که این سند چیست و چه پیامدهایی میتواند داشته باشد، آن چیزی که در این سند موجود است از وجود 17 هدف اصلی و 169 هدف فرعی حکایت میکند.
اهدافی با نگاههای سکولار به حقوق کودکان، زنان، خانواده و آموزش و پرورش که در لابهلای الفاظ و عباراتی کلی و مثبت و انسانی مطرح میشود و مدافعان آن را به ورطه انکار تعارضات با اصول فرهنگی ایرانی و اسلامی میکشاند. برای ذکر مصداق این موضوع میتوان به پاراگراف پنج متن سند به اصل منع تبعیض اشاره کرد که در مورد افرادی دارای سایر عقاید یا «افراد آسیبپذیر» که طبق تفسیر نهادهای حقوق بشری سکولار، شامل گروههای همجنسباز و... میشود. یا در پاراگراف 10 موضوع برابری جنسیتی با حق آموزش برای همه بیان شده است که به ظاهر گویا مبین حق برابر دختر و پسر در مقوله آموزش است اما در اصل اینطور نیست و معنای واقعی آن اختلاط در مراکز آموزشی و... است.
همه این موضوعات که در این سند به اصطلاح آموزشی و فرهنگی مطرح شده است به دور از چشم نمایندگان مردم به تصویب دولت رسید و در حال طی مراحل اجرایی بود که با هشیاری رهبر معظم انقلاب و بعضی اندیشمندان انقلابی، خنثی شد تا گزند آن دامنگیر تعلیم و پرورش دانشآموزان این مرزوبوم نشود.
این خنثیسازی اما محدود به یک بازه زمانی خاص و به یکباره نبوده است و نخواهد بود، لذا نیازمند توجهات و مراقبتهای دامنهدار و بلندمدت است تا جلوی رخنه چنین تفکراتی در مباحث آموزشی فرزندان این کشور گرفته شود. غفلت، کوتاهی یا سهلانگاری در مواجهه با چنین موضوعاتی باعث شد تا متوجه اخباری مبنیبر وجود و فعالیت گروههایی در برخی مناطق کشور با پایه فکری مبتنیبر سند 2030 شویم. یکی از استانهایی که نشانههایی مبنیبر فعالیت شبکه نفوذ در امور آموزشی و فرهنگی در آن مشاهده شده است، استان مرکزی است که از پاییز 95 تاکنون مشخصا در رابطه با مسائل مرتبط با سند 2030، حواشی بسیاری را پشت سر گذاشته است.
6 آذر 95 غلامرضا فتحآبادی، مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استان مرکزی در مصاحبهای با «ایسنا» خبر از انتخاب اراک از طرف یونسکو بهعنوان صدمین شهر آموزشپذیر(یادگیرنده) داد و فعالیتهای موجود را که به اذعان بسیاری در جهت آموزههای سند 2030 بوده است در راستای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش توجیه کرد. این اولین بارقهای بود که از اجرای این سند در کشور نمایان شد.
بعد از این اظهارنظرات در 11 اسفند جلسهای در اراک با موضوع همین رویداد آموزشی برگزار شد و مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری، نمایندگانی از بهزیستی، اداره کل آموزش و پرورش، خانهسمنها و سرای یاری کودکان امید(سیکا) در آن حضور داشتند. بعد از فراگیری موج این سند در جامعه و بین اذهان عمومی در اردیبهشت 96 مقام معظم رهبری طی سخنانی فرمودند: جمهوری اسلامی تسلیم 2030 نخواهد شد و این چنین مخالفت خود را با اجرای این سند نفوذ ابراز داشتند. بعد از آن فولادگر مدیرکل آموزش و پرورش استان مرکزی در 26 اردیبهشت این موضوع را که آموزشهایی مبتنیبر سند 2030 در این استان در حال اجراست، کذب محض خواند که البته این اظهارنظر هم چندماه بعد و در آذرماه در مصاحبه سمیه ساجدی، کارشناس اداره مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی آموزش و پرورش مرکزی با هفتهنامه محلی کیشمهر با این مضمون که «استان مرکزی از پایلوتهای تربیت جنسی کودک و نوجوان بود و این طرح در برخی از مدارس معین اجرا شد» نقض شد. این تمام ماجرا نبود با گذشت ماهها همچنان مردم و والدین برخی از دانشجویان خبر از آموزشهایی خلاف آنچه تاکنون و طبق فرهنگ ایرانی اسلامی بوده است گلایه کردهاند و از حضور سمنها گروههایی مردمنهاد در مدارس و دخیل در موضوعات آموزشی خبر دادهاند که ذیل عنوان و اجرای طرح تحول نظام آموزشی در حال تزریق آموزههای همان سند 2030 هستند.
یکی از سازمانهای مردمنهادی که بهعنوان بازوی اصلی فعالیتهای مبتنیبر سند 2030 در استان مرکزی در حال فعالیت است سیکا، یا همان سرای یاری کودکان امید است. با یک نگاه گذرا و سطحی به اسامی حلقه اول گرداننده این سمن، اسامیای به چشم میخورد که ارتباط این نامها با شبکههای ضدانقلاب به راحتی و با یک جستوجوی ساده در موتورهای جستوجوگر فراگیر مشخص میشود. کسری نوری، محمد شریفیمقدم، سام بوربور و ناتالی نسوادرانی، کسری نوری و شریفیمقدم از اعضای دراویش نعمتاللهی گنابادیاند و سند انتساب این دو به این فرقه، در پایگاه خبری دراویش گنابادی قابل مشاهده است.
البته هر دوی این دراویش در اغتشاشات اخیر تهران بازداشت شده بودند. ناتالی نسوادرانیِ ایرانی- آمریکایی است که دانشجوی دانشگاه کرنل آمریکاست و ذیل طرح Fulbright progam در حال جذب افراد و آموزش آنها بهمنظور شبکهسازی و رهبری حرکات و گروههای اجتماعی است. سوای حضور این چهرهها، وجود بارز و مشخص بهاییان در اجرای این ماجرا کاملا مشهود است، حسن رحیمپورازغدی در اسفند 95 این سناریو را افشا کرده بود و از اجرایی شدن 2030 بدون سروصدا و «با کمک بهاییان» خبر داده بود. استفاده از کتابهایی مانند «لک لکی در کار نیست» در کارگاههای آموزش جنسی استان مرکزی در زیر سایه بیتوجهی مسئولان آموزشی این استان و حمایت همهجانبه بهاییان سند دیگری مبنیبر فعالیت شبکه نفوذ در استان مرکزی است.
*فرهیختگان
خدايا پس چندين برابر کن بر آنها لعنت خود و عذاب دردناك را خدايا من تقرب جويم بسوى تو در اين روز و در اين جائى که هستم
مسئولینی که با دشمنان و منحرفین و کفار هستند نه در عاشورا بلکه امروزه و در هر روز مشغول کشتن اهلبیت ع هستند اینان همان کسانی هستند که در عاشورای 88 همگام با یزیدیان و فتنه گران در ظهر عاشورا دست زدند و سوت زدند رقصیدن لعنت خداوند بر انها و شما کفار و منافقین سپاهیان یزید یان زمان مصداق این متن از زیارت عاشورا هستند تا قیامت خواهند بود گه شما با این رفتار ها اسباب کشتن و تیر زدن بر قلب امام زمان را فراهم می کنید لعنت خدا بر شما و اجدادتان که لقمه های حرام به شما خوراندن و دینارهای طلای یزیدیان کور کرتان کرده است
و خدا لعنت کند مردمى که شما را کشتند و خدا لعنت کند آنانكه تهيه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند