ما خراسانی ها همه ی زندگی مان ،همه ی رسوممان،همه ی آیین هایمان و همه ی فصل های متنوع زندگی مان با #امام_رضا پیوند خورده است،اولین سفر بعد تولدمان، همه ی شب های تابستان نوجوانی و جوانی مان ، خواستگاری و ازدواجمان، و حتا مرگ مان با حرم عجین است.
به گزارش شهدای ایران ، هادی حاجتمند، کارگردان فیلم سینمایی «اشنوگل» در صفحه اینستاگرام خود از اکران خصوصی فیلم با حضور حجتالاسلام رئیسی نوشت:
فیلمنامه #اشنوگل را زده بودم زیر بغلم و آمده بودم حرم، از سمت #گوهرشاد وارد شده بودم و انگار که وارد خانه پدری ام شده باشم همه ی سختی های روزهای گذشته را فراموش کرده بودم انگار همه ی سختی ها و بالا و پایین های روزهای گذشته و همین چند دقیقه قبل برایم متوقف شده بود و اجازه داده بودند که برای چند دقیقه همه ی آنها را دور بزنم و انگار همه شان منتظر بودند بیرون بیایم و دوباره بر سرم آوار بشوند و من هم مثل کودک بازیگوشی که همه شیشه ی شکسته ی عسل مادرش را به جهت شفاعت به پدر بزرگش می سپارد ، همه ی فیلمنامه ام را با همه ی شکستگی ها و روزهای تولیدم را با همه ی سختی هایش به آقا سپردم و با دست خالی و دلی قرص و محکم و مملو از توکل پابر پله ی هواپیما گذاشتم.
ما خراسانی ها همه ی زندگی مان ،همه ی رسوممان،همه ی آیین هایمان و همه ی فصل های متنوع زندگی مان با #امام_رضا پیوند خورده است،اولین سفر بعد تولدمان، همه ی شب های تابستان نوجوانی و جوانی مان ، خواستگاری و ازدواجمان، و حتا مرگ مان با حرم عجین است.
فیلم را ساخته بودیم خسته از بی مهری های تهیه و تلخی های اکران سرگشتهی حرم آقا بودیم که دعوت شدیم به اکرانی خصوصی در آغوش ضریح آقا و در کنار خادم آقا امام رضا علیه السلام #حجه_الاسلام_رئیسی ، توجه ایشان به هنر #سینما و تاکیدشان بر تولیدات فاخر سینمایی خیلی برام جالب بود و نگاه عمیق و فراگیر و نقد های عالمانه ی ایشان برای فیلم را دوست داشتم اشکهای خالصانه ایشون وقت دیدن فیلم و لبخندهای صمیمی ایشون وقت شیرین لحظههای فیلم برام جالب بود و انگشتر فیروزهای که عدل سایز دستم بود،و ناگهان یادم آمد که آقا بازهم به من لطف کردند به آبروی شهدا.
فیلمنامه #اشنوگل را زده بودم زیر بغلم و آمده بودم حرم، از سمت #گوهرشاد وارد شده بودم و انگار که وارد خانه پدری ام شده باشم همه ی سختی های روزهای گذشته را فراموش کرده بودم انگار همه ی سختی ها و بالا و پایین های روزهای گذشته و همین چند دقیقه قبل برایم متوقف شده بود و اجازه داده بودند که برای چند دقیقه همه ی آنها را دور بزنم و انگار همه شان منتظر بودند بیرون بیایم و دوباره بر سرم آوار بشوند و من هم مثل کودک بازیگوشی که همه شیشه ی شکسته ی عسل مادرش را به جهت شفاعت به پدر بزرگش می سپارد ، همه ی فیلمنامه ام را با همه ی شکستگی ها و روزهای تولیدم را با همه ی سختی هایش به آقا سپردم و با دست خالی و دلی قرص و محکم و مملو از توکل پابر پله ی هواپیما گذاشتم.
ما خراسانی ها همه ی زندگی مان ،همه ی رسوممان،همه ی آیین هایمان و همه ی فصل های متنوع زندگی مان با #امام_رضا پیوند خورده است،اولین سفر بعد تولدمان، همه ی شب های تابستان نوجوانی و جوانی مان ، خواستگاری و ازدواجمان، و حتا مرگ مان با حرم عجین است.
فیلم را ساخته بودیم خسته از بی مهری های تهیه و تلخی های اکران سرگشتهی حرم آقا بودیم که دعوت شدیم به اکرانی خصوصی در آغوش ضریح آقا و در کنار خادم آقا امام رضا علیه السلام #حجه_الاسلام_رئیسی ، توجه ایشان به هنر #سینما و تاکیدشان بر تولیدات فاخر سینمایی خیلی برام جالب بود و نگاه عمیق و فراگیر و نقد های عالمانه ی ایشان برای فیلم را دوست داشتم اشکهای خالصانه ایشون وقت دیدن فیلم و لبخندهای صمیمی ایشون وقت شیرین لحظههای فیلم برام جالب بود و انگشتر فیروزهای که عدل سایز دستم بود،و ناگهان یادم آمد که آقا بازهم به من لطف کردند به آبروی شهدا.