حضرت آیتالله صافی گلپایگانی هر بار که به آستان حضرت ثامنالحجج علی بن موسیالرضا علیهالسلام مشرف میشوند با چشمانی اشکبار و مشتاق دیدار یار اذن دخول را قرائت میکنند و به پابوسی حضرت میرسند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از رسا، آقا علی بن موسی الرضا (ع)، حرمش نه آنکه تنها، میقات انبوه زائران گم کرده راهی باشد که از سراسر جهان به تمنای وصالی از دریای بیکران عنایت و شفاعتش به زیارت میآیند، که در این میان چه بسیارند بزرگ مردمانی که خود عالم ربانیاند و شاگردی خلف از مکتب عالم آل محمد (ص)؛ اهل سلوکند و دستی بر شهود در عالم الهی اهل بیت آمیختهاند.
بزرگ سالکانی که چون خیل زائران به زیارت «آقای بزرگ» خراسان (ع) میشتابند تا از رأفت و توجه پرعطوفت این امام همام بهرهای افزون برند.
در این میان، مرجع تقلیدی از مراجع بزرگ شیعیان جهان، هر از گاهی در کسوت خادمی از خدمه آقا علی بن موسی الرضا (ع) به نورد عشق ورزیدن در این بارگاه ملکوتی میپردازد.
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی نه از آن رو که شاگردی باشد که در محضر درس بزرگانی چون حضرات آیات عظام حجت، سید محمد تقی خوانساری، بروجردی تلمذ کرده است که وی فرزند خلفی بوده است برای پدر بزرگوارش مرحوم آیت الله آخوند ملامحمد جواد صافی آن بزرگمرد و گنج ناشناخته دوران.
حاج آقا شیخ لطف الله به یُمن دعای پدر و ممارست و جهد در مکتب عالمان دینی قریب به شصت سال پیش، از سوی آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی - که در نجف اشرف از مراجع بزرگ زمان خود بودند- طی مرقومهای به درجه اجتهادی و مقام فقهی نایل گردیده است، بزرگ وارستهای که بیشتر از مقام اجتهادیاش، در بین شیعیان جهان به زهد، تقوی، اخلاص، توکل و قناعت و به عنوان سرباز مدافع حریم ولایت و عاشق دلباخته حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف شناخته شده است.
با این احوال، برای خسی چون من توفیقی دست میدهد تا ساعاتی از حضور معظم له را در میقات رضوی به قلم فرسایی از زیارت حضرت آقا و دیگر زائران پرداخته و شرحی بر احوال آیت اللهی بنویسم که در کسوت خادمی حضرت رضا (علیه السلام) دری به آسمان معرفت اهل بیت میگشاید و چه سخت است نوشتن از عالمان وارستهای چون ایشان که همانا:
لایق نبود قطره به عمان بردن
خار و خس صحرا به گلستان بردن
اما چه کنم که رسم موران این است
ران ملخی پیش سلیمان بردن
امسال (سال 1392 شمسی) آیت الله العظمی صافی از یک هفته مانده به آغاز ماه مبارک رمضان به مشهد مشرف شدهاند و در تمام این روزها، این کار هر روزشان بوده است که اول صبح به حرم و مأمن سلطان خراسان مشرف و به زیارت محبوب بپردازند.
* اذن دخول
حالا دیگر صحن آزادی، سالهاست که در همین فصل و ایام، قریب به دو ماه با نوای اذن دخول زیارت حاج شیخ لطف الله صافی آشنایی دارد.
بسیاری از بزرگان و شیفتگان اهل بیت (علیهم السلام) اذن دخول و جاری شدن قطره اشک را هنگام دخول به مشاهد مشرفه، نشانه اجازه دخول و زیارت از طرف آن بزرگوار میدانند.
حضرت آیت الله العظمی صافی نیز هر بار که به آستان فرشته پاسبان حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (علیه السلام) مشرف میشوند با چشمانی اشک بار و مشتاق دیدار یار اذن دخول را قرائت میکنند و به پابوسی حضرت میرسند.
اذن دخول آقا که تمام میشود، همچنان که ذکری را زیر لب زمزمه میکنند صحن آزادی را به قصد ورود به روضه منوره حرکت میکنند.
حالا دیگر زائران و حاضرانی که متوجه حضور آقا شدهاند با شتاب و مشتاقانه میرسند و عرض سلام و ادب میکنند و چه زیبا و با روی خوش، پاسخ سلام همه را میدهند و برایشان دعا میکنند.
در حرم مطهر، بانوانی هم که متوجه تشرف ایشان میشوند با چشمانی اشکبار به سوی ایشان میآیند و از ایشان میخواهند که دعایشان کند.
برخی هم قسمتی از عبای آقا را میگیرند و آن را به نیت تبرک جستن میبوسند که معظم له به آنها میفرمایند: اگر من چند عبای دیگر هم بپوشم ارزشی ندارد ولی این که شما با چادر در اجتماع حاضر میشوید همهاش جهاد است و چادر شما ارزشش از عبای من، بالاتر و ثوابش بیشتر است.
* صحن آزادی و ورود به روضه منوره
حالا دقایقی از آخرین ضرباهنگ ساعت صحن آزادی با اعلام هشت صبح گذشته است؛ صحنی که در شرق حرم مطهر و پایین پای مبارک حضرت قرار دارد. از غرب به رواقهای دار الضیافة و دارالسعادة و دارالسرور و از شرق به خیابان نواب صفوی میرسد.
و امروز، این صحن باز شاهد حضور عالمی است از مردان قدسی حضرت خداوند مهربان.
عالم وارستهای که آیت الله العظمی بروجردی شایستهتر از او برای نگارش کتابی درباره حضرت ولی عصر (علیه السلام) نیافتند و نوشتن کتابی که بعدها «منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر» نام گرفت را به ایشان سپردند.
بزرگمردی اسلامشناس و اندیشمندی سترگ که به خاطر نوشتن کتاب «التعزیر، انواع و ملحقاته» سی سال پیش برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شده است و برای نگارش بیش از دهها کتاب دیگر با موضوعات مختلف اسلامی و فقهی در صدر نویسندگان علوم دینی قرار گرفته است.
و حاج آقا شیخ لطف الله پیرفرزانهای با قدی خمیده و ذکری بر لب در آستانه تشرف به روضه منوره حرم رضوی قرار گرفته است.
در داخل روضه منوره نیز ارادتمندان آیت الله برای عرض ادب پیش میآیند.
* تحویل عصا هنگام ورود به حریم یار
آقا، اعتقاد دارند از آداب زیارت آن است که زائر با خضوع کامل قدم به حریم یار بگذارد و خود را در محضر او ببیند؛ به همین خاطر هرگاه که اراده زیارت مضجع شریف حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را میکنند طبق سیره اسلاف و علمای بزرگ، در بدو ورود به حرم، عصای خود را تحویل میدهند و با عصا وارد حرم نمیشوند، مبادا خلاف ادب نسبت به آن حریم ملک پاسبان باشد و اینگونه متواضعانه و با ادب کامل به عتبه بوسی آن حضرت تشرف میجویند.
* ما عبد حقیر حضرت مولاییم
آقا به مقابل ضریح مطهر که میرسند به زمین افتاده، عتبه مبارکه را میبوسند و به خاطر توفیق زیارت یار، شاکرانه، جبین به درگاه بینیاز میسایند در حالی که نم زلالی از گوهر اشک بر چشمان مبارکشان مینشیند.
سپس دقایقی را مقابل ضریح به سلام و ثنا میگذرانند و بعد، نشسته و به دیواری تکیه میزنند که این بیت شعر بر آن نقش بسته است:
نه کوه سینا باشد ولی به عجز و نیاز
گرفته است کلیم، اندر آن مقام و مقر
حتی با وجود کهولت سن و مشقت در نشست و برخاست بر روی زمین، به خودشان اجازه نمیدهند که هنگام خواندن زیارت نامه و نماز زیارت برای ایشان صندلی تهیه شود. با همان دشواری بر روی زمین مینشینند و زانوی ادب در برابر حریم ملکوتی یار میزنند.
زیارتنامه را باز می کنند و زمزمه میکنند:
«صلی الله علیک یا اباالحسن، صلی الله علی روحک و بدنک، صبرت و انت الصادق المصدق...» زیارتنامه میخوانند و هر از گاهی دستشان را تکیه گاه پیشانی میکنند و چشمهایشان را میبندند و سکوت میکنند.
دقایقی را به همین صورت میگذرانند و باز ادامه میدهند:
«السلام علیک یا ولی الله، السلام علیک یا حجة الله، السلام عیک یا نور الله لله»
ذکر و زیارت آقا که تمام میشود، بلند میشوند و گوشهای در مقام بالا سر حضرت مینشینند و نماز میخوانند، و باز دقایقی را در عالم خویش و خلوت خود سپری میکنند و دوباره نمازی و ذکری و دعایی لله
نماز و زیارت که تمام میشود، بلند میشوند و از همان بالا سر خارج میشوند و باز مردمانی که در طی مسیر برای ادب و سلام همچنان به حضورشان میرسند...
* زیارت علمای مدفون در حرم مطهر
آیت الله العظمی صافی هر بار که به زیارت مولای خویش مشرف میشوند بزرگان و علمای مدفون در آنجا را یاد می کنند و با حاضر شدن بر سرقبور آن اولیای خدا، به همگان یاد میدهند که همه، مدیون فداکاری و ایثار بزرگان دین هستیم. زائرانی که برای زیارت مرقد مطهر شیخ حر عاملی و شیخ بهایی میآیند، شاهد حضور این مرجع عالیقدر در آنجا هستند که چگونه با مسألت غفران و رضوان الهی برای آن بزرگان، سرانجام و عاقبت نیک را برای همگان از خداوند میخواهند. معظم له هنگام ورود به رواق اصلی نیز با اشاره به مرقد عالم بزرگوار شیخ حبیب الله گلپایگانی در سمت چپ ورودی، برای ایشان از خداوند متعال رضوان الهی را مسألت مینمایند.
* افتخار خادمی کشیک هشتم
چه زیباست لحظاتی که انسان نشان خادمی یار را به دست گیرد و عاشقانه بر سرکوی دوست، خود را سرسپرده حبیب خویش نشان دهد.
روزهایی که نوبت خادمین کشیک هشتم میرسد، معظم له هم - که بیش از سی سال است افتخار خادمی کشیک هشتم را دارند- مشتاقانه «چوب پر» مرسوم خدام را به دست میگیرند.
وارد دفتر خدام میشوند و بعد از احوالپرسی و گفت وگویی کوتاه، دفتر بزرگی را که اسامی خادمین در آن ثبت شده باز میکنند و صفحه مربوط به خودشان را امضاء میکنند. نکته حایز اهمیت این است که ایشان در هنگام ثبت تاریخ، آن را به قمری مینویسند و یادآوری می کنند که تاریخ اسلامی، تاریخ قمری است و نباید فراموش شود.
پس از امضا و ثبت دفتر، در همان کسوت خادمی حرکت میکنند و دم درب ورودی صحن به روضه منوره میایستند و در حالی که ذکری را زمزمه میکنند با همان «چوب پر» خادمی به راهنمایی زائران حضرت می پردازند.
حالا دیگر، ساعاتی از حضور آقا در حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) گذشته است، و آقا پس از سلام و ثنایی دوباره به قصد خارجشدن از صحن و حرم مطهر حرکت میکنند.
خدمتشان عرض میکنم تا اگر صحبتی یا جملهای دارند بفرمایند تا مخاطبان روزنامه استفاده کنند.
اندکی سکوت می کنند ...نگاهی از مهر و عطوفت میاندازند و تنها اظهار می دارند از اینکه روزنامه قدس در جهت ترویج شعائر اسلام اهتمام ویژه ای دارد خرسند هستند.
آقا را با همراهانشان تا ماشین مشایعت می کنم و میروند ... و من میاندیشم:
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
بزرگ سالکانی که چون خیل زائران به زیارت «آقای بزرگ» خراسان (ع) میشتابند تا از رأفت و توجه پرعطوفت این امام همام بهرهای افزون برند.
در این میان، مرجع تقلیدی از مراجع بزرگ شیعیان جهان، هر از گاهی در کسوت خادمی از خدمه آقا علی بن موسی الرضا (ع) به نورد عشق ورزیدن در این بارگاه ملکوتی میپردازد.
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی نه از آن رو که شاگردی باشد که در محضر درس بزرگانی چون حضرات آیات عظام حجت، سید محمد تقی خوانساری، بروجردی تلمذ کرده است که وی فرزند خلفی بوده است برای پدر بزرگوارش مرحوم آیت الله آخوند ملامحمد جواد صافی آن بزرگمرد و گنج ناشناخته دوران.
حاج آقا شیخ لطف الله به یُمن دعای پدر و ممارست و جهد در مکتب عالمان دینی قریب به شصت سال پیش، از سوی آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی - که در نجف اشرف از مراجع بزرگ زمان خود بودند- طی مرقومهای به درجه اجتهادی و مقام فقهی نایل گردیده است، بزرگ وارستهای که بیشتر از مقام اجتهادیاش، در بین شیعیان جهان به زهد، تقوی، اخلاص، توکل و قناعت و به عنوان سرباز مدافع حریم ولایت و عاشق دلباخته حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف شناخته شده است.
با این احوال، برای خسی چون من توفیقی دست میدهد تا ساعاتی از حضور معظم له را در میقات رضوی به قلم فرسایی از زیارت حضرت آقا و دیگر زائران پرداخته و شرحی بر احوال آیت اللهی بنویسم که در کسوت خادمی حضرت رضا (علیه السلام) دری به آسمان معرفت اهل بیت میگشاید و چه سخت است نوشتن از عالمان وارستهای چون ایشان که همانا:
لایق نبود قطره به عمان بردن
خار و خس صحرا به گلستان بردن
اما چه کنم که رسم موران این است
ران ملخی پیش سلیمان بردن
امسال (سال 1392 شمسی) آیت الله العظمی صافی از یک هفته مانده به آغاز ماه مبارک رمضان به مشهد مشرف شدهاند و در تمام این روزها، این کار هر روزشان بوده است که اول صبح به حرم و مأمن سلطان خراسان مشرف و به زیارت محبوب بپردازند.
* اذن دخول
حالا دیگر صحن آزادی، سالهاست که در همین فصل و ایام، قریب به دو ماه با نوای اذن دخول زیارت حاج شیخ لطف الله صافی آشنایی دارد.
بسیاری از بزرگان و شیفتگان اهل بیت (علیهم السلام) اذن دخول و جاری شدن قطره اشک را هنگام دخول به مشاهد مشرفه، نشانه اجازه دخول و زیارت از طرف آن بزرگوار میدانند.
حضرت آیت الله العظمی صافی نیز هر بار که به آستان فرشته پاسبان حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (علیه السلام) مشرف میشوند با چشمانی اشک بار و مشتاق دیدار یار اذن دخول را قرائت میکنند و به پابوسی حضرت میرسند.
اذن دخول آقا که تمام میشود، همچنان که ذکری را زیر لب زمزمه میکنند صحن آزادی را به قصد ورود به روضه منوره حرکت میکنند.
حالا دیگر زائران و حاضرانی که متوجه حضور آقا شدهاند با شتاب و مشتاقانه میرسند و عرض سلام و ادب میکنند و چه زیبا و با روی خوش، پاسخ سلام همه را میدهند و برایشان دعا میکنند.
در حرم مطهر، بانوانی هم که متوجه تشرف ایشان میشوند با چشمانی اشکبار به سوی ایشان میآیند و از ایشان میخواهند که دعایشان کند.
برخی هم قسمتی از عبای آقا را میگیرند و آن را به نیت تبرک جستن میبوسند که معظم له به آنها میفرمایند: اگر من چند عبای دیگر هم بپوشم ارزشی ندارد ولی این که شما با چادر در اجتماع حاضر میشوید همهاش جهاد است و چادر شما ارزشش از عبای من، بالاتر و ثوابش بیشتر است.
* صحن آزادی و ورود به روضه منوره
حالا دقایقی از آخرین ضرباهنگ ساعت صحن آزادی با اعلام هشت صبح گذشته است؛ صحنی که در شرق حرم مطهر و پایین پای مبارک حضرت قرار دارد. از غرب به رواقهای دار الضیافة و دارالسعادة و دارالسرور و از شرق به خیابان نواب صفوی میرسد.
و امروز، این صحن باز شاهد حضور عالمی است از مردان قدسی حضرت خداوند مهربان.
عالم وارستهای که آیت الله العظمی بروجردی شایستهتر از او برای نگارش کتابی درباره حضرت ولی عصر (علیه السلام) نیافتند و نوشتن کتابی که بعدها «منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر» نام گرفت را به ایشان سپردند.
بزرگمردی اسلامشناس و اندیشمندی سترگ که به خاطر نوشتن کتاب «التعزیر، انواع و ملحقاته» سی سال پیش برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شده است و برای نگارش بیش از دهها کتاب دیگر با موضوعات مختلف اسلامی و فقهی در صدر نویسندگان علوم دینی قرار گرفته است.
و حاج آقا شیخ لطف الله پیرفرزانهای با قدی خمیده و ذکری بر لب در آستانه تشرف به روضه منوره حرم رضوی قرار گرفته است.
در داخل روضه منوره نیز ارادتمندان آیت الله برای عرض ادب پیش میآیند.
* تحویل عصا هنگام ورود به حریم یار
آقا، اعتقاد دارند از آداب زیارت آن است که زائر با خضوع کامل قدم به حریم یار بگذارد و خود را در محضر او ببیند؛ به همین خاطر هرگاه که اراده زیارت مضجع شریف حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را میکنند طبق سیره اسلاف و علمای بزرگ، در بدو ورود به حرم، عصای خود را تحویل میدهند و با عصا وارد حرم نمیشوند، مبادا خلاف ادب نسبت به آن حریم ملک پاسبان باشد و اینگونه متواضعانه و با ادب کامل به عتبه بوسی آن حضرت تشرف میجویند.
* ما عبد حقیر حضرت مولاییم
آقا به مقابل ضریح مطهر که میرسند به زمین افتاده، عتبه مبارکه را میبوسند و به خاطر توفیق زیارت یار، شاکرانه، جبین به درگاه بینیاز میسایند در حالی که نم زلالی از گوهر اشک بر چشمان مبارکشان مینشیند.
سپس دقایقی را مقابل ضریح به سلام و ثنا میگذرانند و بعد، نشسته و به دیواری تکیه میزنند که این بیت شعر بر آن نقش بسته است:
نه کوه سینا باشد ولی به عجز و نیاز
گرفته است کلیم، اندر آن مقام و مقر
حتی با وجود کهولت سن و مشقت در نشست و برخاست بر روی زمین، به خودشان اجازه نمیدهند که هنگام خواندن زیارت نامه و نماز زیارت برای ایشان صندلی تهیه شود. با همان دشواری بر روی زمین مینشینند و زانوی ادب در برابر حریم ملکوتی یار میزنند.
زیارتنامه را باز می کنند و زمزمه میکنند:
«صلی الله علیک یا اباالحسن، صلی الله علی روحک و بدنک، صبرت و انت الصادق المصدق...» زیارتنامه میخوانند و هر از گاهی دستشان را تکیه گاه پیشانی میکنند و چشمهایشان را میبندند و سکوت میکنند.
دقایقی را به همین صورت میگذرانند و باز ادامه میدهند:
«السلام علیک یا ولی الله، السلام علیک یا حجة الله، السلام عیک یا نور الله لله»
ذکر و زیارت آقا که تمام میشود، بلند میشوند و گوشهای در مقام بالا سر حضرت مینشینند و نماز میخوانند، و باز دقایقی را در عالم خویش و خلوت خود سپری میکنند و دوباره نمازی و ذکری و دعایی لله
نماز و زیارت که تمام میشود، بلند میشوند و از همان بالا سر خارج میشوند و باز مردمانی که در طی مسیر برای ادب و سلام همچنان به حضورشان میرسند...
* زیارت علمای مدفون در حرم مطهر
آیت الله العظمی صافی هر بار که به زیارت مولای خویش مشرف میشوند بزرگان و علمای مدفون در آنجا را یاد می کنند و با حاضر شدن بر سرقبور آن اولیای خدا، به همگان یاد میدهند که همه، مدیون فداکاری و ایثار بزرگان دین هستیم. زائرانی که برای زیارت مرقد مطهر شیخ حر عاملی و شیخ بهایی میآیند، شاهد حضور این مرجع عالیقدر در آنجا هستند که چگونه با مسألت غفران و رضوان الهی برای آن بزرگان، سرانجام و عاقبت نیک را برای همگان از خداوند میخواهند. معظم له هنگام ورود به رواق اصلی نیز با اشاره به مرقد عالم بزرگوار شیخ حبیب الله گلپایگانی در سمت چپ ورودی، برای ایشان از خداوند متعال رضوان الهی را مسألت مینمایند.
* افتخار خادمی کشیک هشتم
چه زیباست لحظاتی که انسان نشان خادمی یار را به دست گیرد و عاشقانه بر سرکوی دوست، خود را سرسپرده حبیب خویش نشان دهد.
روزهایی که نوبت خادمین کشیک هشتم میرسد، معظم له هم - که بیش از سی سال است افتخار خادمی کشیک هشتم را دارند- مشتاقانه «چوب پر» مرسوم خدام را به دست میگیرند.
وارد دفتر خدام میشوند و بعد از احوالپرسی و گفت وگویی کوتاه، دفتر بزرگی را که اسامی خادمین در آن ثبت شده باز میکنند و صفحه مربوط به خودشان را امضاء میکنند. نکته حایز اهمیت این است که ایشان در هنگام ثبت تاریخ، آن را به قمری مینویسند و یادآوری می کنند که تاریخ اسلامی، تاریخ قمری است و نباید فراموش شود.
پس از امضا و ثبت دفتر، در همان کسوت خادمی حرکت میکنند و دم درب ورودی صحن به روضه منوره میایستند و در حالی که ذکری را زمزمه میکنند با همان «چوب پر» خادمی به راهنمایی زائران حضرت می پردازند.
حالا دیگر، ساعاتی از حضور آقا در حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) گذشته است، و آقا پس از سلام و ثنایی دوباره به قصد خارجشدن از صحن و حرم مطهر حرکت میکنند.
خدمتشان عرض میکنم تا اگر صحبتی یا جملهای دارند بفرمایند تا مخاطبان روزنامه استفاده کنند.
اندکی سکوت می کنند ...نگاهی از مهر و عطوفت میاندازند و تنها اظهار می دارند از اینکه روزنامه قدس در جهت ترویج شعائر اسلام اهتمام ویژه ای دارد خرسند هستند.
آقا را با همراهانشان تا ماشین مشایعت می کنم و میروند ... و من میاندیشم:
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند