یک روزنامه آمریکایی تصریح کرد ایران از صحنه مبارزه با داعش، به مثابه یک ابرقدرت بیرقیب در منطقه بیرون آمد.
به گزارش شهدای ایران، یک روزنامه آمریکایی تصریح کرد ایران از صحنه مبارزه با داعش، به مثابه یک ابرقدرت بیرقیب در منطقه بیرون آمد.
کریستین ساینس مانیتور با طرح این پرسش که ایران به عنوان یک ابرقدرت جدید چگونه نفوذ و جای پای خود را در منطقه گسترش میدهد؟ نوشت: حرکت حزبالنجبای عراق یکی از گروههای وفادار به آیتالله علی خامنهای رهبر عالی ایران است که در عراق واقع بوده و از قدرت برخوردارند. «هاشم الموسوی» سخنگوی النجبا میگوید: «اگر تسلیحات ایرانیها نبود، آن موقع این داعش بود که روی این مبل راحتی نشسته بود، پیروزی ما بر داعش، پیروزی تمامی بشریت بود» و البته پیروزی برای ایران، که از صحنه نبرد علیه داعش در عراق و سوریه بیرون آمد و ورای آن یک ابرقدرت بیرقیب در منطقه با تواناییهای هرچه بیشتر سختافزاری و نرمافزاری که قادر به شکل دادن به وقایع در منطقه خاورمیانه است، همانطوری که پیش از این نیز تجربه آن را داشته است.
برخلاف آنچه که در دهههای گذشته برای «صدور انقلاب» توسط آیتالله روحالله خمینی، رهبر انقلاب اسلامی 1979، وجود داشت و ایران شیعه تنها موفقیتی محدود در گسترش نفوذ خود در میان اکثر جهان اسلام را داشت؛ اما امروز با بهرهمندی از جنگ علیه داعش و قوت گرفتن متحدان بیرونی، فقدان سالها رهبری آمریکا و زرنگتر بودن ایرانیها از عربستان سعودی، ایران با قدرت در منطقه سربرآورده است.
اکنون ایران قدرت و نفوذ چشمگیری به دست آورده است، در حالی که محدودیتهایی وجود داشت که ایران بتواند اختیارات خود را توسعه دهد، ایران به سرعت چالشی جدید پیش روی آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی شد و سلطه پیشین آنان را تضعیف کرد.
از قضا نخستین گامهای موفقیت ایران در نتیجه اقدامات آمریکاییها شکل گرفت، نظامیان آمریکایی در سال 2001 میلادی طالبان در افغانستان را ساقط و در سال 2003 دیکتاتور عراق را سرنگون کردند، دو دشمن راهبردی ایران.
اما حرکت خود ایران از سال 2011 میلادی بود، مجموعهای از نوعی اتحاد بخصوص با روسها و نبود انسجام دشمنانش، نتیجه وضعیت جدید کنونی ایران در منطقه شد.
ایران مدتها آمریکا را در بوجود آوردن داعش متهم میکرد، همانطوری که دونالد ترامپ اغلب در مبارزات انتخاباتی خود باراک اوباما را مؤسس گروه تروریستی داعش میدانست و شکست دادن داعش لحظهای شادمانه برای ایران بود.
ایران بطور چشمگیری ساختارهای قدرت منطقهای را به نفع خود از طریق اقدامات عملگرا و گاهاً مخاطرهآمیز، تغییر شکل داد؛ بسیاری از اینها با تشکیل و اعزام گروههای اکثراً شیعه نیابتی از مناطق دوردست همچون پاکستان و افغانستان و فرستادن آنها به صحنههای نبرد اتفاق افتاد. این امر مزیتی برای ایران نسبت به رقیب منطقهای آن عربستان داشت که در تلاش برای عقبنشاندن گسترش نفوذ تهران ناکام ماند. به عنوان مثال در آخرین مقابله، عربستان سعودی در اوایل ماه نوامبر استعفای سعدالحریری نخستوزیر لبنان را رهبری کرد تا ضربهای به حزبالله و ایران وارد کند. اما در عوض حریری چند هفته بعد به بیروت بازگشت و استعفای خود را معلق کرد و سفیر ایران از استقبالکنندگان وی بود.
مثال دیگر یمن است، جایی که عربستان سعودی دو سال و نیم است یک فاجعه انسانی با حمایت انتقادآمیز نظامی آمریکا، بوجود آورده که در آن خواسته است تا شورشیان حوثی وفادار به ایران را به عقب براند، اما ناکام مانده است.
اسرائیل نیز نیروهایی را که از سوی ایران حمایت میشوند و در نزدیکی با مرز خود رو به گسترش هستند به عنوان یک تهدید میبیند، حزبالله لبنان که توسط ایران و در جریان تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان در سال 1982 بوجود آمد، به عنوان مدل نیروهای نیابتی جدید ایران در جنگ داخلی سوریه با قدرت جنگیدند.
«فواز جرجس» پژوهشگر خاورمیانه از «مدرسه علوم و اقتصاد لندن» در این باره گفت: از لحاظ تاریخی ایران هرگز از چنین موضع قدرتمندی برخوردار نبود.
وی افزود: ایران تصمیمی هوشیارانه در سوریه گرفت در حالی که احتمالاً برعلیه نفوذ ایران بود؛ همه از جمله خود من فکر میکردیم که ایران انتخاب اشتباهی انجام داده است و برای نجات یک رژیم در حال مرگ، خواهد باخت، اما در واقع و از لحاظ نفوذ ژئواستراتژیک، سرمایهگذاری ایران در سوریه پیشدستی و پیشگامی بود که به ایرانیها اجازه گسترش نفوذ آنها را داد.
*کیهان
کریستین ساینس مانیتور با طرح این پرسش که ایران به عنوان یک ابرقدرت جدید چگونه نفوذ و جای پای خود را در منطقه گسترش میدهد؟ نوشت: حرکت حزبالنجبای عراق یکی از گروههای وفادار به آیتالله علی خامنهای رهبر عالی ایران است که در عراق واقع بوده و از قدرت برخوردارند. «هاشم الموسوی» سخنگوی النجبا میگوید: «اگر تسلیحات ایرانیها نبود، آن موقع این داعش بود که روی این مبل راحتی نشسته بود، پیروزی ما بر داعش، پیروزی تمامی بشریت بود» و البته پیروزی برای ایران، که از صحنه نبرد علیه داعش در عراق و سوریه بیرون آمد و ورای آن یک ابرقدرت بیرقیب در منطقه با تواناییهای هرچه بیشتر سختافزاری و نرمافزاری که قادر به شکل دادن به وقایع در منطقه خاورمیانه است، همانطوری که پیش از این نیز تجربه آن را داشته است.
برخلاف آنچه که در دهههای گذشته برای «صدور انقلاب» توسط آیتالله روحالله خمینی، رهبر انقلاب اسلامی 1979، وجود داشت و ایران شیعه تنها موفقیتی محدود در گسترش نفوذ خود در میان اکثر جهان اسلام را داشت؛ اما امروز با بهرهمندی از جنگ علیه داعش و قوت گرفتن متحدان بیرونی، فقدان سالها رهبری آمریکا و زرنگتر بودن ایرانیها از عربستان سعودی، ایران با قدرت در منطقه سربرآورده است.
اکنون ایران قدرت و نفوذ چشمگیری به دست آورده است، در حالی که محدودیتهایی وجود داشت که ایران بتواند اختیارات خود را توسعه دهد، ایران به سرعت چالشی جدید پیش روی آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی شد و سلطه پیشین آنان را تضعیف کرد.
از قضا نخستین گامهای موفقیت ایران در نتیجه اقدامات آمریکاییها شکل گرفت، نظامیان آمریکایی در سال 2001 میلادی طالبان در افغانستان را ساقط و در سال 2003 دیکتاتور عراق را سرنگون کردند، دو دشمن راهبردی ایران.
اما حرکت خود ایران از سال 2011 میلادی بود، مجموعهای از نوعی اتحاد بخصوص با روسها و نبود انسجام دشمنانش، نتیجه وضعیت جدید کنونی ایران در منطقه شد.
ایران مدتها آمریکا را در بوجود آوردن داعش متهم میکرد، همانطوری که دونالد ترامپ اغلب در مبارزات انتخاباتی خود باراک اوباما را مؤسس گروه تروریستی داعش میدانست و شکست دادن داعش لحظهای شادمانه برای ایران بود.
ایران بطور چشمگیری ساختارهای قدرت منطقهای را به نفع خود از طریق اقدامات عملگرا و گاهاً مخاطرهآمیز، تغییر شکل داد؛ بسیاری از اینها با تشکیل و اعزام گروههای اکثراً شیعه نیابتی از مناطق دوردست همچون پاکستان و افغانستان و فرستادن آنها به صحنههای نبرد اتفاق افتاد. این امر مزیتی برای ایران نسبت به رقیب منطقهای آن عربستان داشت که در تلاش برای عقبنشاندن گسترش نفوذ تهران ناکام ماند. به عنوان مثال در آخرین مقابله، عربستان سعودی در اوایل ماه نوامبر استعفای سعدالحریری نخستوزیر لبنان را رهبری کرد تا ضربهای به حزبالله و ایران وارد کند. اما در عوض حریری چند هفته بعد به بیروت بازگشت و استعفای خود را معلق کرد و سفیر ایران از استقبالکنندگان وی بود.
مثال دیگر یمن است، جایی که عربستان سعودی دو سال و نیم است یک فاجعه انسانی با حمایت انتقادآمیز نظامی آمریکا، بوجود آورده که در آن خواسته است تا شورشیان حوثی وفادار به ایران را به عقب براند، اما ناکام مانده است.
اسرائیل نیز نیروهایی را که از سوی ایران حمایت میشوند و در نزدیکی با مرز خود رو به گسترش هستند به عنوان یک تهدید میبیند، حزبالله لبنان که توسط ایران و در جریان تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان در سال 1982 بوجود آمد، به عنوان مدل نیروهای نیابتی جدید ایران در جنگ داخلی سوریه با قدرت جنگیدند.
«فواز جرجس» پژوهشگر خاورمیانه از «مدرسه علوم و اقتصاد لندن» در این باره گفت: از لحاظ تاریخی ایران هرگز از چنین موضع قدرتمندی برخوردار نبود.
وی افزود: ایران تصمیمی هوشیارانه در سوریه گرفت در حالی که احتمالاً برعلیه نفوذ ایران بود؛ همه از جمله خود من فکر میکردیم که ایران انتخاب اشتباهی انجام داده است و برای نجات یک رژیم در حال مرگ، خواهد باخت، اما در واقع و از لحاظ نفوذ ژئواستراتژیک، سرمایهگذاری ایران در سوریه پیشدستی و پیشگامی بود که به ایرانیها اجازه گسترش نفوذ آنها را داد.
*کیهان