شهدای ایران shohadayeiran.com

در ایامی که به شدت مریض شده بودم بعد از مرخصی از بیمارستان فکرم خیلی مشغول مردم و گرفتاریشان بود خصوص وقتی می‌شنیدم اتفاق و حوادثی بر اثر انفجارات مواد ناریه برای آنها پیش می‌آید قلبم درد می‌گرفت.
شهدای ایران: آنچه در ادامه می خوانید، آخرین دستنوشته شهید ابراهیم خلیلی، 10 روز قبل از شهادتش است.

بسمه تعالی

هرچه فکر کردم چی بنویسم چیزی به ذهنم نرسید جز اینکه همه آمد و رفت ما به اجازه و با نظر خاص حضرت زینب سلام‌الله است. در ایامی که به شدت مریض شده بودم بعد از مرخصی از بیمارستان فکرم خیلی مشغول مردم و گرفتاریشان بود خصوص وقتی می‌شنیدم اتفاق و حوادثی بر اثر انفجارات مواد ناریه برای آنها پیش می‌آید قلبم درد می‌گرفت. آمدم جلوی مطالب نوشته شده روی دیوار یه مطلبی از شهید بزرگوار برونسی نوشته بود که موقع حمل و جابجایی مهمات حضرت زینب رو زیارت کرده بودند و خانم به ایشان گفته بود شما که اینجا برای من آمده‌اید من باید به شما کمک کنم، ناخواسته به گریه افتادم و چه گریه‌ای به هق هق! گفتم خانم نظری کن این مردم چشم امیدشان به من حقیره کمکم کن زود خوب بشم و دوباره توفیق خدمت به این مردم مظلوم رو پیدا کنم خدا شاهد است از همان شب حالم رو به بهبودی و عافیت رفت و توان رفته برگشت و این یقیناً از عنایت بی‌بی حضرت زینب سلام‌الله بود.

والسلام حقیر عاصی
96/5/22

دست نوشته یک شهید، 10 روز پیش از شهادت/ عکس

*مشرق
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار