به گزارش شهدای ایران، حالا او با بیل مکانیکی اش، کوچه به کوچه جلو می رود تا به همشهری هایش کمک کند.
با ناراحتی می گوید که دیروز جنازه یک بچه ١٠ساله را هم از زیر آوار
بیرون کشیده؛ اتفاقی که خیلی متاثرش کرده:«خانواده اش اصرار کردند که اوار
ها را کنار بزنم گریه می کردند می گفتند پسرمان تا ساعت ٧ صبح روز اول
زلزله زنده بود، صدایش می زدیم جواب می داد اما بعدش دیگر دوام نیاورد...»
پناهنده هم مثل خیلی از نیروهای امدادی دیگر که در این چند روز بعد از
زلزله یک گوشه کار را بعهده گرفته اند، شبانه روز اینجاست اما شب ها کار
آوار برداری اش متوقف می شود: شب ها که برق نیست دید کافی نداریم به خاطر
همین از ساعت ٦-٧ کار را تعطیل می کنیم چون کار با بیل در تاریکی خطرناک
است، آواربرداری هر خانه برای او و بیل مکانیکی اش حدود دوساعت طول می کشد.
دوساعت پر از ناراحتی: مردم دنبال وسیله هایشان هستند من هم جزو همین
مردمم. بعد از زلزله با خودم گفتم امین اینجا نشستن تو فایده ندارد، الان
هم فکر می کنم هرکسی هرکاری از دستش برمیاید بهتر است برای این مردم انجام
بدهد.حالا من بیل مکانیکی داشتم اوردم اینجا، مردم یک کار دیگر از دست شان
برمی اید، اینجا به هر خدمت و مهارتی نیاز دارد.