آیا علاقه دولتیها به برجام کم شده است؟ سایت الف با طرح این پرسش نوشت: حامیان دولتی برجام نه تنها دیگر از القاب بلند بالا برای برجام استفاده نمیکنند بلکه حتی از آن در برابر نقضها نیز دفاع درخور نمیکنند.
به گزارش شهدای ایران، الف نوشت: پس از گذشت يك سال و نيم از اجراي برجام و در حالي كه آمريكا در حال استفاده حداكثري از ظرفيتهای روح و جسم آن است، مسئولين ما، تازه يادشان افتاده برجام قرار نبوده «شق القمر» كند. اين، گفته وزيرامور خارجه ايران است. ظريف چندي پيش مدعي شد كه اين منتقدان بودند كه با بزرگنمايي برجام، انتظارات مردم را بالا بردند. البته شايد جناب ظريف فراموش كرده باشد كه دكتر روحاني بود كه «همه چيز» و حتي «آب خوردن ملت» را به توافق احتمالي گره زد و دقيقا خود او بود كه توقعات براي مردم ايجاد كرد تا ميوه آن را در انتخابات بچيند و الا منتقديني كه مدام میگفتند برجام راهحل كشور نيست، چه زماني منافع حاصل از آن را بزرگنمايي كردند؟ جداي اين مسئلهاما، از ظريف در جايگاه يك ديپلمات كارکشته كه روحاني از او با عنوان « برند » ياد میكند، بسيار بعيد است در شرايطي كه كشور بايد از تمام ظرفيت برجام استفاده كند، با بيربط نشان دادن عدم رفع تحريمهای باقي مانده به برجام، پتانسيل آن را محدود نشان دهد و توان چانهزني كشور را براي مواجهه با بدعهدي آمريكا كم نمايد.
آمريكا- حداقل در ٦ ماه اخير- با سه حربه در حال استفاده بيشينه از ظرفيتهای برجام است. آمريكا تلاش میكند تا از طرفي با سو استفاده از تفسيرپذيري « متن » برجام، به ايران براي اخذ مجوز بازرسيهای «هركجا- هرزمان» فشار بياورد، از طرف ديگر با استفاده از واژه نه چندان واضح «روح» برجام برنامه موشكي ايران را تحت شعاع قرار دهد و در تازهترين اتفاق، با اشاره به «مقدمه» برجام، حتي حضور ايران در سوريه را هم مغاير برجام نشان دهد و از مجموع اينها، ايران را بهعنوان ناقض برجام معرفي كند و نهايت استفاده را از «برجام» ببرد. ثمره اين استراتژي، حداقل اين است كه ايران تحت اين فشارهای شرارتآميز، بيخيال اعتراض به نقض عهدهای مكرر آمريكا شود (يا توان آن را نداشته باشد) تا ايالات متحده با خيالي راحت هم تحريمهای قبلي را حفظ كند، هم برنامه هستهای ايران را عقب نگاه دارد و هم با تحريمهای جديد، ساير چالشهای خود با ايران را هدفگيري نمايد.
در همين حين و در حالي كه ايالات متحده آمريكا با مربوط كردن هر چيز نامربوطي به برجام درصدد استفاده حداكثري از تمام ظرفيتهای متن، مقدمه و روح برجام است، در طرف ايراني گويا مسئولين ديگر اعتقادي به ظرفيت حداقلي برجام هم ندارند. مقامات محترم دولت، نه تنها عدم رفع تحريمهای قبلي را با هزار بهانه توجيه میكنند كه حتي تصويب تحريمهای جديد را هم مخل برجام نمیدانند. طرف مقابل تهديد میكند، تحريم میكند و بي محابا حتي زير صريحترين تعهدات خود - در فروش هواپيما - میزند و مسئولين ايراني تازه يادشان افتاده برجام حلال مشكلات نيست!
اين البته اولين باري نيست كه مقامات دولت، در زمانهای حساس دقيقا برعكس آنچه بايد عمل كنند، فعاليت میكنند. آن روزي كه انتظار میرفت تا با عدم بزرگنمايي تحريم و تاثير توافق، دست طرف مقابل براي امتيازگيري را باز نگذارند چونان «همه چيز» را به توافق گره زدند كه تو گويي توافق قرار است «بالمره» حلال تمام مشكلات از روز ازل تاكنون باشد. و اما حالا كه اثر برجام چيزي جز «تقريبا هيچ» نيست و دقيقا زماني كه بايد ظرفيت بالقوه برجام را وسيع نشان دهند تا با چانهزني مقابل بدعهديهای آمريكا بايستند پتانسيل آن را محدود میكنند!
اما مسئولين ايراني را چه شده است كه از تعريف و تمجيد از برجام دست برداشتهاند؟! البته انتظاري نيست تا طرف ايراني هم با استفاده از روح و مقدمه برجام، امتيازات فرابرجامی از طرف آمريكائي اخذ كند؛ اما همين كه مسئولين ايراني به همان برجامیكه بدان علاقهمند بودند برگردند و همان ظرفيتهای كذايي را براي افزايش چانهزني، براي آن قايل باشد كافي است. شايد لازم است برايشان يادآوري كرد كه اين برجام، همان آفتاب تاباني است كه بسيار به آن علاقهمند بودند و همه چيز را به آن متصل میدانستند!
آمريكا- حداقل در ٦ ماه اخير- با سه حربه در حال استفاده بيشينه از ظرفيتهای برجام است. آمريكا تلاش میكند تا از طرفي با سو استفاده از تفسيرپذيري « متن » برجام، به ايران براي اخذ مجوز بازرسيهای «هركجا- هرزمان» فشار بياورد، از طرف ديگر با استفاده از واژه نه چندان واضح «روح» برجام برنامه موشكي ايران را تحت شعاع قرار دهد و در تازهترين اتفاق، با اشاره به «مقدمه» برجام، حتي حضور ايران در سوريه را هم مغاير برجام نشان دهد و از مجموع اينها، ايران را بهعنوان ناقض برجام معرفي كند و نهايت استفاده را از «برجام» ببرد. ثمره اين استراتژي، حداقل اين است كه ايران تحت اين فشارهای شرارتآميز، بيخيال اعتراض به نقض عهدهای مكرر آمريكا شود (يا توان آن را نداشته باشد) تا ايالات متحده با خيالي راحت هم تحريمهای قبلي را حفظ كند، هم برنامه هستهای ايران را عقب نگاه دارد و هم با تحريمهای جديد، ساير چالشهای خود با ايران را هدفگيري نمايد.
در همين حين و در حالي كه ايالات متحده آمريكا با مربوط كردن هر چيز نامربوطي به برجام درصدد استفاده حداكثري از تمام ظرفيتهای متن، مقدمه و روح برجام است، در طرف ايراني گويا مسئولين ديگر اعتقادي به ظرفيت حداقلي برجام هم ندارند. مقامات محترم دولت، نه تنها عدم رفع تحريمهای قبلي را با هزار بهانه توجيه میكنند كه حتي تصويب تحريمهای جديد را هم مخل برجام نمیدانند. طرف مقابل تهديد میكند، تحريم میكند و بي محابا حتي زير صريحترين تعهدات خود - در فروش هواپيما - میزند و مسئولين ايراني تازه يادشان افتاده برجام حلال مشكلات نيست!
اين البته اولين باري نيست كه مقامات دولت، در زمانهای حساس دقيقا برعكس آنچه بايد عمل كنند، فعاليت میكنند. آن روزي كه انتظار میرفت تا با عدم بزرگنمايي تحريم و تاثير توافق، دست طرف مقابل براي امتيازگيري را باز نگذارند چونان «همه چيز» را به توافق گره زدند كه تو گويي توافق قرار است «بالمره» حلال تمام مشكلات از روز ازل تاكنون باشد. و اما حالا كه اثر برجام چيزي جز «تقريبا هيچ» نيست و دقيقا زماني كه بايد ظرفيت بالقوه برجام را وسيع نشان دهند تا با چانهزني مقابل بدعهديهای آمريكا بايستند پتانسيل آن را محدود میكنند!
اما مسئولين ايراني را چه شده است كه از تعريف و تمجيد از برجام دست برداشتهاند؟! البته انتظاري نيست تا طرف ايراني هم با استفاده از روح و مقدمه برجام، امتيازات فرابرجامی از طرف آمريكائي اخذ كند؛ اما همين كه مسئولين ايراني به همان برجامیكه بدان علاقهمند بودند برگردند و همان ظرفيتهای كذايي را براي افزايش چانهزني، براي آن قايل باشد كافي است. شايد لازم است برايشان يادآوري كرد كه اين برجام، همان آفتاب تاباني است كه بسيار به آن علاقهمند بودند و همه چيز را به آن متصل میدانستند!