هانیه، قهرمان کوچکی است که برای نجات جان خواهر ۳ ساله خود از زیر آوار اقدام کرد، اما خودش قطع نخاع شد.
به گزارش شهدای ایران، روزها از زلزله کرمانشاه میگذرد و دردها و مشکلات مردم تازه نمایان شده و غصهها سرباز کرده است.
در میان صدها خانوادهای که در زمین لرزه کرمانشاه خانه خود را از دست دادند، مصدوم شدند و عزیزانشان را به خاک سپردند، خانوادهای ۵ نفره دیده میشود که هر کدام از اعضای آن، اکنون به دلیل مصدوم شدن پس از زمین لرزه، در یک نقطه ایران هستند. مادر در تهران بستری شده، برادر در بیمارستان همدان است و پدر پس از طی دوران مصدومیت به همراه دختر ۳ ساله اش به کرمانشاه بازگشته تا هر روز راهی بیمارستان شود؛ جایی که دختر ۱۴ساله اش به علت قطع نخاع در آنجا بستری است.
داستان زندگی خانواده "یزدان شناس" بعد از زمین لرزه، با بیمارستان گره خورده است گرهای که بعید است به این زودیها قصد باز شدن داشته باشد.
در میان تمام اعضای خانواده، وضعیت هانیه، دختر ۱۴ ساله از سایرین وخیمتر است. قطع نخاع او تایید شده و او باید روزهای باقی مانده زندگی اش را به روی صندلی چرخ دار بگذراند.
داستان قطع نخاع شدن هانیه از جایی آغاز میشود که او برای خارج کردن خواهر ۳ ساله اش، وارد خانه ویران شده شان میشود، اما به یکباره دیوار فرو میریزد و هانیه زیر خروارها خاک میماند.
هانیه
وی که اکنون در بیمارستان طالقانی کرمانشاه بستری است در رابطه با اتفاقات پس از زلزله میگوید: خانه ما در روستای "تایشه ای" سرپل ذهاب است. زمانی که زلزله آمد من در حیاط خانه بودم. به یکباره خانه ما فروریخت، صدای پدر، مادر و برادرم را میشنیدم که هر کدامشان در زیر آوار گرفتار بودند و فریاد میزدند، اما خبری از خواهر ۳ ساله ام نبود.
هانیه میافزاید: میدانستم "هدی" در اتاق است، دست به کار شدم تا او را نجات دهم. بخشی از دیوار اتاق فرو ریخته بود. جلو رفتم، او را که به شدت ترسیده بود، اما در کمال تعجب کاملا سالم بود، به سمت حیاط خانه هدایت کردم، اما به یکباره دیوار به روی من فرو ریخت. بعد از آن، برادرم که بعدا مشخص شد پایش شکسته، خود را از زیر آوار خارج کرد و به همراه همسایه ها، به سراغ من آمدند. آنها مرا از زیر آوار خارج کردند و تحویل نیروهای اورژانس دادند.
وی با اشاره به روزهایی که پس از زلزله کرمانشاه پشت سر گذاشته میگوید: از شبی که زلزله آمد تاکنون در بیمارستان هستم، مادرم هم در بیمارستان تهران بستری شده و شرایط خوبی ندارد. پزشکان گفته اند باید یکی از انگشتهای پایش قطع شود، اما او با این شرایط هم میتواند راه برود.
هانیه میافزاید: دلم بیش از هر چیز دیگری برای مادرم تنگ شده، میخواهم او را بار دیگر در آغوش بگیرم. من دیگر توان راه رفتن ندارم و میدانم که فقط این مادرم است که میتواند از من نگهداری کند.
به گفته مددکاران اجتماعی، هانیه با دورههای مشاورهای که پشت سر گذاشته است، با معلولیت خود کنار آمده و روحیه بسیار خوبی دارد. او خود را قهرمان زندگی خواهر کوچکترش میداند.
معصومه خزایی، مددکار اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در رابطه با وضعیت حال حاضر هانیه میگوید: ۴ عضو از ۵ عضو خانواده هانیه در زلزله دچار مصدومیت شده اند. هر کدام از آنها در یک بیمارستان بستری بودند، اما خوشبختانه مدتی است که پدر خانواده سلامت خود را به دست آورده و هر روز با حضور در بیمارستان، در کنار هانیه حاضر میشود.
وی میافزاید: هانیه برادر ۱۲ سالهای دارد که اکنون در بیمارستان همدان بستری است و مادر او هم در تهران و در بیمارستان به سر میبرد. مهمترین نگرانی ما دور بودن هانیه از مادرش است و طی روزهای گذشته تلاش کرده ایم شرایطی فراهم شود که اعضای خانواده بار دیگر دور هم جمع شوند.
علی یزدان شناس، پدر هانیه میگوید: میلاد، هانیه و هدی تمام زندگی من و همسرم هستند. خانه روستایی ما بعد از زلزله به طور کامل تخریب شد و تمام سعی من این است که خانهای را در کرمانشاه اجاره کنم. یک خیر قول همکاری با ما را برای تهیه خانه داده بود، اما متاسفانه این کار انجام نشد و به دلیل نداشتن جا، اکنون هر کدام ما در یک نقطه از کشور هستیم.
وی میافزاید: مدت زمان بستری بودن هانیه و میلاد در بیمارستان به اتمام رسیده و پزشکان اعلام کرده اند که او و برادرش میتوانند ترخیص شوند، اما به این خاطر که جایی را برای زندگی نداریم، آنها هنوز در بیمارستان نگهداری میشوند.
یزدان شناس با اشاره به پیشنهادات مطرح شده مبنی بر زندگی موقت اعضای خانواده اش در یک خانه سالمندان واقع در کرمانشاه میگوید: از سوی سازمان بهزیستی به ما پیشنهاد شد که به طور موقت در یکی از خانههای سالمندان بهزیستی اسکان پیدا کنیم، اما من نمیتوانم دختر ۱۴ ساله و پسر ۱۲ ساله ام را به همراه خواهر ۳ ساله شان به خانه سالمندان ببرم.
مددکاران بیمارستان طالقانی کرمانشاه نیز اعلام کرده اند که زمان ترخیص شدن هانیه از بیمارستان فرا رسیده و برای بهبود وضعیت او، لازم است مقدمات خارج شدن نوجوان قطع نخاع شده از بیمارستان فراهم شود.
یکی از این مددکاران میگوید: پس از حضور هانیه در بیمارستان طالقانی و انجام معاینات، مشخص شد که وی قطع نخاع شده و دیگر توان راه رفتن نخواهد داشت. بعد از آن بود که ما تلاشهای خود را برای بهبود وضعیت روحی او آغاز کردیم.
وی میافزاید: هانیه اکنون از نظر روحی با مشکل مواجه نیست، اما باید شرایط ترخیص او فراهم شود. پزشکان اعلام کرده اند که هانیه میتواند از بیمارستان ترخیص شود، اما به این خاطر که خانواده جایی برای زندگی ندارند، هانیه اکنون در بیمارستان بستری است.
دختر ۱۴ ساله کلاس هشتمی اکنون نه تنها قهرمان زندگی خواهرش که قهرمان تمام اعضای خانواده است. پدر تمام تلاشش اجاره یک سرپناه برای فرزندانش است و مادر در انتظار ترخیص شدن از بیمارستان شب را به روز میرساند.
در میان صدها خانوادهای که در زمین لرزه کرمانشاه خانه خود را از دست دادند، مصدوم شدند و عزیزانشان را به خاک سپردند، خانوادهای ۵ نفره دیده میشود که هر کدام از اعضای آن، اکنون به دلیل مصدوم شدن پس از زمین لرزه، در یک نقطه ایران هستند. مادر در تهران بستری شده، برادر در بیمارستان همدان است و پدر پس از طی دوران مصدومیت به همراه دختر ۳ ساله اش به کرمانشاه بازگشته تا هر روز راهی بیمارستان شود؛ جایی که دختر ۱۴ساله اش به علت قطع نخاع در آنجا بستری است.
داستان زندگی خانواده "یزدان شناس" بعد از زمین لرزه، با بیمارستان گره خورده است گرهای که بعید است به این زودیها قصد باز شدن داشته باشد.
در میان تمام اعضای خانواده، وضعیت هانیه، دختر ۱۴ ساله از سایرین وخیمتر است. قطع نخاع او تایید شده و او باید روزهای باقی مانده زندگی اش را به روی صندلی چرخ دار بگذراند.
داستان قطع نخاع شدن هانیه از جایی آغاز میشود که او برای خارج کردن خواهر ۳ ساله اش، وارد خانه ویران شده شان میشود، اما به یکباره دیوار فرو میریزد و هانیه زیر خروارها خاک میماند.
هانیه
وی که اکنون در بیمارستان طالقانی کرمانشاه بستری است در رابطه با اتفاقات پس از زلزله میگوید: خانه ما در روستای "تایشه ای" سرپل ذهاب است. زمانی که زلزله آمد من در حیاط خانه بودم. به یکباره خانه ما فروریخت، صدای پدر، مادر و برادرم را میشنیدم که هر کدامشان در زیر آوار گرفتار بودند و فریاد میزدند، اما خبری از خواهر ۳ ساله ام نبود.
هانیه میافزاید: میدانستم "هدی" در اتاق است، دست به کار شدم تا او را نجات دهم. بخشی از دیوار اتاق فرو ریخته بود. جلو رفتم، او را که به شدت ترسیده بود، اما در کمال تعجب کاملا سالم بود، به سمت حیاط خانه هدایت کردم، اما به یکباره دیوار به روی من فرو ریخت. بعد از آن، برادرم که بعدا مشخص شد پایش شکسته، خود را از زیر آوار خارج کرد و به همراه همسایه ها، به سراغ من آمدند. آنها مرا از زیر آوار خارج کردند و تحویل نیروهای اورژانس دادند.
وی با اشاره به روزهایی که پس از زلزله کرمانشاه پشت سر گذاشته میگوید: از شبی که زلزله آمد تاکنون در بیمارستان هستم، مادرم هم در بیمارستان تهران بستری شده و شرایط خوبی ندارد. پزشکان گفته اند باید یکی از انگشتهای پایش قطع شود، اما او با این شرایط هم میتواند راه برود.
هانیه میافزاید: دلم بیش از هر چیز دیگری برای مادرم تنگ شده، میخواهم او را بار دیگر در آغوش بگیرم. من دیگر توان راه رفتن ندارم و میدانم که فقط این مادرم است که میتواند از من نگهداری کند.
به گفته مددکاران اجتماعی، هانیه با دورههای مشاورهای که پشت سر گذاشته است، با معلولیت خود کنار آمده و روحیه بسیار خوبی دارد. او خود را قهرمان زندگی خواهر کوچکترش میداند.
معصومه خزایی، مددکار اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در رابطه با وضعیت حال حاضر هانیه میگوید: ۴ عضو از ۵ عضو خانواده هانیه در زلزله دچار مصدومیت شده اند. هر کدام از آنها در یک بیمارستان بستری بودند، اما خوشبختانه مدتی است که پدر خانواده سلامت خود را به دست آورده و هر روز با حضور در بیمارستان، در کنار هانیه حاضر میشود.
وی میافزاید: هانیه برادر ۱۲ سالهای دارد که اکنون در بیمارستان همدان بستری است و مادر او هم در تهران و در بیمارستان به سر میبرد. مهمترین نگرانی ما دور بودن هانیه از مادرش است و طی روزهای گذشته تلاش کرده ایم شرایطی فراهم شود که اعضای خانواده بار دیگر دور هم جمع شوند.
علی یزدان شناس، پدر هانیه میگوید: میلاد، هانیه و هدی تمام زندگی من و همسرم هستند. خانه روستایی ما بعد از زلزله به طور کامل تخریب شد و تمام سعی من این است که خانهای را در کرمانشاه اجاره کنم. یک خیر قول همکاری با ما را برای تهیه خانه داده بود، اما متاسفانه این کار انجام نشد و به دلیل نداشتن جا، اکنون هر کدام ما در یک نقطه از کشور هستیم.
وی میافزاید: مدت زمان بستری بودن هانیه و میلاد در بیمارستان به اتمام رسیده و پزشکان اعلام کرده اند که او و برادرش میتوانند ترخیص شوند، اما به این خاطر که جایی را برای زندگی نداریم، آنها هنوز در بیمارستان نگهداری میشوند.
یزدان شناس با اشاره به پیشنهادات مطرح شده مبنی بر زندگی موقت اعضای خانواده اش در یک خانه سالمندان واقع در کرمانشاه میگوید: از سوی سازمان بهزیستی به ما پیشنهاد شد که به طور موقت در یکی از خانههای سالمندان بهزیستی اسکان پیدا کنیم، اما من نمیتوانم دختر ۱۴ ساله و پسر ۱۲ ساله ام را به همراه خواهر ۳ ساله شان به خانه سالمندان ببرم.
مددکاران بیمارستان طالقانی کرمانشاه نیز اعلام کرده اند که زمان ترخیص شدن هانیه از بیمارستان فرا رسیده و برای بهبود وضعیت او، لازم است مقدمات خارج شدن نوجوان قطع نخاع شده از بیمارستان فراهم شود.
یکی از این مددکاران میگوید: پس از حضور هانیه در بیمارستان طالقانی و انجام معاینات، مشخص شد که وی قطع نخاع شده و دیگر توان راه رفتن نخواهد داشت. بعد از آن بود که ما تلاشهای خود را برای بهبود وضعیت روحی او آغاز کردیم.
وی میافزاید: هانیه اکنون از نظر روحی با مشکل مواجه نیست، اما باید شرایط ترخیص او فراهم شود. پزشکان اعلام کرده اند که هانیه میتواند از بیمارستان ترخیص شود، اما به این خاطر که خانواده جایی برای زندگی ندارند، هانیه اکنون در بیمارستان بستری است.
دختر ۱۴ ساله کلاس هشتمی اکنون نه تنها قهرمان زندگی خواهرش که قهرمان تمام اعضای خانواده است. پدر تمام تلاشش اجاره یک سرپناه برای فرزندانش است و مادر در انتظار ترخیص شدن از بیمارستان شب را به روز میرساند.
*میزان