رضا فرهمند از ساخت مستندی با عنوان «خوشبخت بودم که نمی توانستم متنفر باشم» با محوریت زنان داعشی خبر داد و درباره اتفاقاتی که در جریان ساخت اثر پیش آمد توضیح داد.
به گزارش شهدای ایران، رضا فرهمند کارگردان سینمای مستند درباره جدیدترین فعالیت های خود گفت: به تازگی مستندی با عنوان «خوشبخت بودم که نمی توانستم متنفر باشم» در عراق ساختهام که در حال حاضر مراحل پایانی تدوین آن توسط خودم سپری می شود و امیدوارم در یازدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» به نمایش در بیاید.وی با اعلام اینکه احتمال دارد نام این مستند ۷۰ دقیقه ای را مقداری کوتاه کند، عنوان کرد: ما حدود ۲ ماه در روستاهای مختلف عراق به ضبط پرداختیم زیرا موضوع «خوشبخت بودم که نمی توانستم متنفر باشم» درباره یک خانم خبرنگار عراقی است که مشغول تهیه خبر است و به همین واسطه با زنان مختلفی مواجه می شود. جالب است بدانید ما در این مستند شاهد حضور زنان داعشی نیز هستیم.
فرهمند بیان کرد: در قسمتی از «خوشبخت بودم که نمی توانستم متنفر باشم» زنان داعشی عرب، غیر عرب و زنانی که قربانی داعش شده اند، می بینیم که این خانم خبرنگار با آنها مواجه میشود و صحبت می کند. برای مثال یکی از روستاهایی که در آنجا به فیلمبرداری پرداختیم روستای کوجو که یک مکان ایزدی نشین است، بود و ۱۳۰۰ نفر از اهالی آن توسط داعش کشته شده بودند. در همین منطقه ما با زنی مواجه شدیم که یک گروهان برای خود داشت و با داعشی ها می جنگید.
این کارگردان اظهار کرد: درواقع رویکرد ما در این مستند پرداختن به زنانی بود که در جنگ با داعش هستند البته توجهی هم به کودکان داشته ایم از همین رو برای اولینبار تصاویری از این زنان در یک اثر نشان داده می شود برای مثال ما در کمپی در اطراف موصل به نام کمپ حمام علی به ضبط پرداختیم که خانواده های داعشی در آنجا زندگی می کردند و در میان آنها زنانی از کشور روسیه، ترکیه، آذربایجان، افغانستان و ... بودند. به عبارتی آن خانم خبرنگار واسطه ما بود و با این افراد زندگی و صحبت می کرد با این وجود ارتباط برقرار کردن با زنان داعشی کار بسیار سختی بود چون آنها با نگاه های رادیکالی که داشتند تلویزیون و اینترنت را ممنوع می دانستند و به همین ترتیب نمی شد به راحتی با آنها حرف زد.
وی ادامه داد: «خوشبخت بودم که نمی توانستم متنفر باشم» یک فیلم کاملا زنانه و خارج از مسایل سیاسی و سوگیری های مذهبی است زیرا به طور کلی من در آثار پیشین خود هم همواره به مسایل انسانی می پرداختم از همین رو این مستند هم فضای شعارگونه ای ندارد.
فرهمند در پایان گفت: همانطور که گفتم در حال حاضر مراحل پایانی تدوین این اثر سپری می شود و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم تهیه کننده آن است.
این کارگردان در پایان اظهار کرد: نکته دیگر اینکه در روزهای پایانی این پروژه بر اثر انفجار خمپاره در جنگ، مترجم و صدابردار ما مجروح شدند. درواقع موج انفجار بچه های ما را گرفت و به آنها ترکش اثبات کرد در جریان همین اتفاق چند سرباز و یکی از فیلمبرداران عراقی ما درگذشتند.
*مهر
فرهمند بیان کرد: در قسمتی از «خوشبخت بودم که نمی توانستم متنفر باشم» زنان داعشی عرب، غیر عرب و زنانی که قربانی داعش شده اند، می بینیم که این خانم خبرنگار با آنها مواجه میشود و صحبت می کند. برای مثال یکی از روستاهایی که در آنجا به فیلمبرداری پرداختیم روستای کوجو که یک مکان ایزدی نشین است، بود و ۱۳۰۰ نفر از اهالی آن توسط داعش کشته شده بودند. در همین منطقه ما با زنی مواجه شدیم که یک گروهان برای خود داشت و با داعشی ها می جنگید.
این کارگردان اظهار کرد: درواقع رویکرد ما در این مستند پرداختن به زنانی بود که در جنگ با داعش هستند البته توجهی هم به کودکان داشته ایم از همین رو برای اولینبار تصاویری از این زنان در یک اثر نشان داده می شود برای مثال ما در کمپی در اطراف موصل به نام کمپ حمام علی به ضبط پرداختیم که خانواده های داعشی در آنجا زندگی می کردند و در میان آنها زنانی از کشور روسیه، ترکیه، آذربایجان، افغانستان و ... بودند. به عبارتی آن خانم خبرنگار واسطه ما بود و با این افراد زندگی و صحبت می کرد با این وجود ارتباط برقرار کردن با زنان داعشی کار بسیار سختی بود چون آنها با نگاه های رادیکالی که داشتند تلویزیون و اینترنت را ممنوع می دانستند و به همین ترتیب نمی شد به راحتی با آنها حرف زد.
وی ادامه داد: «خوشبخت بودم که نمی توانستم متنفر باشم» یک فیلم کاملا زنانه و خارج از مسایل سیاسی و سوگیری های مذهبی است زیرا به طور کلی من در آثار پیشین خود هم همواره به مسایل انسانی می پرداختم از همین رو این مستند هم فضای شعارگونه ای ندارد.
فرهمند در پایان گفت: همانطور که گفتم در حال حاضر مراحل پایانی تدوین این اثر سپری می شود و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم تهیه کننده آن است.
این کارگردان در پایان اظهار کرد: نکته دیگر اینکه در روزهای پایانی این پروژه بر اثر انفجار خمپاره در جنگ، مترجم و صدابردار ما مجروح شدند. درواقع موج انفجار بچه های ما را گرفت و به آنها ترکش اثبات کرد در جریان همین اتفاق چند سرباز و یکی از فیلمبرداران عراقی ما درگذشتند.
*مهر