استكبار جهاني در حالي با ارائه طرحهاي تفرقهافكنانه به دنبال تروريست معرفي كردن و تحريم سپاه، اين نهاد انقلابي است که...
شهدای ایران:استكبار جهاني در حالي با ارائه طرحهاي تفرقهافكنانه به دنبال تروريست معرفي كردن و تحريم سپاه، اين نهاد انقلابي است كه به گواه تاريخ، سپاه در راه مبارزه با تروريسم سالها سابقه دارد و بهترين نيروهايش را در همين مسير از دست داده است. بايد حافظه كوتاهمدتمان دچار مشكل شده باشد كه مسير دشوار و سخت پاسداران از زمان پيروزي انقلاب تا به امروز را فراموش كرده باشيم. روزهايي كه دشمنان و منافقين با ناجوانمردي نيروهاي سبزپوش سپاه را ترور ميكردند و هيچ سازمان و دولتي اين اعمال تروريستي را محكوم نميكرد.
به گزارش «جوان»، سپاه پاسداران كه به عنوان نيرويي مردمي چند ماه پس از پيروزي انقلاب در دوم ارديبهشت سال 1358 تأسيس شد، از همان نخستين روزها امنيت شهرها و كشور را بر عهده داشت. مخالفان نظام نوپاي اسلامي خيلي زود چهره پليدشان را نشان دادند و به دنبال ناامن كردن فضاي كشور بودند.
زماني كه سازمان مجاهدين خلق به اهداف سياسياش در براندازي جمهوري اسلامي دست پيدا نكرد خيلي زود دست به اسلحه برد و شروع به ترور چهرههاي مطرح انقلاب، پاسداران و مردم عادي كرد. رهبران اين سازمان براي رسيدن به اهدافشان از هيچ كاري فروگذار نبودند و هر روز در كشور دست به ترور ميزدند. روزهاي سخت اوايل دهه 60، هنوز در ذهن مردم نقش بسته است.
انجام عمليات مهندسي در سال 1361 نمونهاي از جنايات اين سازمان است. در اين عملياتها شكنجهگران آزاد بودند به هر روش ممكن - هر روشي- از افراد اطلاعات بگيرند و قربانيان نيز هيچ سرانجامي جز مرگ در انتظارشان نبود؛ آنهم مرگي دردناك، چه اطلاعات بدهند و چه ندهند. چه اطلاعاتي داشته باشند و چه نداشته باشند.
يكي از اعضاي دستگير شده منافقين در بازجويي خود در مورد اين عمليات ميگويد: «در پي ضربات شديد در اوايل سال 61 و لو رفتن بسياري از خانههاي تيمي، سازمان دستور داد افراد مشكوكي را كه در حوالي خانههاي تيمي مشاهده ميكردند، ربوده و سپس آنها را براي كسب اطلاعات مورد شكنجه قرار دهند و تحليل در مورد عمليات مهندسي نيز اين بود كه كار مهندسي خيلي پيچيدهتر از كار عملياتي است و احتمال بريدن هست. ما شكنجه ميكنيم چون مجبوريم ولي وقتي كه حاكم شويم، نميكنيم.»
شنيدن نام «طالب طاهري» هنوز دل آنهايي كه ماجراي شهادت وي را به ياد دارند، به درد ميآورد. جوان 17 سالهاي كه به همراه دو پاسدار و يك كفاش به فجيعترين شكل ممكن شكنجه شدند و بدن زخميشان به آتش كشيده شد. منافقين پوست بدن طالب را كنده و چشمهايش را از حدقه درآورده بودند. پدر شهيد درباره شهادت پسرش ميگويد: «وقتي به كميته انقلاب رفتم، پيكر 3 شهيد را ديدم. پاسداران از من خواستند تا فرزندم را از ميان اين سه شهيد شناسايي كنم اما به دليل رفتارهاي غيرانساني و شكنجههاي وحشيانه منافقين فرزندم قابل شناسايي نبود. براي شناسايي طالب عاجز شده بودم كه به ياد جاي تركشي كه در كمر داشت، افتادم. از پاسداران خواستم پيكرها را به پشت برگردانند تا شايد از روي تركش بدنش شناسايي شود. سوره «والعصر» را زير لب زمزمه ميكردم كه شهدا را به پشت برگرداندند. يك دفعه چشمم به جاي سوختگي «اتوي برقي» افتاد كه دقيقاً در جاي تركش بر پشت كمر فرزندم گذاشته بودند. با ديدن اين صحنه ديگر چيزي متوجه نشدم و تنها از خدا خواستم كه در آن لحظه به من صبوري عطا كند.»
ضدانقلاب چه در شهرها و چه در مناطق مرزي فجايع بسياري آفريدند، بيش از 200 پاسدار را ترور كردند. زماني كه كشور در آتش جنگ با دشمن بعثي ميسوخت منافقين با شهادت پاسدارهايي كه از بهترين نيروهاي عملياتي و اطلاعاتي بودند، آب در آسياب دشمن ميريختند. از ميان 17 هزار شهيد ترور، نام پاسدارهاي زيادي به چشم ميخورد. پاسدارها در سالهاي سخت دهه 60، ضمن مبارزه با دشمنان خارجي بايد با تروريستهاي داخلي هم مبارزه ميكردند. آن روزها نيروهاي سپاهي تك و تنها و با تكيه بر اعتقاد و ارادهشان به مقابله با دشمنان و تروريستها ميپرداختند و هيچ گروه حقوق بشري و آزاديخواهي كلامي درباره مظلوميت اين بچهها سخن نگفت.
سپاه آن روزهاي سخت را پشت سر گذاشت و امروز با اتكا به نيروهايش، به يك قدرت نظامي تبديل شده است. همين قدرت گرفتن سپاه پاسداران خار چشم دشمنان شده است. در صورتي كه خود سپاه پيشقراول مبارزه با تروريسم است، دشمنان به دنبال محدود كردن قدرت آن و چسباندن برچسب تروريستي به اين سازمان هستند. اگر سياستمداران غربي در جستوجوهاي اينترنتيشان به نامهاي «طالب طاهري»، «محسن ميرجليلي» و «شاهرخ طهماسبي» برسند، مفهوم تروريست بودن و مظلوميت پاسداران را خيلي خوب درك خواهند كرد. مردم ايران آن جنايتهاي وحشيانه و سياه را فراموش نكردهاند و اگر لازم باشد با ايجاد كمپيني ميتوان مرورش كرد.
*جوان
به گزارش «جوان»، سپاه پاسداران كه به عنوان نيرويي مردمي چند ماه پس از پيروزي انقلاب در دوم ارديبهشت سال 1358 تأسيس شد، از همان نخستين روزها امنيت شهرها و كشور را بر عهده داشت. مخالفان نظام نوپاي اسلامي خيلي زود چهره پليدشان را نشان دادند و به دنبال ناامن كردن فضاي كشور بودند.
زماني كه سازمان مجاهدين خلق به اهداف سياسياش در براندازي جمهوري اسلامي دست پيدا نكرد خيلي زود دست به اسلحه برد و شروع به ترور چهرههاي مطرح انقلاب، پاسداران و مردم عادي كرد. رهبران اين سازمان براي رسيدن به اهدافشان از هيچ كاري فروگذار نبودند و هر روز در كشور دست به ترور ميزدند. روزهاي سخت اوايل دهه 60، هنوز در ذهن مردم نقش بسته است.
انجام عمليات مهندسي در سال 1361 نمونهاي از جنايات اين سازمان است. در اين عملياتها شكنجهگران آزاد بودند به هر روش ممكن - هر روشي- از افراد اطلاعات بگيرند و قربانيان نيز هيچ سرانجامي جز مرگ در انتظارشان نبود؛ آنهم مرگي دردناك، چه اطلاعات بدهند و چه ندهند. چه اطلاعاتي داشته باشند و چه نداشته باشند.
يكي از اعضاي دستگير شده منافقين در بازجويي خود در مورد اين عمليات ميگويد: «در پي ضربات شديد در اوايل سال 61 و لو رفتن بسياري از خانههاي تيمي، سازمان دستور داد افراد مشكوكي را كه در حوالي خانههاي تيمي مشاهده ميكردند، ربوده و سپس آنها را براي كسب اطلاعات مورد شكنجه قرار دهند و تحليل در مورد عمليات مهندسي نيز اين بود كه كار مهندسي خيلي پيچيدهتر از كار عملياتي است و احتمال بريدن هست. ما شكنجه ميكنيم چون مجبوريم ولي وقتي كه حاكم شويم، نميكنيم.»
شنيدن نام «طالب طاهري» هنوز دل آنهايي كه ماجراي شهادت وي را به ياد دارند، به درد ميآورد. جوان 17 سالهاي كه به همراه دو پاسدار و يك كفاش به فجيعترين شكل ممكن شكنجه شدند و بدن زخميشان به آتش كشيده شد. منافقين پوست بدن طالب را كنده و چشمهايش را از حدقه درآورده بودند. پدر شهيد درباره شهادت پسرش ميگويد: «وقتي به كميته انقلاب رفتم، پيكر 3 شهيد را ديدم. پاسداران از من خواستند تا فرزندم را از ميان اين سه شهيد شناسايي كنم اما به دليل رفتارهاي غيرانساني و شكنجههاي وحشيانه منافقين فرزندم قابل شناسايي نبود. براي شناسايي طالب عاجز شده بودم كه به ياد جاي تركشي كه در كمر داشت، افتادم. از پاسداران خواستم پيكرها را به پشت برگردانند تا شايد از روي تركش بدنش شناسايي شود. سوره «والعصر» را زير لب زمزمه ميكردم كه شهدا را به پشت برگرداندند. يك دفعه چشمم به جاي سوختگي «اتوي برقي» افتاد كه دقيقاً در جاي تركش بر پشت كمر فرزندم گذاشته بودند. با ديدن اين صحنه ديگر چيزي متوجه نشدم و تنها از خدا خواستم كه در آن لحظه به من صبوري عطا كند.»
ضدانقلاب چه در شهرها و چه در مناطق مرزي فجايع بسياري آفريدند، بيش از 200 پاسدار را ترور كردند. زماني كه كشور در آتش جنگ با دشمن بعثي ميسوخت منافقين با شهادت پاسدارهايي كه از بهترين نيروهاي عملياتي و اطلاعاتي بودند، آب در آسياب دشمن ميريختند. از ميان 17 هزار شهيد ترور، نام پاسدارهاي زيادي به چشم ميخورد. پاسدارها در سالهاي سخت دهه 60، ضمن مبارزه با دشمنان خارجي بايد با تروريستهاي داخلي هم مبارزه ميكردند. آن روزها نيروهاي سپاهي تك و تنها و با تكيه بر اعتقاد و ارادهشان به مقابله با دشمنان و تروريستها ميپرداختند و هيچ گروه حقوق بشري و آزاديخواهي كلامي درباره مظلوميت اين بچهها سخن نگفت.
سپاه آن روزهاي سخت را پشت سر گذاشت و امروز با اتكا به نيروهايش، به يك قدرت نظامي تبديل شده است. همين قدرت گرفتن سپاه پاسداران خار چشم دشمنان شده است. در صورتي كه خود سپاه پيشقراول مبارزه با تروريسم است، دشمنان به دنبال محدود كردن قدرت آن و چسباندن برچسب تروريستي به اين سازمان هستند. اگر سياستمداران غربي در جستوجوهاي اينترنتيشان به نامهاي «طالب طاهري»، «محسن ميرجليلي» و «شاهرخ طهماسبي» برسند، مفهوم تروريست بودن و مظلوميت پاسداران را خيلي خوب درك خواهند كرد. مردم ايران آن جنايتهاي وحشيانه و سياه را فراموش نكردهاند و اگر لازم باشد با ايجاد كمپيني ميتوان مرورش كرد.
*جوان