میهمان چهارشنبه شب برنامه تلویزیونی «چهل چراغ»، «رضا برجی»، عکاس و تصویربردار باشهامت جنگ تحمیلی ۸ ساله و جنگ های مختلف برون مرزی بود که از سال ها حضورش در خط مقدم گفت و از تاثیر عکس هایی که تصویرگر مجاهدت های مسلمانان ایران و جهان است.
به گزارش شهدای ایران ، محمدرضا شهیدی فرد در ابتدای برنامه «چهل چراغ» از برگزاری دومین دوره جشنواره بین المللی «چهل چراغ» در ماه شعبان سال آینده سخن گفت و عاشقان کربلا را دعوت به شرکت در این جشنواره در فرصت زمانی اعلام شده تا آذرماه امسال کرد. در ادامه نوبت به «رضا برجی» رسید که از دغدغه حضورش در جبهه ها بگوید و شهادت سیدمرتضی آوینی را عاملی مهم در ایجاد انگیزه برای گام هایش در مسیر عاشقی عنوان کند. میهمان برنامه «چهل چراغ» از آخرین دیدارش با چهره نورانی سید شهیدان اهل قلم گفت و عنوان داشت: «من یک ساعت زودتر به فرودگاه رفتم و پیکر آقا مرتضی را به سالنی آورده بودند. من و محمد یوسف زادگان کنار آقا مرتضی بودیم و موهایش را شانه کردیم و دست هایش را شستیم و من صورتش را بوسیدم و خداحافظی کردم و به تاجیکستان رفتم که در راه تصادف کردیم.»
رضا برجی از 16 حضورش در جنگ های مختلف گفت و با عنوان این که در هر نبردی که یک طرفش مسلمانان بودند شرکت می کرد، به ذکر خاطره ای از حضور در جنگ های بین المللی گفت: «آلفرد یعقوب زاده در چچن زخمی شد و ژاک شیراک با یلتسین صحبت کرد و آتش بس برقرار شد. با یک هواپیما که 160 هزار دلار اجاره اش بود، یعقوب زاده را سوار کردند و بردند. در داخل هواپیمای فرانسوی امکانات انجام عمل جراحی بود و در بیمارستان شیراک به یعقوب زاده که تبعه فرانسوی بود نشان شوالیه داد. اما من و حسین جعفریان در کابل مجروح شدیم و 45 روز در بیمارستان بودیم. یک هیات ایرانی هم در کابل بودند و ما خواستیم که ما را با خود ببرند. اول جواب مثبت دادند اما در شب آخر یکی از دوستان وزارت خارجه که الان هم در جایی مسئولیت دارد، گفت که به پرستیژ هیات برمی خورد که ما را با خود ببرند! چه بسا اگر حسین جعفریان را آن موقع می بردند، الان وضعیت جسمی اش این شکلی نبود. من حتی در بوسنی چون پول بلیت برگشت نداشتم، دوربین خود را فروختم.»
رضا برجی، رزمنده و جانباز هنرمند کشورمان در ادامه برنامه «چهل چراغ» از دستگیری و شکنجه اش در افغانستان گفت و از تاثیر عکس های به ثبت درآمده اش در نقاط مختلف جهان سخن به میان آورد و در عین حال عنوان داشت: «چند سال پیش اوضاع مالی ام انقدر بد شد که مجبور شدم نگاتیوهایم را بفروشم. 15 سال از این نگاتیوها خبر نداشتم و حالا پیدایش کردم و دوست دارم آن ها را به کتاب تبدیل کنم.» این جانباز دفاع مقدس درباره خاطراتش از روزهای حماسه و شهامت گفت و در پاسخ به پرسش شهیدی فرد مبنی بر این که اگر در سال 61 در کربلا بود، چه کاری انجام می داد، در حالی که متاثر شده بود، عنوان کرد: «یکی از دلایلی که به این جنگ ها می رفتم این بود که به شهادت برسم. 6، 7 مرتبه هم مجروح شدم. یک زمانی شهید آوینی به من گفت که در کوله پشتی ات شاید 20 جنگ باشد، این ها باید از کوله ات خارج شود و آن موقع شهادت دنبالت می آید و یک تعبیر دیگر ایشان این بود که لباس شهادت تک سایز است و ما باید طوری باشیم که اندازه آن لباس شویم. آقا مرتضی این را به صادق گنجی گفت که بعدا توسط تکفیری ها شهید شد و یک سال بعد هم آقا مرتضی رفت.»
میهمان برنامه تلویزیونی «چهلچراغ» در ادامه به سراغ کتاب «سلام بر هادی» رفت که زندگی نامه شهید ابراهیم هادی؛ رفیق روزهای دلدادگی اش است. رضا برجی بخش هایی از کتاب را که درباره مداحی شهید ابراهیم هادی بود، خواند و از نقش عاشورا در جنگ 8 ساله سخن به میان آورد و از تاثیر قرآن، دعای کمیل، زیارت عاشورا و همه نام های بزرگی گفت که مسیر عاشقی را برای شهامت و مقاومت هموار کردند.
در انتهای برنامه محمدرضا شهیدی فرد از پویش شوق زیارت در برنامه «چهل چراغ» گفت و این که مشارکت در این پویش می تواند امکانی برای سفر آسمانی ارادتمندان به کربلای حسینی باشد.
رضا برجی از 16 حضورش در جنگ های مختلف گفت و با عنوان این که در هر نبردی که یک طرفش مسلمانان بودند شرکت می کرد، به ذکر خاطره ای از حضور در جنگ های بین المللی گفت: «آلفرد یعقوب زاده در چچن زخمی شد و ژاک شیراک با یلتسین صحبت کرد و آتش بس برقرار شد. با یک هواپیما که 160 هزار دلار اجاره اش بود، یعقوب زاده را سوار کردند و بردند. در داخل هواپیمای فرانسوی امکانات انجام عمل جراحی بود و در بیمارستان شیراک به یعقوب زاده که تبعه فرانسوی بود نشان شوالیه داد. اما من و حسین جعفریان در کابل مجروح شدیم و 45 روز در بیمارستان بودیم. یک هیات ایرانی هم در کابل بودند و ما خواستیم که ما را با خود ببرند. اول جواب مثبت دادند اما در شب آخر یکی از دوستان وزارت خارجه که الان هم در جایی مسئولیت دارد، گفت که به پرستیژ هیات برمی خورد که ما را با خود ببرند! چه بسا اگر حسین جعفریان را آن موقع می بردند، الان وضعیت جسمی اش این شکلی نبود. من حتی در بوسنی چون پول بلیت برگشت نداشتم، دوربین خود را فروختم.»
رضا برجی، رزمنده و جانباز هنرمند کشورمان در ادامه برنامه «چهل چراغ» از دستگیری و شکنجه اش در افغانستان گفت و از تاثیر عکس های به ثبت درآمده اش در نقاط مختلف جهان سخن به میان آورد و در عین حال عنوان داشت: «چند سال پیش اوضاع مالی ام انقدر بد شد که مجبور شدم نگاتیوهایم را بفروشم. 15 سال از این نگاتیوها خبر نداشتم و حالا پیدایش کردم و دوست دارم آن ها را به کتاب تبدیل کنم.» این جانباز دفاع مقدس درباره خاطراتش از روزهای حماسه و شهامت گفت و در پاسخ به پرسش شهیدی فرد مبنی بر این که اگر در سال 61 در کربلا بود، چه کاری انجام می داد، در حالی که متاثر شده بود، عنوان کرد: «یکی از دلایلی که به این جنگ ها می رفتم این بود که به شهادت برسم. 6، 7 مرتبه هم مجروح شدم. یک زمانی شهید آوینی به من گفت که در کوله پشتی ات شاید 20 جنگ باشد، این ها باید از کوله ات خارج شود و آن موقع شهادت دنبالت می آید و یک تعبیر دیگر ایشان این بود که لباس شهادت تک سایز است و ما باید طوری باشیم که اندازه آن لباس شویم. آقا مرتضی این را به صادق گنجی گفت که بعدا توسط تکفیری ها شهید شد و یک سال بعد هم آقا مرتضی رفت.»
میهمان برنامه تلویزیونی «چهلچراغ» در ادامه به سراغ کتاب «سلام بر هادی» رفت که زندگی نامه شهید ابراهیم هادی؛ رفیق روزهای دلدادگی اش است. رضا برجی بخش هایی از کتاب را که درباره مداحی شهید ابراهیم هادی بود، خواند و از نقش عاشورا در جنگ 8 ساله سخن به میان آورد و از تاثیر قرآن، دعای کمیل، زیارت عاشورا و همه نام های بزرگی گفت که مسیر عاشقی را برای شهامت و مقاومت هموار کردند.
در انتهای برنامه محمدرضا شهیدی فرد از پویش شوق زیارت در برنامه «چهل چراغ» گفت و این که مشارکت در این پویش می تواند امکانی برای سفر آسمانی ارادتمندان به کربلای حسینی باشد.
*تسنیم