لذا وارد کردن چیزی به نام «شکاف میان بالاشهریها و پایینشهریها» در فتنه سال ۸۸ یک فرض غلط و مصداق آن ضربالمثل قدیمی است که طرف را به ده راه نمیدانند، سراغ کدخدا را میگرفت...
به گزارش شهدای ایران، محمدجواد حقشناس، فعال اصلاحطلب و عضو شورای شهر پنجم تهران به تازگی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد که با موضوع گفتگوی ملی تقریر شد، به فتنه سال ۸۸ نیز اشاره کرده و با ادعای اینکه در سال ۸۸ بین مردم شکاف ایجاد شد، نوشته است:
«شاهد بودیم که بخشی از مردم تهران که اغلب بالاتر از خیابان انقلاب بودند به نتیجه انتخابات ٨٨ اعتراض داشتند و مدت ها این اعتراض را در بزنگاه ها علنی کردند. بخش دیگری از مردم که در نواحی جنوبیتر ساکن بودند از کنار مساله انتخابات بی تفاوتتر گذشتند. مثال دیگر این بود که آرای مناطق روستایی به احمدی نژاد تعلق داشت و آرای بخش شهری به طرف مقابل اختصاص یافت.
در حقیقت تفکیک در جامعه که قبلا کمتر علنی بود در سطح نخبگان عمیق شد و در سطح جامعه به رویارویی انجامید.
نکته قابل توجه بعدی ایجاد شکاف بین دولت و ملت است که در سال ٨٨ به وجود آمد. این نخستین بار بود که بخش عمده ای از مردم نتیجه اعلام شده انتخابات را نپذیرفت و اعتراض کرد. خوشبختانه این روند در ادامه ماجرا با رویکرد مناسب جریان اصلاحات مدیریت شد!»[۳]
*قبل از حقشناس، عباس عبدی، دیگر فعال اصلاحطلب نیز طی اظهاراتی از این گفته بود که اغلب بازداشتیهای فتنه سال ۸۸ «بالاشهری» بودهاند.
به نظر میرسد از بین این دو تحلیل و فرض بر اینکه شیطنتی در کار نباشد؛ تحلیل عباس عبدی منطقیتر باشد.
چه اینکه اولا با واقعیت آماری نیز تطابق دارد و ثانیا فتنه سال ۸۸ اساساً رخدادی نبود که بر شانههای اکثریت مردم استوار باشد بلکه فتنه بود که توسط برخی سیاسیون جریان چپ ایجاد شد و عدهای نیز فریب آنرا خوردند که البته اکثریت آن عده قلیل بعدها متوجه فتنه بودن این کار شدند و راه خود را جدا کردند.
لذا وارد کردن چیزی به نام «شکاف میان بالاشهریها و پایینشهریها» در فتنه سال ۸۸ یک فرض غلط و مصداق آن ضربالمثل قدیمی است که طرف را به ده راه نمیدانند، سراغ کدخدا را میگرفت...
فتنه ۸۸ حاصل یک اقدام محفلی با بروز خیابانی بود که عوامل آن هنوز نسبت به آن ابراز برائت و توبه رسمی نکردهاند و گویا از همین روست که مدام تلاش دارند تا پای مردم را به میان این معرکه سیاسی باز کنند و قلیل طرفداران خود را نیز اکثریتی فرهیخته در مقابل اقلیتی فقیر و البته «عقب مانده سیاسی» جلوه دهند.
بدیهیست که همین رفتارهای غلط است که نه میگذارد مسئله حصر رفع شود و نه صدایی در زمینه توبه رسمی از فتنه سال ۸۸ شنیده شود. و این مسئله از پس ۱۶ سال شکست اکثریتی اصلاحطلبان در تمام انتخاباتها، سببساز بحرانهای بیشتری برای این جریان خاص سیاسی شده است.
*مشرق
«شاهد بودیم که بخشی از مردم تهران که اغلب بالاتر از خیابان انقلاب بودند به نتیجه انتخابات ٨٨ اعتراض داشتند و مدت ها این اعتراض را در بزنگاه ها علنی کردند. بخش دیگری از مردم که در نواحی جنوبیتر ساکن بودند از کنار مساله انتخابات بی تفاوتتر گذشتند. مثال دیگر این بود که آرای مناطق روستایی به احمدی نژاد تعلق داشت و آرای بخش شهری به طرف مقابل اختصاص یافت.
نکته قابل توجه بعدی ایجاد شکاف بین دولت و ملت است که در سال ٨٨ به وجود آمد. این نخستین بار بود که بخش عمده ای از مردم نتیجه اعلام شده انتخابات را نپذیرفت و اعتراض کرد. خوشبختانه این روند در ادامه ماجرا با رویکرد مناسب جریان اصلاحات مدیریت شد!»[۳]
*قبل از حقشناس، عباس عبدی، دیگر فعال اصلاحطلب نیز طی اظهاراتی از این گفته بود که اغلب بازداشتیهای فتنه سال ۸۸ «بالاشهری» بودهاند.
به نظر میرسد از بین این دو تحلیل و فرض بر اینکه شیطنتی در کار نباشد؛ تحلیل عباس عبدی منطقیتر باشد.
چه اینکه اولا با واقعیت آماری نیز تطابق دارد و ثانیا فتنه سال ۸۸ اساساً رخدادی نبود که بر شانههای اکثریت مردم استوار باشد بلکه فتنه بود که توسط برخی سیاسیون جریان چپ ایجاد شد و عدهای نیز فریب آنرا خوردند که البته اکثریت آن عده قلیل بعدها متوجه فتنه بودن این کار شدند و راه خود را جدا کردند.
لذا وارد کردن چیزی به نام «شکاف میان بالاشهریها و پایینشهریها» در فتنه سال ۸۸ یک فرض غلط و مصداق آن ضربالمثل قدیمی است که طرف را به ده راه نمیدانند، سراغ کدخدا را میگرفت...
فتنه ۸۸ حاصل یک اقدام محفلی با بروز خیابانی بود که عوامل آن هنوز نسبت به آن ابراز برائت و توبه رسمی نکردهاند و گویا از همین روست که مدام تلاش دارند تا پای مردم را به میان این معرکه سیاسی باز کنند و قلیل طرفداران خود را نیز اکثریتی فرهیخته در مقابل اقلیتی فقیر و البته «عقب مانده سیاسی» جلوه دهند.
بدیهیست که همین رفتارهای غلط است که نه میگذارد مسئله حصر رفع شود و نه صدایی در زمینه توبه رسمی از فتنه سال ۸۸ شنیده شود. و این مسئله از پس ۱۶ سال شکست اکثریتی اصلاحطلبان در تمام انتخاباتها، سببساز بحرانهای بیشتری برای این جریان خاص سیاسی شده است.
*مشرق