امروزه یکی از نیازهای جدی نظام جمهوری اسلامی، پایه ریزی یک نظام اخلاقی منسجم و کارآمد بر اساس دستورات اسلام ناب محمدی است.
به گزارش شهدای ایران ، یکی از مسائل اساسی که ذهن بسیاری از جوانان جوامع بشری را درگیر خود کرده است، تفاوت مکتب اخلاقی اسلام با سایر مکاتب اخلاقی است. به بیان دیگر این سؤال که چه شاخصه هایی، اخلاق اسلامی را از دیگر گفتمان های اخلاقی متمایز کرده است؟ به عبارت ملموس تر شاید شما هم شنیده باشید که «می بخور، منبر بسوزان، مردم آزاری مکن.» و یا «اصل آن است که دلت پاک باشد» و یا «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» و...
جالب است بدانید ضرب المثل های بالا ظاهری زیبا دارند اما هیچ کدام خاستگاه اسلامی ندارند. از این روی در طول تاریخ مکاتب اخلاقی گوناگونی سعی بر این داشته اند که مبانی خود را درون جوامع اسلامی گسترش داده، تا از این طریق بتوانند به اهداف گاهاً پلید خود، سریعتر دست پیدا کنند.
امروزه یکی از نیازهای جدی نظام جمهوری اسلامی، پایه ریزی یک نظام اخلاقی منسجم و کارآمد بر اساس دستورات اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
در عصر حاضر دو گروه اخلاقی در مقابل اخلاق اسلامی ایستاده اند:
گروه اول: اخلاق مدارانی که حیطه اخلاق را به گونه ای تعریف می کنند که فرد، در عزلت منزل خویش تعریف شده است و بس. به گونه ای که همه روابط اجتماعی از محیط پیرامونش قطع شده، به امید اینکه خدای متعال به او نگاهی معنوی بنماید و روح او را وسعت بخشد.
گروه دوم: اخلاق مدارانی که مبانی نگرشی خود را از خدا و ماوراءالطبیعه گسسته اند و جهان را در جسم و بدن مادی او خلاصه می کنند. از این روی در سیستم اخلاقی ایشان اخلاص و توکل هیچ معنایی پیدا نمی کند و نخواهد کرد.
اما در این میان دین مبین اسلام هر دو رویکرد را خطا شمرده و زیربنای فکری هر دو را مورد خدشه قرار می دهد. با این وجود روشن است که مکتب اخلاقی دین اسلام چه تفاوت های فاحشی را در این راستا با سایر مکاتب اخلاقی در بردارد.
شایسته است که دقایقی را صرف مطالعه پیرامون اخلاق اسلامی در اندیشه بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران نماییم. در عصر حاضر افراد بسیاری فریاد پیروی از این بزرگمرد اخلاق را سر می دهند اما متأسفانه اخلاق و کردارشان گونه ای دیگر را نشان می دهد. در کمال تأسف با وجود گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی هنوز برخی به خوبی مبانی بنیادین انقلاب اسلامی را دریافت نکرده اند. اینجاست که نقش مهم حوزه های علمیه و همچنین اساتید اخلاق مشخص می شود.
عزت و گوشه نشینی
امام خمینی(ره) ۲۲ مهر ۱۳۶۱ در جمع ائمه جمعه سراسر كشور فرمودند: «اگر ديدند آقايان كه فلان استاندار، فلان فرد گوش نمى دهد، مراجعه كنند به آن مراكز ديگر تا برسد به آن جايى كه گوش بدهند. با نظارت و ارشاد- عرض مىكنم كه- جهت دادن به همه امور با دست شماها انجام مىگيرد و آقايان مسئول هستيد؛ يعنى، من كه يك طلبهاى اين كنار نشستهام، نمىتوانم كارى بكنم؛ شماها مسئوليد؛ شماهايى كه آنجاها هستيد، در مركز هستيد اجتماعاتتان چطور است مسئوليد جهت توجه دادن به امور مسلمين، توجه دادن مراكزى كه مىخواهند به امور مسلمين برسند، به مسائل و شريك كردن همه امور. و ان شاء اللَّه، اميدوارم كه موفق به اين امر بشويد و مساجدمان برگردد به حال مساجد صدر اول، كه اين طور نباشد كه توى مسجد اگر يك امام جماعتى، جمعه اى بخواهد يك كلمه اى بگويد كه مربوط به اجتماع مسلمين است، مورد طعن واقع بشود: «اين چرا اين طور كرده است؟» بيايند و او را طعنش بدهند. اين جور نباشد ديگر. طعن به آن كسى وارد بشود كه در امور مسلمين دخالت نمىكند، كناره گيرى مىكند، عزلت مى كند. شما ببينيد قضيه عزلت در اسلام اصلًا نبوده، اساس نداشته اين عزلت- و نمى دانم- امور كناره گيرى و رفتن كنار. و اصلًا كار به هيچ كار نداشتن، اين در يك طوايفى بوده است غير مسلمين، اما آمده است در مسلمين؛ يك وقت رسيده به آن جايى كه «آقا خيلى آدم خوبى است، اصلًا توجه ندارد به اينكه فلان چيز چه جور مى شود!» توجه نداشتن خودش جزء مديحه بود!»
همانگونه که ملاحظه فرمودید این فرمایشات امام بزرگوار، به خوبی استواری مکتب اخلاقی گروه اول را مورد خدشه قرار داده و مسلمانان را از کناره گیری اجتماعی بر حذر می دارد. طبیعی است که در این سلوک تربیتی، مساجد و معابد نیز تعریف دیگری خواهند یافت.
خوی اشرافیگری
همچنین امام راحل پیرامون گروه دوم که در قالب «خوی کاخ نشینی» و «خوی اشرافیگری» ظهور و بروز پیدا می کند هشدار جدی می دهند و می فرمایند: «ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخنشينى را از اين ملت بزداييم. اگر بخواهيد ملت شما جاويد بماند و اسلام را به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد، در جامعه ما تحقق پيدا كند، مردم را از آن خوى كاخنشينى به پايين بكشيد، خود كاخنشينى اين خوى را مىآورد، ممكن است كه در بين آنها هم كسى پيدا بشود لكن نادر است. توجه كنيد كه اين ملتى كه الآن كوخنشينانش مشغول فعاليت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبهه ها و پشت جبهه ها، اين كوخنشينان را زحمت بكشيد كه به همين حال خوى كوخ نشينى و خوى اينكه توجه به كاخها نداشته باشند نگه داريد تا بتوانيد ادامه بدهيد زندگى صحيح اسلامى را. آن خوى كاخنشينى مضر است، خودش مضر نيست، خُويَش مضر است، لكن خود او، اين خوى را دنبال دارد. كسى كه تمام توجهش به دامدارى است او نمى تواند آدم بشود. كسى كه تمام توجهش به باغدارى است اين نمىتواند يك انسان مفيد واقع بشود. آنهايى كه دامداريشان مفيد است براى جامعه، آنها توجه به دامدارى ندارند. آنهايى كه دامداريشان براى حفظ جامعه است آنها جزء همان كوخ نشينانند. و آنهايى كه باغداريشان براى حفظ جامعه است آنها هم اين طور؛ لكن وقتى خوى زمينخوارى و باغدارى و كاخ نشينى در بين مردم باشد، اين اسباب اين مى شود كه انحطاط اخلاقى پيدا بشود. اكثر اين خوي هاى فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگر صادر شده است.»
طبیعی است که اگر پیوندی میان انسان و خدا بر قرار نباشد، مادیات همه وجود او را سیطره خواهند کرد و او دیگر توان بهره مندی از معنویات را نخواهد داشت. گسترش «خوی اشرافیگری» که عبارت دیگر «خوی کاخ نشینی» است باعث ناکارآمدی نظام اسلامی در مقابل شرایط سخت تحریم های اقتصادی و سیاسی خواهد بود. چه بگویم که در این صورت هیچ جامعه ای نخواهد توانست شامه اش را به بوی نسیم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معطر نماید. چرا که در این صورت مفهوم «انتظار» و «منتظِر» برای او معنایی نخواهد داشت.
در این راستا شما مخاطب گرامی را به نکات ذیل توجه می دهم:
اول: اینکه حرف زیاد زده شده، الآن موقع عمل است. متأسفانه با حضور دو گروه اخلاقی که خدمتتان عرض شد، مسلمانان نیز گرفتار یک نوع انحراف اخلاقی شده اند. عده ای خود را به کلی بی تفاوت نسبت به اجتماعات اسلامی و حکومت دینی می پندارند؛ و عده ای نیز دین را منحصر در یک گزاره که «دلت پاک باشد» برمی شمرند. زمان عمل فرارسیده است. باید خود را از هر دو آفت پیراسته تا بتوانیم عاقبتی در شأن یک مسلمان را تجربه کنیم.
دوم: مسؤولانی که در جای جای جمهوری اسلامی مشغول خدمت هستند، هوشیاری رفتاری خود را ضروری است که بیش از پیش به نمایش بگذارند. حکومتی که مسئولانش گرفتار انحطاط اخلاقی باشند، طبیعی است که مردمان آن هیچ گاه خود را مزین به اخلاق دینی نخواهند کرد.
سوم: امروز بیش از آنکه نیازمند بیان گزاره های اخلاقی باشیم، علاوه بر تربیت عالمانِ عامل، نیازمند طراحی مانیفست اخلاقی منسجم و کارآمد در مقیاس تمدنی هستیم. اساتید اخلاق و حوزه های علمیه باید در این راستا گام بردارند. در غیر این صورت جامعه ای که در عرصه های متعدد پیشرفت را تجربه کند، اما مهذب نباشد، عاقبت سختی را پیش روی خود دارد.
حجت الاسلام بهروز دلاور، پژوهشگر حوزه علمیه قم
جالب است بدانید ضرب المثل های بالا ظاهری زیبا دارند اما هیچ کدام خاستگاه اسلامی ندارند. از این روی در طول تاریخ مکاتب اخلاقی گوناگونی سعی بر این داشته اند که مبانی خود را درون جوامع اسلامی گسترش داده، تا از این طریق بتوانند به اهداف گاهاً پلید خود، سریعتر دست پیدا کنند.
امروزه یکی از نیازهای جدی نظام جمهوری اسلامی، پایه ریزی یک نظام اخلاقی منسجم و کارآمد بر اساس دستورات اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
در عصر حاضر دو گروه اخلاقی در مقابل اخلاق اسلامی ایستاده اند:
گروه اول: اخلاق مدارانی که حیطه اخلاق را به گونه ای تعریف می کنند که فرد، در عزلت منزل خویش تعریف شده است و بس. به گونه ای که همه روابط اجتماعی از محیط پیرامونش قطع شده، به امید اینکه خدای متعال به او نگاهی معنوی بنماید و روح او را وسعت بخشد.
گروه دوم: اخلاق مدارانی که مبانی نگرشی خود را از خدا و ماوراءالطبیعه گسسته اند و جهان را در جسم و بدن مادی او خلاصه می کنند. از این روی در سیستم اخلاقی ایشان اخلاص و توکل هیچ معنایی پیدا نمی کند و نخواهد کرد.
اما در این میان دین مبین اسلام هر دو رویکرد را خطا شمرده و زیربنای فکری هر دو را مورد خدشه قرار می دهد. با این وجود روشن است که مکتب اخلاقی دین اسلام چه تفاوت های فاحشی را در این راستا با سایر مکاتب اخلاقی در بردارد.
شایسته است که دقایقی را صرف مطالعه پیرامون اخلاق اسلامی در اندیشه بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران نماییم. در عصر حاضر افراد بسیاری فریاد پیروی از این بزرگمرد اخلاق را سر می دهند اما متأسفانه اخلاق و کردارشان گونه ای دیگر را نشان می دهد. در کمال تأسف با وجود گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی هنوز برخی به خوبی مبانی بنیادین انقلاب اسلامی را دریافت نکرده اند. اینجاست که نقش مهم حوزه های علمیه و همچنین اساتید اخلاق مشخص می شود.
عزت و گوشه نشینی
امام خمینی(ره) ۲۲ مهر ۱۳۶۱ در جمع ائمه جمعه سراسر كشور فرمودند: «اگر ديدند آقايان كه فلان استاندار، فلان فرد گوش نمى دهد، مراجعه كنند به آن مراكز ديگر تا برسد به آن جايى كه گوش بدهند. با نظارت و ارشاد- عرض مىكنم كه- جهت دادن به همه امور با دست شماها انجام مىگيرد و آقايان مسئول هستيد؛ يعنى، من كه يك طلبهاى اين كنار نشستهام، نمىتوانم كارى بكنم؛ شماها مسئوليد؛ شماهايى كه آنجاها هستيد، در مركز هستيد اجتماعاتتان چطور است مسئوليد جهت توجه دادن به امور مسلمين، توجه دادن مراكزى كه مىخواهند به امور مسلمين برسند، به مسائل و شريك كردن همه امور. و ان شاء اللَّه، اميدوارم كه موفق به اين امر بشويد و مساجدمان برگردد به حال مساجد صدر اول، كه اين طور نباشد كه توى مسجد اگر يك امام جماعتى، جمعه اى بخواهد يك كلمه اى بگويد كه مربوط به اجتماع مسلمين است، مورد طعن واقع بشود: «اين چرا اين طور كرده است؟» بيايند و او را طعنش بدهند. اين جور نباشد ديگر. طعن به آن كسى وارد بشود كه در امور مسلمين دخالت نمىكند، كناره گيرى مىكند، عزلت مى كند. شما ببينيد قضيه عزلت در اسلام اصلًا نبوده، اساس نداشته اين عزلت- و نمى دانم- امور كناره گيرى و رفتن كنار. و اصلًا كار به هيچ كار نداشتن، اين در يك طوايفى بوده است غير مسلمين، اما آمده است در مسلمين؛ يك وقت رسيده به آن جايى كه «آقا خيلى آدم خوبى است، اصلًا توجه ندارد به اينكه فلان چيز چه جور مى شود!» توجه نداشتن خودش جزء مديحه بود!»
همانگونه که ملاحظه فرمودید این فرمایشات امام بزرگوار، به خوبی استواری مکتب اخلاقی گروه اول را مورد خدشه قرار داده و مسلمانان را از کناره گیری اجتماعی بر حذر می دارد. طبیعی است که در این سلوک تربیتی، مساجد و معابد نیز تعریف دیگری خواهند یافت.
خوی اشرافیگری
همچنین امام راحل پیرامون گروه دوم که در قالب «خوی کاخ نشینی» و «خوی اشرافیگری» ظهور و بروز پیدا می کند هشدار جدی می دهند و می فرمایند: «ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخنشينى را از اين ملت بزداييم. اگر بخواهيد ملت شما جاويد بماند و اسلام را به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد، در جامعه ما تحقق پيدا كند، مردم را از آن خوى كاخنشينى به پايين بكشيد، خود كاخنشينى اين خوى را مىآورد، ممكن است كه در بين آنها هم كسى پيدا بشود لكن نادر است. توجه كنيد كه اين ملتى كه الآن كوخنشينانش مشغول فعاليت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبهه ها و پشت جبهه ها، اين كوخنشينان را زحمت بكشيد كه به همين حال خوى كوخ نشينى و خوى اينكه توجه به كاخها نداشته باشند نگه داريد تا بتوانيد ادامه بدهيد زندگى صحيح اسلامى را. آن خوى كاخنشينى مضر است، خودش مضر نيست، خُويَش مضر است، لكن خود او، اين خوى را دنبال دارد. كسى كه تمام توجهش به دامدارى است او نمى تواند آدم بشود. كسى كه تمام توجهش به باغدارى است اين نمىتواند يك انسان مفيد واقع بشود. آنهايى كه دامداريشان مفيد است براى جامعه، آنها توجه به دامدارى ندارند. آنهايى كه دامداريشان براى حفظ جامعه است آنها جزء همان كوخ نشينانند. و آنهايى كه باغداريشان براى حفظ جامعه است آنها هم اين طور؛ لكن وقتى خوى زمينخوارى و باغدارى و كاخ نشينى در بين مردم باشد، اين اسباب اين مى شود كه انحطاط اخلاقى پيدا بشود. اكثر اين خوي هاى فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگر صادر شده است.»
طبیعی است که اگر پیوندی میان انسان و خدا بر قرار نباشد، مادیات همه وجود او را سیطره خواهند کرد و او دیگر توان بهره مندی از معنویات را نخواهد داشت. گسترش «خوی اشرافیگری» که عبارت دیگر «خوی کاخ نشینی» است باعث ناکارآمدی نظام اسلامی در مقابل شرایط سخت تحریم های اقتصادی و سیاسی خواهد بود. چه بگویم که در این صورت هیچ جامعه ای نخواهد توانست شامه اش را به بوی نسیم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معطر نماید. چرا که در این صورت مفهوم «انتظار» و «منتظِر» برای او معنایی نخواهد داشت.
در این راستا شما مخاطب گرامی را به نکات ذیل توجه می دهم:
اول: اینکه حرف زیاد زده شده، الآن موقع عمل است. متأسفانه با حضور دو گروه اخلاقی که خدمتتان عرض شد، مسلمانان نیز گرفتار یک نوع انحراف اخلاقی شده اند. عده ای خود را به کلی بی تفاوت نسبت به اجتماعات اسلامی و حکومت دینی می پندارند؛ و عده ای نیز دین را منحصر در یک گزاره که «دلت پاک باشد» برمی شمرند. زمان عمل فرارسیده است. باید خود را از هر دو آفت پیراسته تا بتوانیم عاقبتی در شأن یک مسلمان را تجربه کنیم.
دوم: مسؤولانی که در جای جای جمهوری اسلامی مشغول خدمت هستند، هوشیاری رفتاری خود را ضروری است که بیش از پیش به نمایش بگذارند. حکومتی که مسئولانش گرفتار انحطاط اخلاقی باشند، طبیعی است که مردمان آن هیچ گاه خود را مزین به اخلاق دینی نخواهند کرد.
سوم: امروز بیش از آنکه نیازمند بیان گزاره های اخلاقی باشیم، علاوه بر تربیت عالمانِ عامل، نیازمند طراحی مانیفست اخلاقی منسجم و کارآمد در مقیاس تمدنی هستیم. اساتید اخلاق و حوزه های علمیه باید در این راستا گام بردارند. در غیر این صورت جامعه ای که در عرصه های متعدد پیشرفت را تجربه کند، اما مهذب نباشد، عاقبت سختی را پیش روی خود دارد.
حجت الاسلام بهروز دلاور، پژوهشگر حوزه علمیه قم