در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی نیز فراوانند نمونههای اینچنینی که کلمات به کار رفته توسط اشخاصی خاص مسیر بسیاری از حوادث را تغییر داده است و آثار کوتاه مدت و بلند مدت متعددی را بر لوح سیاست و سیاستورزی برجای گذاشته است. یکی از موارد شاخصی که وارد کردن ادبیاتی نو در یک مقطع زمانی خاص تحولاتی چند ایجاد کرده و دامنه آن حوادث و شرایط پس از آن را نیز دستخوش تغییراتی کرده است، در جریان مواجهه کاندیدا در مناظرات یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود که حسن روحانی با تمسک به کلماتی بدیع، دوگانهای جدید را در فضای سیاسی تحت عنوان دوگانه "سرهنگها و حقوقدانان" ترسیم کرد و اذهان جامعه را به این سو سوق داد که وی یک تنه به مقابله با سرهنگها شتافته است و میتواند یگانه ناجی ملت ایران باشد.
فارغ از اینکه شکل دادن به این دوگانهی تا حدودی نو توسط روحانی تا چه میزان بر مبنای دادههای واقعی صورت پذیرفت، آنچه که در آن مقطع مشخص میان افکار عمومی جا افتاد این بود که تضاد مذکور حقیقی است و تعیین کننده و جالبتر آنکه این دوگانه تا حدودی توانست نتایج نهایی انتخابات را تحت تاثیر قرار دهد.
لذا شکلگیری همین دوگانه در میان مردم رفته رفته به معیاری جهت ارزیابی کارنامه دولت موسوم به تدبیر و امید بدل گشت و مقایسه عملکرد روحانی با "سرهنگها" در زمینههای مختلف، به فهرست چالشهای پیش روی وی اضافه شد. چرا که بخش قابل توجهی از مردم با پس زمینه "من سرهنگ نیستم.حقوقدانم" با بسیاری از مسائل روبرو میشدند.
حال با پایان نبرد داعش و نقش آفرینی موفق سرهنگها در سرکوب داعش یکبار دیگر مقایسه عملکرد سرهنگها و حقوقدانان به صدر اخبار و تحلیلهای روز بازگشت و برخی از رسانهها سعی در بازخوانی مجدد آراء و جملات روحانی در مناظرات سال 92 دارند و در تلاشند بسنجند که تکیه حسن روحانی و دیپلماتهای دولت یازدهم و دوازدهم بر قوانین سازمانهای بین المللی تا چه میزان توانسته است گرههای معیشتی مردم در حوزه اقتصاد را باز کند.
این مقایسهای که در بندهای گذشته از آن گفتیم وقتی جذابتر میشود که روزهای پایانی عمر داعش در منطقه تصادفا با تحریمهای مجدد ایران، تلاشهای علنی دولت ایالات متحده برای ایجاد مانع در مسیر تحقق برجام و مقابله دول اروپایی در برابر برجام با بهانه برنامه موشکیِ جمهوری اسلامی مصادف شد.
به نوشته خبرنامه دانشجویان، به عبارت بهتر ناکارآمدی تکیه به قوانین سازمانهایی مانند سازمان ملل متحد در جریان مذاکرات هستهای و کارشکنی دولتهای غربی در رفع تحریمها و قرار گرفتن آن در برابر موفقیت سیاسی-نظامیِ منطقهایِ کشور در قالب مبارزه با داعش، بدون شک یکبار دیگر سوالاتی را در بین افکار عمومی مطرح خواهد کرد که بازدهی گروه موسوم به حقوقدانان در جریان مذاکرهی منتهی به نگارش برجام به چه اندازهای بوده است؟ و اینکه آیا اساسا برائت حقوقدانان از سرهنگها و ترسیم تقابل "سرهنگ و حقوقدان" در جهت منافع ملی بوده؟ و یا اینکه وعده رفع مشکلات اقتصادی با مذاکره و رفع تحریمها به تحقق پیوسته است؟
در واقع پاسخی که مردم جامعه از سوالات مذکور در ذهن خود دارند و همزمانی کمک نهادهای نظامی به زلزله زدگان غرب کشور و ایضا پیروزی بر داعش با تحریمهای مجدد میتواند دولت روحانی را با فصل جدیدی از کاهش محبوبیت مواجه سازد.
سالها پیش که مجلس محترم قصد داشت
مدت حضور در جبهه را ایثارگر بنامد و حقوق بدهد:
ایثارگران و رزمنده ستیزان و دین ستیزان و براندازان ؛
طومار درست کردند و از بچه های جبهه و جنگ امضاء
می گرفتند که:
همه مردم غرب کشور چون در جنگ بود باید حقوق بگیرد ؟!
و همه مردم شرق کشور چون به جبهه غرب کشور می رفتند و
پشتیبانی غرب کشور را می کردند باید حقوق بگیرند ؟!
و البته نظر ایثارگران و طومار سازان این بود که :
جلوی حقوق گرفتن رزمندگان را بگیرند ؟!
و جلوی حقوق گرفتن جانبازان جبهه و جنگ بالاخص
۵% دفاع مقدس را بگیرند ؟!
و گرنه اینها اگر حکومت را و بنیاد شهید را بدست بگیرند :
بچه های جبهه و جنگ را در فقر و بدبختی غرق می کنند ؟!
چه رسد که به همه مردم غرب و شرق کشور حقوق بدهند ؟!
و این طومار سازی از فریب بود که جلوی مجلس و دولت را
بگیرند که به رزمندگان حقوق ندهند ؟!
و موفق شدند ؟!
و به انقلاب ضربه زدند ؟!
و فرهنگ ایثار و شهادت را تعطیل کردند ؟!
و نجومی بگیری و رانت خواری ترویج کردند ؟!
و رزمندگان و جانبازان بالاخص ۵% دفاع مقدس
را از بنیاد شهید بیرون انداختند که حقوق نگیرند
و فقیر و بدبخت و خاموش شوند ؟!
و هیات های رزمندگان و انجمن های ایثارگری
درست کردند که اجازه ندهند رزمندگان نفس بکشند ؟!
و خدا خود گواه است ؟!
که اینان به ایران و اسلام آسیب زدند ؟!
...