با همه تكذيبها و نپذيرفتنها و ادعاي «فقط مشاور بودن» از سوي دولتيها، سرانجام جاسوسي «عبدالرسول درياصفهاني» از اعضاي تيم مذاكرهكننده هستهاي كشورمان و حكم پنج ساله حبس براي او توسط قوه قضائيه تأييد شد.
به گزارش شهدای ایران؛ با همه تكذيبها و نپذيرفتنها و ادعاي «فقط مشاور بودن» از سوي دولتيها، سرانجام جاسوسي «عبدالرسول درياصفهاني» از اعضاي تيم مذاكرهكننده هستهاي كشورمان و حكم پنج ساله حبس براي او توسط قوه قضائيه تأييد شد. درياصفهاني كه با دعوت سيف و نهاونديان به تيم هستهاي پيوست، در مذاكرات تخصصي، به تيم ايراني مشاورههاي بانكي و مالي داده است و اين درست همان حفرهاي از برجام است كه اكنون باعث شده طرف امريكايي به راحتي تعهدات بانكي و مالي خود را اجرا نكند. روز يكشنبه حجتالاسلام محسنياژهاي، سخنگوي قوه قضائيه توضيحات جديدي درباره او ارائه و براي اولين بار نام او را ذكر كرد. در توضيحات اژهاي آمده است: «آقاي عبدالرسول درياصفهاني، فرزند حسين داراي تابعيت دوگانه در كانادا و ايران است. وي با دو سرويس اطلاعاتي ارتباط داشته است. ايشان يك پرونده فساد مالي هم دارد كه هنوز كيفرخواست صادر نشده است. » اين خبر مهم در صفحه اول رسانههاي اصلاح طلب بازخوردي نداشت و آنان با وجود همه شعارهاي «دانستن حق مردم است»
چون پاسخي براي افتضاح پيش آمده نداشتند، ترجيح دادند كل خبر را سانسور كنند. پيش از اين هم اصلاحطلبان برخورد مشابهي با اخبار فساد ۸ هزار ميلياردي صندوق ذخيره فرهنگيان يا پرونده كرسنت و حقوقهاي نجومي و ... داشتند.
سانسور خبری روزنامههای زنجیرهای درحالی است که قاسمی سخنگوی وزارت خارجه روز گذشته در جمع خبرنگاران اتهام جاسوسی دری اصفهانی را رد نکرد و بلکه با تردید عنوان کرد دری اصفهانی عضو ستاد برجام نبوده از سوی ارگان دیگری به وزارت خارجه معرفی شده بود.
زمينهسازي اصلاحطلبان براي مرزبندي با روحاني
در سالهاي گذشته از رياست جمهوري حسن روحاني بارها در موضعگيري فعالان سياسي غيراصلاح طلب اين هشدار به روحاني ديده شد كه حمايت اصلاح طلبان از او صرفاً بر مدار منافع حزبي و جرياني اصلاحطلبان ميچرخد و ملاك براي حمايت، قدرت است. اصلاحطلبان تا زماني حامي روحاني هستند كه او نردبام آنها براي رسيدن به قدرت باشد. حدود يك ماه پيش تاجرنيا از فعالان سياسي اصلاحطلب گفته بود كه «به صورت طبيعي حمايت اصلاحطلبان در شرايط كنوني و در دوسال آينده ادامه خواهد داشت. با وجود اين پس از دو سال و در نيمه پاياني دولت همراهي نقادانه اصلاحطلبان با دولت آغاز ميشود و كمكم به سمت نقدهاي جديتري پيش خواهد رفت. » آيا امثال تاجرنيا از الان ميدانند دو سال آينده دولت چگونه خواهد بود كه از هم اكنون تعيين ميكنند منتقد دولت خواهند شد؟ آيا همين مورد نشان نميدهد كه از ابتدا برنامه داشتند در دو سال پاياني خط فاصله خود با دولتي را كه با حمايت آنان آمد، حفظ كنند تا بتوانند در انتخابات 1400 حرفي براي زدن داشته باشند و خود را جايگزين دولت روحاني معرفي كنند؟
اما اخيراً رسول منتجبنيا، قائم مقام حزب اعتماد ملي گفته كه «اگر اندكي درنگ نماييم، درمييابيم كه اصلاحطلبها از برنامه حمايت كردند نه شخص و در شرايطي اين حمايت صورت گرفت كه شخص بهتري نداشتيم و او خيرالموجودين بود. اگر خواص و عامه اين تحليل را بپذيرند، اصلاحطلبها نه تنها نبايد پاسخگوي عملكرد رياست جمهوري باشند، بلكه بايد به نمايندگي از مردم از رئيسجمهور پرسشگري كنند. مردم اين واقعيت را به خوبي دريافتند كه اصلاحطلبان از شخص روحاني حمايت نكردند بلكه برنامههاي او را مورد حمايت قرار دادند!» اين در حالي كه چند هفته قبل از اين، رسول منتجبنيا خلاف گفتههاي امروزش را گفته بود: «جريان اصلاحات حيثيت و آبروي خود را به عملكرد آقاي روحاني گرهزده است. به همين دليل آقاي روحاني و تكتك كساني كه در مبارزات انتخاباتي براي آقاي روحاني تبليغ كردند بايد در مقابل مردم پاسخگو باشند. براي مثال بنده كه در دوران مبارزات انتخاباتي در حدود40 سخنراني در مناطق مختلف كشور در جهت حمايت از آقاي روحاني داشتهام بايد نسبت به حمايتهايي كه از آقاي روحاني انجام دادهام به مردم پاسخگو باشم. » حالا بماند كه حمايتهاي غلوآميز و تملقهاي آنچناني اصلاحطلبان از روحاني هنوز از ياد نرفته است. مثلاً ابراهيم اصغرزاده ميگفت مردم بايد دست رئيسجمهور روحاني و وزير خارجه ظريف را ببوسند! گويا فرمان راهبردي جدا شدن تدريجي از روحاني به همه فعالان سياسي اصلاح طلب به موقع نرسيده و برخي با تأخير و در اوج تناقض با مواضع قبلي، عمل به آن را شروع كردهاند.
*جوان