ماجرای یک فیلم جالب و مهم
حاجی واشنگتن اثر علی حاتمی در سال 1361 با سرمایهگذاری صدا وسیما ساخته شد و در اولین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. گزاره مشخصی از دلایل توقیف فیلم وجود ندارد؛ فقط اینکه در روز نمایش فیلم در جشنواره، تماشاگران با اعتراض به فیلم، شعار «مرگ بر حاتمی» سر دادند.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ حاجی واشنگتن اثر علی حاتمی در سال 1361 با سرمایهگذاری صدا وسیما ساخته شد و در اولین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. گزاره مشخصی از دلایل توقیف فیلم وجود ندارد؛ فقط اینکه در روز نمایش فیلم در جشنواره، تماشاگران با اعتراض به فیلم، شعار «مرگ بر حاتمی» سر دادند.
فیلم بعد از مرگ علی حاتمی و پس از گذشت 16 سال، در سال 77 اکران محدودی داشت و با وجود اینکه جزء آثار برتر این کارگردان است، در تلویزیون فرصت نمایش نیافت. «حاجی واشنگتن» قصه کمیکی از زندگی غمانگیز حسینقلی خان صدرالسلطنه اولین سفیر ایران در بلاد «آمریکا» است. فیلم عنوان بامسمایی را انتخاب کرده برای روایت زندگی مردی که معلق مانده میان سنتها و آیینهای سرزمینش و آرزومند و مشتاق دنیای دیگری است.
مردی که در دنیای بیگانه جایگاهی ندارد ولی از شوق نزدیکی به آن رعشه بر تنش میافتد. صدا و سیما فیلم را در آرشیو خودش پنهان کرده ولی اگر توانستید فیلم را از جایی تهیه کنید و ببینید سکانس دیدار حسینقلی خان صدرالسلطنه را با رئیسجمهور آمریکا مرور کنید.
به گزارش فرهیختگان، کارگردان به کنایه و غلوآمیز «حاجی واشنگتن» را نشان میدهد که بعد از این دیدار، از شدت ذوقزدگی رعشه برتنش میافتد. صحنههای فیلم را مرور کنید، قطعا از بازی عزتا... انتظامی در نقش «حاجی واشنگتن» لذت خواهید برد و از رنگپردازی، دکور و قاببندیهای زیبای فیلم به وجد میآیید. فیلمی که با کمترین هزینه ساخته شده است و دنیای غم انگیز آدمهایی را نشان میدهد که آمال خود را در دنیای غرب میبینند.
«حاجی واشنگتن» یک روایت تاریخی صرف نیست و در تاریخ نمانده است. میتوان نشانههای رفتاری «حاجی واشنگتن» را در برخوردهای دیپلماتیک برخی دیپلماتهای امروزی هم دید. علی حاتمی در قصهگویی تاریخی، مشهور است به اینکه از زاویهای شورانگیز و شاعرانه به وقایع نگاه میکند و گاهی به تحریف تاریخ متهم میشود. مثلا وقتی «ستارخان» را میسازد تا گوشهای از تاریخ مشروطیت را به تصویر کشد، با انتقاد بسیاری از مورخان و منتقدان مواجه میشود.
از طرفی هم در واکاوی آدمها و و میل به قصهگویی، به دنبال این نیست که سطح روایت را برای درک مخاطب امروزی، پایین بگیرد؛ گواه این مدعا استفاده از دیالوگهای پرطمطراق و قصههای پیچیدهای است که تلاش دارد سطح مواجههاش با مخاطب را بالا نگه دارد.
اما حاتمی در «حاجی واشنگتن» بدون رودربایستی و به زیبایی از لکنتزبان دیپلماسیای سخن میگوید که درک صحیح و عمیقی از مواجهه با دنیای بیگانه ندارد. نافهمی در مواجهه با دنیای آمریکاییها نتیجهاش میشود، دیپلماتی که شیفته ماندن در بلاد «آمریکا» است، ولی معلق مانده و از اصلش جدا شده و جایگاهی برای پیوستن به دنیای بیگانه ندارد.
آقای «حاجی واشنگتن» راه را برای دوشیده شدن باز میگذارد و تمام ثروت و عمرش را برای پیوستن به دنیای غرب میدهد؛ برای کسب اعتماد و گرفتن لبخند آمریکایی دست در جیب میکند و پستههای ایرانی را جلوی رئیسجمهور آمریکایی میگذارد.
در بخشهای پایانی فیلم، «حاجی واشنگتن» بیآنکه بداند دوره صدارت رئیسجمهور آمریکا به پایان رسیده است، او را در لباس کابوییهای آمریکا به عمارت سفارت دعوت میکند و پذیرایی مفصلی به عمل میآورد. وقتی حاجی میفهمد که آقای رئیسجمهور، دوره صدراتش تمام شده و به زراعت میپردازد، یکه میخورد و فرومیریزد اما باز هم خودش را گول میزند.
گویا «حاجی واشنگتن» درگیر یک سوءتفاهم و همچنان توقیف رسانه ملی است. تلویزیون ایران، کمتر سراغ پخش این فیلم میرود و از بین آثار حاتمی ترجیح میدهد فقط «مادر» را برای چندمین بار پخش کند. این فیلم با همه لایههای محتوایی و تاویلهایی که برایش قائلند، حرفهای سیاسی سنگینی برای دیپلماتهایی دارد که نسبت به اصالت سرزمین خود و همچنین مواجهه با دنیای غرب فهم و درک صحیحی ندارند.
فیلم بعد از مرگ علی حاتمی و پس از گذشت 16 سال، در سال 77 اکران محدودی داشت و با وجود اینکه جزء آثار برتر این کارگردان است، در تلویزیون فرصت نمایش نیافت. «حاجی واشنگتن» قصه کمیکی از زندگی غمانگیز حسینقلی خان صدرالسلطنه اولین سفیر ایران در بلاد «آمریکا» است. فیلم عنوان بامسمایی را انتخاب کرده برای روایت زندگی مردی که معلق مانده میان سنتها و آیینهای سرزمینش و آرزومند و مشتاق دنیای دیگری است.
مردی که در دنیای بیگانه جایگاهی ندارد ولی از شوق نزدیکی به آن رعشه بر تنش میافتد. صدا و سیما فیلم را در آرشیو خودش پنهان کرده ولی اگر توانستید فیلم را از جایی تهیه کنید و ببینید سکانس دیدار حسینقلی خان صدرالسلطنه را با رئیسجمهور آمریکا مرور کنید.
به گزارش فرهیختگان، کارگردان به کنایه و غلوآمیز «حاجی واشنگتن» را نشان میدهد که بعد از این دیدار، از شدت ذوقزدگی رعشه برتنش میافتد. صحنههای فیلم را مرور کنید، قطعا از بازی عزتا... انتظامی در نقش «حاجی واشنگتن» لذت خواهید برد و از رنگپردازی، دکور و قاببندیهای زیبای فیلم به وجد میآیید. فیلمی که با کمترین هزینه ساخته شده است و دنیای غم انگیز آدمهایی را نشان میدهد که آمال خود را در دنیای غرب میبینند.
«حاجی واشنگتن» یک روایت تاریخی صرف نیست و در تاریخ نمانده است. میتوان نشانههای رفتاری «حاجی واشنگتن» را در برخوردهای دیپلماتیک برخی دیپلماتهای امروزی هم دید. علی حاتمی در قصهگویی تاریخی، مشهور است به اینکه از زاویهای شورانگیز و شاعرانه به وقایع نگاه میکند و گاهی به تحریف تاریخ متهم میشود. مثلا وقتی «ستارخان» را میسازد تا گوشهای از تاریخ مشروطیت را به تصویر کشد، با انتقاد بسیاری از مورخان و منتقدان مواجه میشود.
از طرفی هم در واکاوی آدمها و و میل به قصهگویی، به دنبال این نیست که سطح روایت را برای درک مخاطب امروزی، پایین بگیرد؛ گواه این مدعا استفاده از دیالوگهای پرطمطراق و قصههای پیچیدهای است که تلاش دارد سطح مواجههاش با مخاطب را بالا نگه دارد.
اما حاتمی در «حاجی واشنگتن» بدون رودربایستی و به زیبایی از لکنتزبان دیپلماسیای سخن میگوید که درک صحیح و عمیقی از مواجهه با دنیای بیگانه ندارد. نافهمی در مواجهه با دنیای آمریکاییها نتیجهاش میشود، دیپلماتی که شیفته ماندن در بلاد «آمریکا» است، ولی معلق مانده و از اصلش جدا شده و جایگاهی برای پیوستن به دنیای بیگانه ندارد.
آقای «حاجی واشنگتن» راه را برای دوشیده شدن باز میگذارد و تمام ثروت و عمرش را برای پیوستن به دنیای غرب میدهد؛ برای کسب اعتماد و گرفتن لبخند آمریکایی دست در جیب میکند و پستههای ایرانی را جلوی رئیسجمهور آمریکایی میگذارد.
در بخشهای پایانی فیلم، «حاجی واشنگتن» بیآنکه بداند دوره صدارت رئیسجمهور آمریکا به پایان رسیده است، او را در لباس کابوییهای آمریکا به عمارت سفارت دعوت میکند و پذیرایی مفصلی به عمل میآورد. وقتی حاجی میفهمد که آقای رئیسجمهور، دوره صدراتش تمام شده و به زراعت میپردازد، یکه میخورد و فرومیریزد اما باز هم خودش را گول میزند.
گویا «حاجی واشنگتن» درگیر یک سوءتفاهم و همچنان توقیف رسانه ملی است. تلویزیون ایران، کمتر سراغ پخش این فیلم میرود و از بین آثار حاتمی ترجیح میدهد فقط «مادر» را برای چندمین بار پخش کند. این فیلم با همه لایههای محتوایی و تاویلهایی که برایش قائلند، حرفهای سیاسی سنگینی برای دیپلماتهایی دارد که نسبت به اصالت سرزمین خود و همچنین مواجهه با دنیای غرب فهم و درک صحیحی ندارند.