کارگزاران بلایی بر سر ایدئولوژی و (استراتژی طیف موسوم به چپ) آورده که حالا سران عملگرای کارگزاران جای آنها خطدهی و اعلام جهتگیری میکنند.
به گزارش شهدای ایران،
کارگزاران بلایی بر سر ایدئولوژی و (استراتژی طیف موسوم به چپ) آورده که
حالا سران عملگرای کارگزاران جای آنها خطدهی و اعلام جهتگیری میکنند.
به نوشته جهان نیوز، سالهاست صدای اصلاحات از رسانههای متعدد کارگزاران شنیده میشود؛ گاهی از «شهروند امروز» دهه هشتاد، «هممیهن»، «آسمان»، «مردم ِامروز»، «صدا» و سردبیر همه آنها هم نه عباس عبدی و حجاریان و فلانی، بلکه «قوچانی» کارگزاران است.
«موسویخوئینیها، مهدی کروبی، هادی خامنهای، علیاکبر محتشمیپور، بهزاد نبوی، سعید حجاریان، محسن آرمین، مصطفی تاجزاده، عباس عبدی»؛ روزگاری وقتی اسم «جناح چپ اسلامی» یا بعدتر«اصلاحطلب» میآمد؛ نام این افراد بود که در ذهنها تداعی میشد. اما چه اتفاقی افتاد که در جریان اصلاحات هم این چهرهها مدتهاست منزوی شدهاند؟
«هویتِ چپ در دوران پس از امام» یکی از مهمترین دغدغهها و ویژگی مشترک روزنامه «سلام» -ارگان غیررسمی مجمع روحانیون- و هفتهنامه «عصرِ ما» -ارگان سازمان مجاهدین انقلاب- به عنوان دو نشریه مهم چپ در ابتدای دهه هفتاد است. به همین خاطر بخش قابل توجهی از مطالب آنها به «لزوم بازتعریف جریانهای سیاسی کشور» و «شفافیت مواضع چپ در برابر مسائل مختلف» اختصاص داشت.
اما حالا دیگر سالهاست فرمانِ لوکوموتیو قطار اصلاحات نه در دست «مجمعِ روحانیون مبارز» و «سازمان مجاهدین انقلاب»؛ بلکه در دستان «کارگزاران» است. دیگر نه از «سلامِ» خوئینیها خبری هست، نه از «بیانِ» محتشمیپور و «جهان اسلامِ» هادی خامنهای و نه از «صبحِ امروزِ» حجاریان.
برای «چپ سنتی» میتوان ویژگیهای هویتی و تا حدی ایدئولوژیک قائل شد، اما برای «کارگزاران» همه چیز در نسبت با «قدرتِ سیاسی» معنا پیدا میکند و این رازِ «تقدم استراتژی بر ایدئولوژی» است. گاهی تلاش برای نزدیکی کروبی-موسوی، گاهی ائتلاف هاشمی-خاتمی- حسن خمینی؛ گاهی ائتلاف روحانی-لاریجانی. گاهی برای فتح پاستور، گاهی برای حفظ پاستور، گاهی انتخابات مجلس، گاهی شورای شهر. وقتی «همآهنگی سیاسی»، جای خود را به «هماهنگی سیاسی» بدهد، «کرباسچیِ» کارگزاران هم لیستهایش را هماهنگ میکند.
اما از زمانی که اتحاد «کارگزاران-خاتمی» باعث به حاشیه راندن «هویت چپ» شد، «استراتژیمحوری» کارگزاران بر «ایدئولوژیمحوری» چپ غالب شد. البته که چپها تا حد ممکن این شکاف را علنی نکردند و به خاطر وجود دشمن مشترکی به نام «راست» در دهه شصت و «جمهوری اسلامی» در دوران پس از امام؛ مجبور شدند از «کارگزاران- خاتمی» تبعیت کنند.
اما بخواهیم یا نخواهیم، سالهاست امثال بهزاد نبوی و خوئینیها و سایر«چپهای هویتی»، از سطح «تصمیمسازی اصلاحات» به «زینتالمجالس» تقلیل یافتهاند و تنها در مواقع نیاز، توسط جریان رسانهای کارگزاران پررنگ میشوند تا بتوانند در بسیج نیروهای اجتماعی کمک کنند.
اگر روزگاری سازمان مجاهدین انقلاب در نشریه «عصرِ ما»، اتحاد چپ سنتی با راست مدرن-یعنی کارگزاران- را رد میکرد چون در نهایت به نفع راست سنتی تمام میشود؛ حالا سالهاست سرمقالههای کارگزارانیهاست که دارد ایدئولوژی و استراتژی چپ را بیان میکند.چپهای داغ سابق هم، سیاستورزی را کناری نهاده و مدتهاست دنبالهرویِ «تکرار لیست مطلوب کارگزاران از دهان خاتمی» هستند.
اگر روزگاری خبرنگاران باید آینده اصلاحات را در گفتگو با محمدرضا خاتمی و خوئینیها به گفتوگو مینشستند؛ حالا این کرباسچی و عطریانفر هستند که اعلام میکنند حمایت اصلاحطلبان از دولت اعتدالی و غیراصلاحطلب روحانی ادامه دارد.
به نوشته جهان نیوز، سالهاست صدای اصلاحات از رسانههای متعدد کارگزاران شنیده میشود؛ گاهی از «شهروند امروز» دهه هشتاد، «هممیهن»، «آسمان»، «مردم ِامروز»، «صدا» و سردبیر همه آنها هم نه عباس عبدی و حجاریان و فلانی، بلکه «قوچانی» کارگزاران است.
«موسویخوئینیها، مهدی کروبی، هادی خامنهای، علیاکبر محتشمیپور، بهزاد نبوی، سعید حجاریان، محسن آرمین، مصطفی تاجزاده، عباس عبدی»؛ روزگاری وقتی اسم «جناح چپ اسلامی» یا بعدتر«اصلاحطلب» میآمد؛ نام این افراد بود که در ذهنها تداعی میشد. اما چه اتفاقی افتاد که در جریان اصلاحات هم این چهرهها مدتهاست منزوی شدهاند؟
«هویتِ چپ در دوران پس از امام» یکی از مهمترین دغدغهها و ویژگی مشترک روزنامه «سلام» -ارگان غیررسمی مجمع روحانیون- و هفتهنامه «عصرِ ما» -ارگان سازمان مجاهدین انقلاب- به عنوان دو نشریه مهم چپ در ابتدای دهه هفتاد است. به همین خاطر بخش قابل توجهی از مطالب آنها به «لزوم بازتعریف جریانهای سیاسی کشور» و «شفافیت مواضع چپ در برابر مسائل مختلف» اختصاص داشت.
اما حالا دیگر سالهاست فرمانِ لوکوموتیو قطار اصلاحات نه در دست «مجمعِ روحانیون مبارز» و «سازمان مجاهدین انقلاب»؛ بلکه در دستان «کارگزاران» است. دیگر نه از «سلامِ» خوئینیها خبری هست، نه از «بیانِ» محتشمیپور و «جهان اسلامِ» هادی خامنهای و نه از «صبحِ امروزِ» حجاریان.
برای «چپ سنتی» میتوان ویژگیهای هویتی و تا حدی ایدئولوژیک قائل شد، اما برای «کارگزاران» همه چیز در نسبت با «قدرتِ سیاسی» معنا پیدا میکند و این رازِ «تقدم استراتژی بر ایدئولوژی» است. گاهی تلاش برای نزدیکی کروبی-موسوی، گاهی ائتلاف هاشمی-خاتمی- حسن خمینی؛ گاهی ائتلاف روحانی-لاریجانی. گاهی برای فتح پاستور، گاهی برای حفظ پاستور، گاهی انتخابات مجلس، گاهی شورای شهر. وقتی «همآهنگی سیاسی»، جای خود را به «هماهنگی سیاسی» بدهد، «کرباسچیِ» کارگزاران هم لیستهایش را هماهنگ میکند.
اما از زمانی که اتحاد «کارگزاران-خاتمی» باعث به حاشیه راندن «هویت چپ» شد، «استراتژیمحوری» کارگزاران بر «ایدئولوژیمحوری» چپ غالب شد. البته که چپها تا حد ممکن این شکاف را علنی نکردند و به خاطر وجود دشمن مشترکی به نام «راست» در دهه شصت و «جمهوری اسلامی» در دوران پس از امام؛ مجبور شدند از «کارگزاران- خاتمی» تبعیت کنند.
اما بخواهیم یا نخواهیم، سالهاست امثال بهزاد نبوی و خوئینیها و سایر«چپهای هویتی»، از سطح «تصمیمسازی اصلاحات» به «زینتالمجالس» تقلیل یافتهاند و تنها در مواقع نیاز، توسط جریان رسانهای کارگزاران پررنگ میشوند تا بتوانند در بسیج نیروهای اجتماعی کمک کنند.
اگر روزگاری سازمان مجاهدین انقلاب در نشریه «عصرِ ما»، اتحاد چپ سنتی با راست مدرن-یعنی کارگزاران- را رد میکرد چون در نهایت به نفع راست سنتی تمام میشود؛ حالا سالهاست سرمقالههای کارگزارانیهاست که دارد ایدئولوژی و استراتژی چپ را بیان میکند.چپهای داغ سابق هم، سیاستورزی را کناری نهاده و مدتهاست دنبالهرویِ «تکرار لیست مطلوب کارگزاران از دهان خاتمی» هستند.
اگر روزگاری خبرنگاران باید آینده اصلاحات را در گفتگو با محمدرضا خاتمی و خوئینیها به گفتوگو مینشستند؛ حالا این کرباسچی و عطریانفر هستند که اعلام میکنند حمایت اصلاحطلبان از دولت اعتدالی و غیراصلاحطلب روحانی ادامه دارد.