شبکه دولتی انگلیس نسبت به بیماری و آشفتهحالی جریان مدعی اصلاحطلبی در ایران ابراز نگرانی کرد.
به گزارش شهدای ایران، شبکه دولتی انگلیس نسبت به بیماری و آشفتهحالی جریان مدعی اصلاحطلبی در ایران ابراز نگرانی کرد.
شبکه دولتی انگلیس که در طول 2 دهه گذشته، نقش حمایتی و تحریککننده به رادیکالیسم را در نسبت به مدعیان اصلاحطلبی بازی کرده، در یادداشتی با عنوان «اصلاحطلبان در بستر بیماری» نوشت: جریان اصلاحطلبی در ایران حال خوشی ندارد؛ با وجود پیروزی نامزد مورد حمایت در انتخابات ریاستجمهوری و حتی برخی از شوراها، اصلاحطلبان به حاشیه میدان سیاست رانده شدهاند.
روحانی هفتههاست که به گونهای محسوس از حامیان اصلی خود فاصله گرفته؛ ترکیب کابینه روحانی شاخصی مهم است. آخرین پیشنهاد وی (وزیر علوم) نه تنها با انتقاد بدنه دانشجویی اصلاحات که حتی با ابراز تأسف برخی نمایندگان اصلاحطلب مجلس مواجه شد؛ نمایندگانی که حتی نسبت خود آنها با ترازهای اصلاحطلبی در جریان رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی روحانی. با پرسشهای جدی روبرو شده است. در حوزهای دیگر و مثالی متفاوت، حکایت مشهور حصر سران جنبش سبز پایان نیافته این، همزمان است با ناتوان نشان دادن اصلاحطلبان در پیگیری خواستههایشان از کریدور قوه مجریه؛ نه فراکسیون امید و نه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان پتانسیل و عزم لازم را بروز ندادهاند.
مشکل اصلاحطلبان کجاست؟ این پرسش مهمی است؛ شاید نخستین پاسخ آن باشد که «مشکل کجا نیست؟!» از نوع نگاه به مفهوم «اصلاحطلبی» و لوازم نظری آن گرفته تا ساختار سازمانی، و از استراتژی گرفته تا مشکلات فردی اصلاحطلبان، نقدهای متعددی قابل اشاره است.
نسبت نهاد دین و نهاد دولت، جایگاه جامعه مدنی و نقش جنبشهای اجتماعی در پیشبرد اصلاحات مورد نظر، تفسیر از قانون اساسی و جایگاه آن در پیشبرد اصلاحات، و حتی چگونگی مواجهه با قوانین مستقر، از جمله محورهایی هستند که نوع نگاه و ارزیابی لایههای گوناگون اصلاحطلبان درباره آنها، یکسان نیست.
درهمتنیدگی اشخاص حقیقی با نمایندگان جمعیتهای سیاسی یکی از نقاط تحقق چالش در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان است. افزون بر این، وجود جمعیتهای سیاسی پرشمار که مشخص نیست واجد چه عقبه تشکیلاتی و پتانسیل و پیشینه و کارنامه سیاسی هستند، یکی دیگر از نقاط پرسشبرانگیز است. جمعیتهایی که «سهم»خواهی میکنند.
موضوع غیرقابل انکار دیگر، خصلتهای فردی و مشکلات شخصی و روانشناختی طیفی از کنشگران اردوگاه اصلاحطلبی است. از جاهطلبیهای شخصی و منزلتجوییهای فردی گرفته تا سودجوییها و منفعتطلبیها، و از عطش ثروت و شهرت و مقام و قدرت گرفته تا محافظهکاری و عملگرایی محض و هراس از چالش با ارکان قدرت و تهدید منافع شخصی، طیف متنوعی از این مشکلات، گریبانگیر بخش قابل توجهی از کنشگران اصلاحات شده است.
چنین است که به عنوان نمونه، ناگهان و در رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی روحانی، اختلافنظر و ناهمسویی جدی میان نمایندگان فراکسیون امید مشهود میشود.
شبکه دولتی انگلیس که در طول 2 دهه گذشته، نقش حمایتی و تحریککننده به رادیکالیسم را در نسبت به مدعیان اصلاحطلبی بازی کرده، در یادداشتی با عنوان «اصلاحطلبان در بستر بیماری» نوشت: جریان اصلاحطلبی در ایران حال خوشی ندارد؛ با وجود پیروزی نامزد مورد حمایت در انتخابات ریاستجمهوری و حتی برخی از شوراها، اصلاحطلبان به حاشیه میدان سیاست رانده شدهاند.
روحانی هفتههاست که به گونهای محسوس از حامیان اصلی خود فاصله گرفته؛ ترکیب کابینه روحانی شاخصی مهم است. آخرین پیشنهاد وی (وزیر علوم) نه تنها با انتقاد بدنه دانشجویی اصلاحات که حتی با ابراز تأسف برخی نمایندگان اصلاحطلب مجلس مواجه شد؛ نمایندگانی که حتی نسبت خود آنها با ترازهای اصلاحطلبی در جریان رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی روحانی. با پرسشهای جدی روبرو شده است. در حوزهای دیگر و مثالی متفاوت، حکایت مشهور حصر سران جنبش سبز پایان نیافته این، همزمان است با ناتوان نشان دادن اصلاحطلبان در پیگیری خواستههایشان از کریدور قوه مجریه؛ نه فراکسیون امید و نه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان پتانسیل و عزم لازم را بروز ندادهاند.
مشکل اصلاحطلبان کجاست؟ این پرسش مهمی است؛ شاید نخستین پاسخ آن باشد که «مشکل کجا نیست؟!» از نوع نگاه به مفهوم «اصلاحطلبی» و لوازم نظری آن گرفته تا ساختار سازمانی، و از استراتژی گرفته تا مشکلات فردی اصلاحطلبان، نقدهای متعددی قابل اشاره است.
نسبت نهاد دین و نهاد دولت، جایگاه جامعه مدنی و نقش جنبشهای اجتماعی در پیشبرد اصلاحات مورد نظر، تفسیر از قانون اساسی و جایگاه آن در پیشبرد اصلاحات، و حتی چگونگی مواجهه با قوانین مستقر، از جمله محورهایی هستند که نوع نگاه و ارزیابی لایههای گوناگون اصلاحطلبان درباره آنها، یکسان نیست.
درهمتنیدگی اشخاص حقیقی با نمایندگان جمعیتهای سیاسی یکی از نقاط تحقق چالش در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان است. افزون بر این، وجود جمعیتهای سیاسی پرشمار که مشخص نیست واجد چه عقبه تشکیلاتی و پتانسیل و پیشینه و کارنامه سیاسی هستند، یکی دیگر از نقاط پرسشبرانگیز است. جمعیتهایی که «سهم»خواهی میکنند.
موضوع غیرقابل انکار دیگر، خصلتهای فردی و مشکلات شخصی و روانشناختی طیفی از کنشگران اردوگاه اصلاحطلبی است. از جاهطلبیهای شخصی و منزلتجوییهای فردی گرفته تا سودجوییها و منفعتطلبیها، و از عطش ثروت و شهرت و مقام و قدرت گرفته تا محافظهکاری و عملگرایی محض و هراس از چالش با ارکان قدرت و تهدید منافع شخصی، طیف متنوعی از این مشکلات، گریبانگیر بخش قابل توجهی از کنشگران اصلاحات شده است.
چنین است که به عنوان نمونه، ناگهان و در رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی روحانی، اختلافنظر و ناهمسویی جدی میان نمایندگان فراکسیون امید مشهود میشود.